فرق بین روایت کردن و رعایت کردن

تاریخ ارسال:ج, 01/11/1396 - 04:14
فرق بین روایت کردن و رعایت کردن
فرآوری، بخش دین و اندیشه ضیاءالصالحین

الإمامُ عليٌّ عليه السلام : اعْقِلوا الحقَّ إذا سَمِعْتُموهُ عَقلَ رِعايَةٍ ، ولا تَعْقِلوهُ عَقلَ رِوايَةٍ ، فإنَّ رُواةَ الكِتابِ كَثيرٌ ورُعاتَهُ قَليلٌ .
امام على عليه السلام : هرگاه سخن حقّ را شنيديد به انديشه پايبندى آن را فرا گيريد نه به انديشه نقل؛ كه راويان كتاب بسيارند اما پايبندان بدان، اندك.[1]

الإمامُ عليٌّ عليه السلام : اعْقِلوا الخَبرَ إذا سَمِعْتموهُ عَقلَ رِعايَةٍ لا عَقلَ رِوايَةٍ ، فإنَّ رُواةَ العِلمِ كَثيرٌ ورُعاتَهُ قَليلٌ .
امام على عليه السلام : هرگاه خبرى را شنيديد آن را براى پايبندى فرا گيريد نه براى بازگويى؛ زيرا راويان علم بسيارند و پايبندان آن اندك.[2]

الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ في كتابهِ إلى سعدِ الخَيرِ ـ: الجُهّالُ يُعجِبُهُم حِفْظُهُم للرِّوايَةِ ، و العُلَماءُ يُحْزِنُهُم تَرْكُهُم للرِّعايَةِ.
امام باقر عليه السلام ـ در نامه اى به سعد الخير نوشت: مردمان نادان از اين كه روايت حفظ داشته باشند شاد مى شوند و دانشمندان از ترك پايبندى بدان اندوهگين مى شوند.[3]
------------------------------------------
توضیحات:
معمولا سخن گفتن کاری است آسان، چه خوب سخن گفتن و چه سخن‌های خوب گفتن. اولی نیاز به مهارت و کمی تجربه و اعتماد‌به‌نفس دارد و دومی به مطالعه کردن و کســـب آگاهی و دانش،  ولی نتیجه و محصول این خوب سخن گفتن و سخنان خوب گفتن را چه چیز تعیین می‌کند؟ چگونه می‌توان مشخص کرد که این سخنان خوب و آن سخنرانِ خوب روی ذهن، احساس و رفتار شنونده و مخاطب خود، اثر مطلوب و نسبتا پایدار گذاشته است؟ 
شاید بخشی از سوال مرا این باورهای شاعرانه پاسخ دهند که «تا دلی آتش نگیرد، حرف جانسوزی نگوید»،یا «سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند» و یا «درس معلم ار بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب ‌آورد طفل گریز پای را». اما آنچه بیش از هر عامل دیگری می‌تواند اثربخش باشد، این است که روایت کردن که خود نوعی انتقال پیام و آموزش مستقیم است را به رعایت کردن در حوزه رفتار و کردار تبدیل کنیم.اساسا روایت کردن  و خوب روایت کردن، اگرچه خود هنر است، ولی بسیاری از افراد از این هنر بهره‌مند هستند. متاسفانه به دلیل جذابیت‌هایی که این آموزه‌های روایتی ایجاد می‌کنند همچون یک دوپینگ تا مدتی افراد را در توهم مثبت فرو می‌برد. در بعد خانواده هم همین معضل به چشم می‌خورد. والدینی که از فرزندان خود می‌خواهند که این فهرست کارهای بد را انجام ندهند، خودشان کم و بیش مرتکب همان خطاها می‌شوند. این والدین وقتی در مقام نصیحت‌کننده قرار می‌گیرند، خیلی خوب حرف های خوب می‌زنند. در واقع خوب روایت می‌کنند حرف های ارزشمند دیگران را، اما در مقام عمل پایشان می‌لنگد. به نظر می‌رسد نداشتن الگوهای عملی و ترویج رفتار و کردار درست، مبــــتــــنــــی بــــر هـــــمان آموزه‌هایی که روایتشان ساده است، باعث شده تا بسیاری از ما بالقوه سخنرانان خوبی از آب دربــــیاییــــم؛منتقدین تیزبین برای دیـــــگران و غــــــــافــــل از رفتارهای خویشتن. بدون شک تاثیری که رفتار صحیح بر مخاطب می‌گذارد بسیار بیشتر از حرف و سخن است. البته منکر این نیستم که باید حرف های خوب را هم بر زبان آورد، اما بسنده کردن به همین روایت کردن‌هاست که جامعه ما را پر کرده از کسانی که می‌گویند، اما خود عمل نمی‌کنند. آفریقایی‌ها ضرب‌المثل جالبی دارند که می‌گوید:« آنجا کــــــه رفتار ســــخن می‌گویــــد، از کــــلام کاری برنمی‌آید.» این سخن بدین معناست که رفتار کردن می‌تواند جای سخن را هم بگیرد و یک الگوی عملی رفتاری را در معرض دید دیگران قرار دهد، چراکه کوتاه ترین فاصله، فاصله میان حرف تا عمل است.برای نهادینه کردن فرهنگِ رعایت کردن به جای فرهنگِ روایت کردن لازم است به این موارد توجه شود:-درمورد آنچه قرار است صحبت کنیم دانش و آگاهی کافی داشته باشیم. این دانش و آگاهی باید به روز باشد، مثلا اگر قرار است در زمینه فضیلت‌های اخلاقی یا تربیت صحیح فرزندان یا روابط انسانی سالم برای دیگران صحبت کنیم، بدون دانش و آگاهی و با تکیه بر تجربه‌های خود نمی‌توان صحبت کرد.- این دانش و آگاهی را به گونه‌ای آموخته باشیم که جزء باور ما در آید. داشتن یک سری محفوظات و دانسته‌های ذهنی که کوچک ترین تاثیری بر نظام باورهای ما نگذاشته‌اند، همان کاری را با ذهن مخاطبان می‌کند که با ذهن خودمان کرده است؛ فقط اشغال ذهن.
-باید باورهای ما به تغییر نگرش ما کمک کرده باشد؛ یعنی به کمک این دانش و آگاهی‌ها و به تبع آن باورمندی نسبت به آنها، نگرش‌های خود را اصلاح کرده باشیم.
-بروز رفتارهای متاثر از آن نگرش‌ها؛  در واقع انجام دادن کارهایی که در نهایت می‌خواهیم در رفتار شنوندگان ما شکل بگیرد.[4]

 

پی نوشت:
[1] الكافي : ۸/۳۹۱/۵۸۶ ، میزان الحکمة جلد 2 صفحه 521.
[2] نهج البلاغة : الحكمة ۹۸ ، میزان الحکمة جلد 2 صفحه 521.
[3] الكافي : ۸/۵۳/۱۶ ، میزان الحکمة جلد 2 صفحه 521.
[4] اصفهان نیوز، احسان کاظمی.( از روایت کردن تا رعایت کردن، 21551).

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط