نزول سوره ی هل أتی در شأن اهل بیت مصطفی(صلی الله علیه وآله)/ بخش سوم

تاریخ ارسال:ش, 06/25/1396 - 14:29
اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله
نویسنده: آیت الله سید علی حسینی میلانی

چند نکته مفید
اینک به ذکر چند مطلب مفید در بحث از حدیث نزول سوره دهر می پردازیم:
1. مأمون عباسی و احتجاج به سوره دهر
ابن عبدربه قرطبی مالکی متوفای 328 هجری روایتی طولانی را پیرامون احتجاج مأمون عباسی علیه چهل فقیه در مسأله برتری علی علیه السلام بر دیگران نقل کرده است. از جمله احتجاجات مأمون می توان به احتجاج وی به نزول سوره دهر درباره امیرمؤمنان علی علیه السلام اشاره کرد.
راوی خبر اسحاق می گوید: مأمون به من خطاب کرد و گفت: ای اسحاق! آیا قرآن می خوانی؟
گفتم: آری.
گفت: این سوره را برای من بخوان:
« هَل أتی علی الإنسانِ حینٌ من الدَّهرِ لمْ یَکُنْ شیئاً مذکوراً»؛
آیا زمانی طولانی بر انسان نگذشت که چیز قابل ذکری نبود؟!
من آن را خواندم تا به این آیه رسیدم:
« یَشرِبونَ من کأْسٍ کانَ مزاجُها کافوراً... و یُطعمونَ الطَعامَ علی حُبّهِ مسکیناً و یتیماً و اسیراً».
مأمون گفت: درنگ کن! این آیات درباره چه کسی نازل شده است؟
گفتم: درباره علی علیه السلام.
گفت:  آیا به تو گزارش شده است که علی علیه السلام هنگام اطعام مسکین، یتیم و اسیر گفت: « تنها به خاطر خدا به شما غذا می دهیم» آیا تاکنون شنیده ای خداوند در کتاب خود کسی را همانند علی علیه السلام توصیف کرده باشد؟
گفتم: نه.
گفت: درست گفتی؛ زیرا خداوند از سیره علی علیه السلام آگاه بود. ای اسحاق! آیا شهادت نمی دهی که آن ده نفر(17) اهل بهشت هستند؟
گفتم:  بله ای امیرمؤمنان!
مأمون گفت: نظر تو چیست؟ اگر کسی بگوید: به خدا سوگند، نمی دانم این حدیث صحیح است یا نه و نمی دانم که آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را گفته یا نه؟ اگر کسی چنین بگوید، آیا از نظر تو کافر است؟
گفتم: به خدا پناه می برم.
مأمون گفت: نظر تو چیست اگر کسی بگوید: نمی دانم این سوره از قرآن است یا نه؟ آیا او کافر است؟
گفتم: آری.
مأمون گفت: ای اسحاق! به نظر من میان آن دو( قرآن و حدیث نبوی مذکور) تفاوت وجود دارد(18).
2. حدیث نزول دهر و اثبات وجود فضه
تعدادی از حافظان بزرگ اهل سنت با استناد به حدیث نزول دهر وجود فضّه کنیز اهل بیت علیهم السلام را ثابت کرده اند و همان گونه که خواهد آمد در کتاب هایشان او را در شمار صحابه، قرار داده اند.
3. حدیث نزول دهر و سبط ابن جوزی
سبط ابن جوزی پس از نقل این حدیث می گوید:
اگر به من بگویند: این حدیث را جدّت در کتاب الموضوعات در شمار احادیث جعلی آورده و گفته است: ابن ناصر آن را روایت کرده است... .
سپس جدّت در ادامه می گوید: « خداوند این دو فصیح سخن آور( علی و فاطمه علیهما السلام) را از سرودن چنین اشعار(19) سست و ضعیفی، منزّه داشته و آنها را از منع کودکانشان از غذاخوردن، پاک گردانیده است. همچنین در اسناد این حدیث اصبغ بن نباته وجود دارد که متروک الحدیث است».
