ستاره درخشان معنویت و عرفان
آفتاب معنویت افق شخصیت آیت الله سید رضا بهاءالدینی ، در حالی که بیش از نود سال از عمر شریفش می گذشت با رویی گشاده و چهره ای بشاش و دلپذیر، بسیاری از شیفتگان تهذیب و تکامل را به سوی خود می کشاند تا در محضرش زانوی ادب بر زمین گذارند و از طوبای برکاتش ، توشه ای جاودان برگیرند.
✍ زندگینامه آیت الله سیدرضا بهاء الدینی
نهمین روز فروردین ماه 1287 ش. سپیده حیات طفلی پاک طینت در خانواده ای مذهبی سرزد. شور اشتیاق آن روز با جشن ولایت و عید غدیر سال 1327 قمری همراه بود و این میلاد، شادی افزونتری برای اطرافیان کودک به ارمغان آورد. نام فرزند را ((سید رضا)) نهادند تا به برکت این نام و نورانیت آن ایام برای همیشه ((بهاءالدین)) باشد. نسب نیاکان ارجمند وی به امام سجاد علیه السلام می رسد و اجداد و پدران والامقام او هر یک بسان گوهر تابناکی در دوران ظلمت درخشش خاصی داشته اند. برخی از آنان عهده دار تولیت حرم فاطمه معصومه علیه السلام بودند و تنی چند از خادمان مخلص بارگاه آن پاک بانوی بلند اختر محسوب می شدند.
پدر سید رضا سید صفی الدین بود که افتخار خدمتگزاری آستان مقدس حضرت معصومه را داشت. انس فراوان او با قرآن، عشق وافر به قرائت آیات الهی و حافظه چشمگیر وی موجب اعتماد علما به اندوخته های ذهنی سید صفی الدین شده بود، به طوری که او را ((کشف الایات علما)) می نامیدند. آنچه صفات برجسته ای به وی بخشید مناعت طبع، بلند نظری اشتیاق خدمت به جامعه بود. مادر سید رضا، فاطمه سلطان - معروف به زن آقا - بانویی مؤ من و مخلص بود که همسری مهربان و زیرک برای سید صفی الدین محسوب می شد. وی از نوادگان اندیشمند والامقام ملا صدرا شیرازی بوده است. بانویی که صفا و صمیمیت در زندگانی قناعت و ساده زیستی در دوران حیات و عشق و علاقه به همسر و فرزندان وی را از دیگران ممتاز ساخته بود و انسی فراگیر با قرآن والفتی چشمگیر با دعاهای معصومان علیه السلام داشت و هماره دامن وجود خود را لبریز از معنویت و نورانیت می نمود.
✍ رویایی ملکوتی
گوش جان به سخنان این فقیه فرزانه می دهیم تا از رؤیای ربانی و استخاره آسمانی وی آگاه شویم :
((در کنار رفتن به مکتب، با بچه ها الک دو لک (چوب بازی) می کردیم. در همان ایام و در هنگامی که هفت سال بیشتر نداشتم، شبی در خواب دیدم مشغول بازی هستم. سید بزرگواری جلو آمد و به تمامی بچه ها پول و شکلات داد، همه خوشحال شدند اما چیزی به من نداد و گفت : نه، به این نمی دهم ! چون بچه است و اهل بازی از شدت ناراحتی از خواب پریدم. مدتی فکر کردم. ناگاه احساس نمودم که قرار است خیری به بنده برسد اما بازی در کوچه مانع آن است. از همان زمان تصمیم گرفتم در کوچه بازی نکنم و چنین هم کردم. با تمام جدیت مشغول درس شدم. چندی بعد حالتی در من ایجاد شد که حس می کردم با پول سیاه و چیزهایی از این قبیل که بچه ها را شاد می کند شاد نمی شدم و تحت تاءثیر آنها قرار نمی گیرم !))
((... شبی پدرم مرا صدا زد و از آنجا که اختیار و انتخاب زندگی را به می سپرد، پرسش نمود که به چه کاری علاقه داری ؟ چون در آن ایام بهترین حرفه کار ظریف روی چوب بود و من علاقه ای درونی به کارهای هنری داشتم این شغل را بیان کردم.
پدر، نگاهی به من کرد و گفت : درس خواندن هم خوب است. حاضری برای درس خواندن استخاره کنم ؟ قبول کردم. وضو گرفت، رو به قبله کرد و با چند صلوات و توجه به پروردگار، قرآن را باز کرد و با خوشحالی بسیاری فرمود: خوب آمد... برای درس خواندن خوب آمد.
خوب آمدن استخاره، آرامش بر تمام وجودم افکند؛ از آن لحظه به این راه مطمئن شدم و به دنبال آن شوق و علاقه ای بسیار وجودم را فراگرفت به طوری که سر از پا نمی شناختم. در این میان تشویقهای گذشته عالم بزرگوار مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم قمی (ره) نیز بسیار کار ساز بود.))
✍ رزق از طرف خدا و آرامش نفس
سکان آرامش آدمی در فراز و نشیب امواج حوادث، یاد خداست و نسیمی که روح و روان انسان را صفا و صداقت بخشیده، قلبی، مطمئن و دلی آرام همراه خود دارد نام پروردگار و ذکر اوست. آنان که در ((قافله ابرار)) حضور دارند و از راههای سخت زندگانی به سلامت عبور می کنند، به سان پیرو فرهیخته حضرت آیة الله بهاء الدینی هر حادثه ای را لطفی آشکار و پنهان می شمرند و جرعه های رضایت الهی را در کام جان می ریزند. از سخنان ژرف و اندیشه های پرارج ایشان است که :
((در ابتدای جوانی که ازدواج کرده بودم، برای امور اقتصادی خود برنامه ای تنظیم کردم، ولی خدای تعالی همه برنامه های ما را به هم زد تا کنون خوشحال هستم که آن برنامه ها به هم خورده است و نتوانستم در کارهای اقتصادی وارد شوم.
راضی ام که رزق و روزی خود را به عهده خداوند متعال گذاشتم و از فکر شغل دوم و توسعه زندگی بیرون آمدم. بسیار خوشحالم که تنها و تنها به تحقیق جذب شدم و امور مادی نتوانست مرا به طرف خود جذب کند آنچه رزق ما بود خدا رسانده است)).
✍ پیام مقام معظم رهبری به هنگام رحلت آیت الله بهاء الدینی
مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای در پیامی به مناسبت رحلت حضرت آیت اللّه بهاءالدینی، این شخصیت بزرگ را چنین توصیف کردند: «این عالم بزرگ، از جمله نوادری بود که همواره در حوزه های علمیه هم چون ستاره درخشان معنویت و عرفان، راهنمای خواص و مایه دلگرمی و امید برجستگان اند. مقام رفیع اخلاقی و معنوی آن بزرگ مرد، موجب آن بود که هر کلمه و اشاره او، چون برقی در چشم ارادتمندانش بدرخشد و دریچه ای به عوالم معنا بگشاید.... این عالم کهنسال و مراد و مقبول فضلا و علما، عمر با برکت و پرفیض خود را در بهشتی از پارسایی و زندگی زاهدانه، در کنج محّقر خانه ای که ده ها سال شاهد غنای معنوی صاحبش بود، به سر آورد و بی اعتنایی حقیقی به زخارف ناپایدار دنیوی را که سیره همه صاحب دلان برجسته حوزه های علمیه است، درس ماندگار خود ساخت».
✍ فقط خدا
تلاش حضرت آیت اللّه بهاءالدینی بر این بود که تمام کارهای خود را برای رضای خداوند انجام دهد. یکی از شاگردان ایشان در این باره می گوید: یک وقتی برخی از رفقای ما به ایشان پیشنهاد کردند که اگر به فلان منطقه یک مسافرتی بفرمایید خوب است، ولی آقا نپذیرفتند، من عرض کردم: آقا چرا قبول نمی کنید. فرمود: «من آثار دینی در این مسافرت نمی بینم».
خود آقا نقل می کردند که یک بار به یکی از روستاهای اطراف قم رفته بودند، یک نفری گفته بود: چون آیت اللّه بهاءالدینی این جا آمده است، به احترام ایشان من یک مسجد در این محل می سازم. ایشان هرگز به جایی که آثار دینی نداشت، نمی رفتند.
✍ دیدار امام خمینی ره با آیت الله بهاء الدینی
یکی از شاگردان آیت اللّه بهاءالدینی چنین نقل می کند: یک شب حضرت امام رحمه الله به منزل آیت اللّه بهاءالدینی رفته بودند. روز بعد ایشان فرمودند: دیشب بعد از رفتن شما، حاج آقا روح اللّه این جا آمد. بعد ایشان مطالبی درباره امام و عظمت ایشان فرمود. از جمله این که: «بعد از انبیا و اولیا، کره زمین شخصیتی مثل امام ندیده بود». علاقه ایشان به حضرت امام تا جایی بود که وقتی در سال 1342، یکی از درس های سطح عالی ایشان با کلاس حضرت امام، هم زمان می شود، برای تقویت کلاس امام، درس خود را تعطیل می کنند.
✍ نظر آیت الله بهاء الدینی درباره رهبری مقام معظم رهبری
یکی از نزدیکان حضرت آیت اللّه بهاءالدینی، نظر ایشان را درباره مقام معظم رهبری چنین بیان می کنند: از شخصیت آیت اللّه خامنه ای ـ مدظلّه العالی ـ آن هم در زمانی که رئیس جمهور بودند، خیلی تجلیل می کردند و می فرمودند: «ایشان شخص بزرگواری است». هم چنین در جای دیگر فرمودند: «با اخلاص بسیار و سوز فراوانی که حاج آقا روح اللّه [حضرت امام]، داشت برای بنده روشن بود که ائمّه علیه السلام پشتیبان او خواهند بود.... از همان زمان رهبری را در آقای خامنه ای می دیدم، چرا که ایشان ذخیره الهی بعد از امام بوده است».
✍ خوشه هایی از خرمن معرفت؛ سخنان گرانبهایی از آیت الله بهاءالدینی
✔️مالکیت ما انسان ها در آخرت، در گرو اعمال ما در این دنیاست. ما هر عملی را در این دنیا انجام دهیم، در آخرت مالک خود آن عمل هستیم.
✔️دستگاه خدا، دستگاه حاکمیت بر طبیعت است، کسی هم که به دستگاه خدا وصل شد، حاکم بر طبیعت می گردد و آب و آتش و باد را از اثر می اندازد. این ها همه از برکات عبودیت و حق پرستی است.
✔️امروز آمریکا روح تجاوز و تعدی است. هرکس که دارای روح تجاوز و تعدی باشد، گرچه در محیط بسیار کوچکی باشد، آمریکایی است.
✔️اگر انسان دلخواهی و هوس خود را کنار بزند و دور بیندازد، همه کارهای او درست می شود.
✔️همه آتش های بیرونی جهان، از آتش درونی نفس انسان هایی است که پیرو شیطان اند؛ این پیروی همه را به هلاکت می کشد.
✔️چیزی که می تواند دنیا را اصلاح کند، کمال عقل است؛ کمالی که در پرتو عبودیت حق حاصل می شود.
✔️راهی نیست مگر این که انسان خودش را اصلاح کند و انسان اصلاح نمی شود مگر از راه اطاعت خدا.
✔️نعمت هایی که خداوند برای بندگان و مخلوقات آماده کرده است، به کسی اختصاص ندارد. نعمت های الهی، تخصص و اختصاصی ندارد، بلکه تابع همت و لیاقت افراد است.
✔️اگر دیدید خدوم هستید، خدمتگزارید، آداب معاشرت را خوب یاد دارید، اخلاق حسنه، عفت و عصمت دارید، این مال خود شما نیست، بلکه به لطف الهی نصیب شما شده است.
✔️بلا، اول سراغ دوستان خدا می رود. بشر اگر صابر باشد، بلا سازنده اوست؛ رفاه، سازنده نیست.
✔️نماز برای این است که شما را پرواز دهد.... تو باید از این پروازی که انبیا و اولیا و صلحا دارند، سهمی داشته باشی؛ گمان نکن که آن پرواز، اختصاص به آن ها دارد!
✔️مقام علم این قدر باعظمت و بلند است که انبیا نخواستند از آن استفاده مادی کنند... آن ها اهل تشریفات و تجملات نبوده اند... تشریفات مال جُهّال است. تشریفات مال افراد بی خبر از خداست.
✔️آدمی که صبح تا به شام، هزار دروغ بگوید و افتخار کند که به مقصد خود که مقصدی کودکانه است رسیده است، انسان نیست.
✔️زرنگی های ما، همه نازرنگی است. کسی که می گوید: سر فلانی کلاه گذاشتم، اشتباه می کند، بلکه فلانی سرش کلاه گذاشته است؛ چون حق بر گردن او پیدا کرده است.
✔️انسان هوشیار همیشه باید مراقب احوال خود باشد و ببیند آیا حرکاتش بر مبنای هوای نفس و توهمات واهی است، یا در پرتو نورانیت و چراغ عقل است؟
✔️جوانی و نشاط موقت، بالاخره از انسان گرفته می شود و دیگر از لذات دنیا نمی تواند استفاده کند، ولی همیشه از لذات روحانی بهره مند است. انسان باید خود را به آن لذات برساند.
✔️اصلاح نفس وقتی ممکن است که معرفت به خدای تعالی پیدا شود و معرفت به خدای تعالی از بندگی خدای تعالی به دست می آید.
✔️حقیقت بندگی، اخلاص است؛ یعنی اگر همه چیز و همه کار را برای خدا انجام دادید و بقیه را پوچ بدانید، این اخلاص و بندگی است.
✔️ایام جوانی غنیمتی است که نباید از آن غافل ماند و به سادگی آن را از دست داد؛ چون در این ایام، نفس برای ساخته شدن مستعدتر است و قوای انسان توان کامل دارد.
✔️اعتقاد به تقدیرات الهی، زمینه های خیری برای انسان ها فراهم می کند. بسیاری از حوادث که اطراف ما می گذرد، موجب خیر و صلاح است؛ هر چند در ظاهر تلخ و ناگوار باشد.
✔️کارها انجام می شود و روزگار می گذرد، اما آن چه برای ما می ماند، نیّات ماست؛ انسان در گرو نیّات خویش است.
◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️▪️◼️
منبــــــــــع : پایـــــــــگاه اطــــــــــلاع رســــــــــــــــانی حوزه
- وبلاگ ایمان فروزش
- بازدید: 1760
- 4