در پاسخ سخن جدّم که می گوید: « خداوند این دو فصیح سخن آور را از چنین شعر سست و ضعیفی، منزّه داشته»، می گویم: این اشعار بر اساس شیوه اعراب در رجز است، همانند این که گفته اند:
والله، لولا الله ما اهتدینا؛
به خدا سوگند، اگر خدا نبود ما هدایت نمی یافتیم.
البته پیامبر صلی الله علیه و آله این شیوه را به کار برده است.
در پاسخ جدّم درباره اصبغ ابن نباته نیز باید بگویم که ما این حدیث را از ابن نباته روایت نکرده ایم و در اِسناد حدیث ما، نامی از او ذکر نشده است، تنها ایرادی که از ابن نباته گرفته اند این است که راویان، عبارتی را به حدیث مذکور افزوده اند و آن، این که رسول خدا صلی الله علیه و آله در پایان آن فرمود:
اللهم أنزل علی آل محمد کما انزلت علی مریم بنت عمران؛
خدایا بر خاندان محمد نازل کن همان گونه که بر مریم بنت عمران نازل کردی.
ناگاه ظرفی جوشان و پر از آبگوشت که با جواهر تزیین شده بود فرود آمد. وی سخنانی از این قبیل را ذکر کرده است.
از سخن و انکار جدّم در شگفتم؛ چرا که او در کتاب المنتخب می نویسد:
ای دانشمندان دین! می دانید چرا فاطمه و علی علیهما السلام چنین ایثار کردند و دو فرزند خود را در حال گرسنگی واگذاشتند؟! آیا چنین می پندارید که سرّ این مسأله بر آن ها پوشیده بود؟
نه، آن ها از نیروی صبر این دو کودک باخبر بودند و می دانستند که آن ها دو شاخه شجره طوبی در نزد پروردگار و پاره ای از جمله: « فاطمه پاره تن من است» هستند. آری، جوجه اردک نیز به سان پدر و مادرش شنا کردن را نیک می داند(20).
4. حدیث نزول سوره دهر و فرشتگان الهی
تعداد زیادی از علما ذکر کرده اند که سائلان( مسکین، یتیم و اسیر) فرشتگانی از جانب خداوند بودند و خداوند به وسیله آنان می خواست که اهل بیت علیهم السلام را امتحان کند.(21)
به همین دلیل و دلیل پیش از آن، شبهه برخی دشمنان اهل بیت علیهم السلام که گرسنه کردن نفس تا این حد جایز نیست، رد می شود که در ادامه آن را بیان خواهیم کرد.
5. حدیث نزول سوره دهر و گرامیداشت حضرت زهرا علیها السلام
برخی گفته اند: خداوند تبارک و تعالی در این سوره تمامی نعمت ها و لذت های بهشتی را بیان کرده به جز حوری بهشتی که تنها دلیل آن، غیرت و احترام نسبت به حضرت زهرا علیها السلام است(22).
حدیث نزول سوره و نمونه هایی از سندهای معتبر
برخی از سندهای حدیث در سایه سخنان علمای جرح و تعدیل که نزد اهل سنّت مورد اعتمادند، معتبر و صحیح است. اینک به چند نمونه اشاره می نماییم:
این حدیث در تفسیر حبری نقل شده، همان کسی که حافظ حسکانی این حدیث را از طریق او روایت کرده است، متن حدیث بدین شرح است:
ابومحمد حسن بن علی بن محمد جوهری - با قرائت حدیث از روی کتابش در بغداد - از ابوعبیدالله محمد بن عمران بن موسی بن عبید مرزبانی - با قرائت آن برای او در شعبان سال 311 - از ابوالحسن علی بن محمد بن عبیدالله حافظ - با قرائت آن برای او در قطیعه جعفر(23) - برای ما روایت کرد و گفت: حسین بن حکم حبری، از حسن بن حسین، از حِبّان بن علی، از کلبی، از ابوصالح، از ابن عبّاس برای ما روایت کرد... .(24)
1. حسکانی
البته ما شرح حال حسکانی را در آینده بیان خواهیم کرد(25).
2. ابومحمد جوهری
اما ابومحمد جوهری متوفای سال 454 که بود؟
خطیب بغدادی می گوید: ما درباره او مطالبی را نوشته ایم، وی مورد اطمینان بود، در زمره امانتداران قرار داشت و احادیث فراوانی را شنیده بود.(26)
ابن جوزی می گوید: او فردی ثقه و امین بود(27).
ابن اثیر می گوید: بغدادی، مورد اعتماد بوده و احادیث فراوانی را نقل کرده است(28).
3. مرزبانی
علما پیرامون مرزبانی، متوفای 384 هجری چنین اظهارنظر کرده اند:
خطیب بغدادی می گوید: او را دروغ گو نمی دانیم و بیشتر بر مذهب و تدلیس او در مسأله اجازه(29) خرده می گرفتند(30).
عتیقی می گوید: مرزبانی معتزلی و مورد اعتماد بود.(31)
4. ابوالحسن علی بن محمد
دیدگاه علمای اهل سنت درباره ابوالحسن علی بن محمد، متوفای 330 چنین است:
خطیب بغدادی شرح حال او را این گونه نگاشته است:
دارقطنی و دیگر بزرگان دوره های بعد، از او روایت کرده اند و ابوالحسین بن متیّم از او برای ما روایت نقل کرده است. وی فردی مورداعتماد، امانت دار، حافظ و عارف بود.
عبیدالله بن ابوالفتح از طلحه بن محمد بن جعفر برای من نقل کرد و گفت: ابوالحسن علی بن محمد بن عبید که حافظ و مورد اعتماد بود، یک مرکز علمی داشت و در شوّال سال 330 هجری از دنیا رفت.(32)
5. حبری
دیدگاه علما درباره حبری، متوفای 286 هجری چنین است:
حاکم نیشابوری و ذهبی او را مورد اعتماد می دانستند و بالاتر این که در میان اسناد احادیثی که آن دو به شرط رعایت شرایط مورد نظر بخاری و مسلم صحیح شمرده اند، نام وی به چشم می خورد.(33)
6. حسن بن حسین
پیرامون حسن بن حسین چنین دیدگاهی آمده است:
او از تبار عُرَن، اهل کوفه و از رجال المستدرک علی الصحیحین است؛ به گونه ای که حاکم نیشابوری از او روایت کرده و صحّت احادیث او را مورد تأیید قرار داده است. ذهبی نیز در تلخیص المستدرک، نظر حاکم نیشابوری را پذیرفته است...(34)
برخی به دلیل شیعه بودنش بر او خرده گرفته اند، اما این اعتقاد آنان، پذیرفتنی نیست.
7. حِبّان بن علی
علمای رجالی درباره حِبّان بن علی، متوفای 171 چنین اظهار نظر کرده اند:
حبّان از رجال ابن ماجه بود.
ابن خراش می نویسد: یحیی بن معین می گوید: حبّان بن علی و مندل بن علی بسیار راست گو بودند.
ابوبکر بن ابوخیثمه، از سلیمان بن ابوشیخ، از حجر بن عبدالجبار بن وائل بن حجر چنین نقل کرده:
فقیهی بهتر از حبّان بن علی در کوفه ندیده ام.
عبدالله بن احمد از پدرش نقل می کند که « حدیث حبّان از حدیث مندل صحیح تر است».
خطیب می گوید: وی، فردی صالح و متدیّن بود.
عجلی می گوید: او بسیار راست گو بود.
ابن حبّان او را در کتاب الثقات ذکر کرده است.
ذهبی پس از ذکر سخنان علمایی که او را ضعیف دانسته اند می گوید: « اما من می گویم: احادیث او متروک نگشت»(35).
8. کلبی
دیدگاه علما درباره کلبی، یعنی محمد بن سائب، متوفای 146هجری چیست؟
هرچند برخی درباره کلبی به انتقاد، سخن گفته اند، اما وی از رجال ابوداوود، ترمذی و ابن ماجه است.
ابن حجر از ابن عدی نقل می کند که مردم مورد اعتماد، احادیث او را نقل کرده اند و دیدگاه های او را در زمینه تفسیر پذیرفته اند.
از مجموع سخنان علمای اهل سنت چنین برمی آید که اعتراضات علیه او، مختص احادیثی است که در غیر تفسیر نقل می کند، اما احادیث تفسیری او مورد پذیرش قرار گرفته و پیشوایان بزرگی چون سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، عبدالله بن مبارک، ابن جریح، شعبه، محمد بن اسحاق و دیگران به نقل روایات او پرداخته اند(36).
شایان ذکر است که در میان آن ها، علمایی هم چون شعبه بن حجّاج به چشم می خورند که بنابر تصریح شرح حال نویسان، تنها از افراد ثقه و مورداعتماد روایت کرده اند.
9. ابوصالح
علمای رجال شناس درباره ابوصالح چنین می گویند:
فهرو باذام غلام اُمّ هانی دختر ابوطالب علیه السلام از راویان و رجال چهار کتاب از منابع روایی شش گانه اهل سنت بوده که بسیاری از پیشوایان، او را ثقه و مورد اطمینان می دانستند.
از یحیی قطّان درباره ابوصالح چنین نقل شده است:
در میان علمای هم کیش خود، هیچ کس را ندیدم که [روایات] ابوصالح غلام اُمّ هانی را ترک کند.
همین مقدار برای احتجاج و استناد به احادیث ابوصالح، کفایت می کند. البته در این میان برخی دیگر از علمای رجال، او را به تدلیس متهم کرده اند.
آری، به همین ترتیب می توان صحت دیگر سندها را نیز مورد تأیید قرار داد... که به دلیل اختصار آن را به جای خود موکول می کنیم و به آن چه ذکر شد و اثبات صحّت سندی که ابن جوزی اعتبار آن را زیر سؤال برده، اکتفا می کنیم.

ادامه دارد...
--------------------------
پی نوشت ها:
17. اشاره است به حدیث عشره مبشره که اهل سنت آن را به رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت می دهند و بر این اساس معتقدند که ده نفر از اصحاب ایشان - که نام آن ها در این حدیث آمده - قطعاً  به بهشت می روند. البته جعلی بودن این حدیث در جای خود به اثبات رسیده است. برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک: جواهرالکلام فی معرفة الامامة و الإمام: 94/1 از همین نگارنده.
18. العقد الفرید: 59/5.
19. اشاره به اشعاری است که در بعضی از نقل های حدیث نزول دهر بین امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیها رد و بدل شده است.
20. تذکرة الخواص من الأمة: 315-316.
21. تفسیر نیشابوری چاپ شده در حاشیه تفسیر طبری: 112/29، کفایة الطالب: 348 به نقل از حافظ ابوعمرو بن صلاح و دیگران.
22. تذکرة الخواص من الأمة: 316، روح المعانی: 157/29.
23. قطیعه جعفر یکی از محله های بغداد بود که علی بن محمد بن عبید در آن جا سکونت داشت.
24. تفسیر الحبری:326، شواهد التنزیل: 406/2.
25. ر.ک: نفحات الازهار،86/6.
26. تاریخ بغداد: 393/7.
27. المنتظم: 127/8.
28. اللباب فی الأنساب: 313/1.
29. اجازه بدین معناست که استاد، اجازه نقل از کتاب یا نقل روایت، برای شاگرد صادر کند.
30. تاریخ بغداد: 135/3.
31. سیر أعلام النبلاء: 448/16.
32. تاریخ بغداد: 12/ 73-74.
33. المستدرک علی الصحیحین و تلخیص المستدرک: 1/ 13، 507، 3/ 138 و 151 و 211.
34. همان: 211/3.
35. تهذیب الکمال: 339/5، تاریخ بغداد: 255/8، میزان الاعتدال: 449/1.
36. تهذیب الکمال: 246/25، تهذیب التهذیب: 159/9، طبقات المفسرین: 149/2.
---------------------------------
منبع مقاله: حسینی میلانی، آیت الله سید علی؛(1390)، نزول سوره «هل أتی» در شأن اهل بیت مصطفی صلوات الله علیهم اجمعین: پژوهشی در نزول سوره "دهر"، قم: انتشارات الحقایق، چاپ اول.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.