آداب معاشرت پیامبر گرامی اسلام‌ صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله (1)

تاریخ ارسال:س, 12/17/1395 - 00:18
اخلاق و معاشرت پیامبر

مقدمه
قرآن در باره رسول اکرم  صلی  الله  علیه  وآله فرموده است: «لَكُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة»؛ (1) «برای شما در رسول خدا سرمشقی نیکوست.» بدیهی است معنی الگوگیری، پیروی در تمامی مراحل زندگی می باشد.
این مقاله می کوشد قطره‏ای از دریای آداب معاشرت آن جناب را به عنوان الگویی کامل فرا روی خوانندگان محترم قرار دهد.

سلام کردن
در میان جوامع مختلف هنگام برخورد افراد با یکدیگر از الفاظ و رفتارهای متفاوتی استفاده می شود. در آیین مقدس اسلام نیز روی برخورد نیکو تأکید زیادی شده و به تحیت- که همان سلام است- هنگام برخورد با یکدیگر سفارش شده است.
اهمیت این مسئله هنگامی روشن می شودکه بدانیم رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرموده اند: «مَنْ بَدَأَ بِالْكَلَامِ قَبْلَ السَّلَامِ فَلَا تُجِیبُوهُ؛ (2) کسی که قبل از سلام سخن آغاز کند، به او پاسخ ندهید!»
تأکید حضرت در استفاده از عبارت سلام، گویا بدین جهت باشد که مسلمانان در برخوردهای خود از غیر مسلمان شناخته شوند؛ از اینرو یکی از سیره ‏های رسول اکرم صلی الله علیه وآله سلام کردن به دیگران است.
ممکن است سؤال شود: این همه سفارش به سلام کردن چه فایده ای دارد؟ در جواب باید گفت: یکی از تأثیرات سلام کردن، از بین بردن کبر و غرور انسان است. برای بعضی سخت است که به دیگران سلام کنند و همواره منتظرند دیگران به آنها سلام دهند؛ از اینرو شخص با این کار [سلام کردن] خود را هم سطح دیگران می بیند و سعی در پیش دستی در سلام کردن دارد. بر خلاف موقعی که تکبر و غرور او مانع این کار می شود. در روایات نیز آمده است که هر کس در سلام کردن پیشی بگیرد، پاداش بیشتری دارد.
همان طور که اشاره شد، سلام یک شعار است، که مخصوص دین اسلام می باشد، همان طور که هر فرهنگ و ملتی که اصل و ریشه داشته باشد، در بر خوردهای اجتماعی شعار خاصی دارد.
در قرآن سفارش شده است که اگر به انسان سلام کردند، همانند آن یا بهتر از آن پاسخ گوید: «وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها»؛ (3) «چون شما را سلامی کردند، شما نیز به سلامی بهتر یا همانند آن پاسخ گوئید.»
در «تفسیر صافی» از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایتی آمده است که: مردی به آن جناب سلام کرد و گفت: «السلام علیک!» حضرت در پاسخ فرمود «السلام علیک و رحمۀ الله» مردی دیگر رسید و گفت: «السلام علیک و رحمۀ الله» حضرت فرمود: «السلام علیک و رحمۀ الله و برکاته» مرد دیگری رسید و گفت: «السلام علیک و رحمۀ الله و برکاته». حضرت در پاسخ فرمود: «و علیک» آن مرد سؤال کرد: چطور رد سلام من را کوتاه کردید و به آیه شریفه «... فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْها...» عمل نکردید؟ حضرت صلی الله علیه وآله فرمود: تو برای من چیزی باقی نگذاشتی تامن رد سلام خود را با آن بچربانم و بدین جهت عین سلامت را به تو برگرداندم. (4)

چشم پوشی از خطای دیگران
«تغافل» به معنای چشم پوشی از خطای دیگران است که اگر به جا و مصلحت آمیز باشد، از صفات حمیده به شمار می آید. تغافل اساس ارتباطات میان فردی می باشد که با نبود آن، افراد در معاشرت با یکدیگر دچار مشکل می شوند.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «صَلَاحُ حَالِ التَّعَایشِ وَ التَّعَاشُرِ مِلْ‏ءُ مِكْیالٍ: ثُلُثَاهُ فِطْنَةٌ وَ ثُلُثُهُ تَغَافُل؛ (5) درستی وضع زندگی و معاشرت اجتماعی، پیمانه پری است که دو سوم آن توجه و هوشیاری است و یک سوم آن چشم پوشی.»
البته در تغافل باید آگاهانه چشم پوشی کرد و الاّ غفلت، چشم پوشی نا آگاهانه است. در اینجا برای روشن تر شدن مطلب به گوشه ای از زندگی رسول اکرم صلی الله علیه وآله اشاره می شود: «منافقین در غیاب پیامبرگرامی صلی الله علیه وآله زیاد بد گویی می کردند و با سخنان ناروای خود حضرت را می‏آزرند. حضرت صلی الله علیه وآله نیز از زشت گوییهای آنها به خوبی آگاه بود؛ ولی تغافل می فرمودند و به روی خود نمی آوردند. گاهی به منافقین خبر می رسید که بدگوییها و سخنان زشت شان به سمع نبی اکرم صلی الله علیه وآله رسیده است؛ لذا برای آنکه چاره جویی کنند و خود را از ننگ رسوایی مصون دارند، به طور حضوری شرفیاب می شدند و گفته های خود را انکار کرده، اظهار می کردند ما چنین حرفهایی را نزده ایم. حضرت نیز با آنکه می‏دانستند آنها دروغ می گویند، با این حال تکذیبشان را می پذیرفتند و در ظاهر حرفهایشان را قبول می کردند. حضرت با این عمل خویش قصد سازندگی و اصلاح آنها را داشتند تا اگر کسی از سر ناآگاهی راه به خطا رفته است، با گذشت و بزرگواری آن گرامی به مسیر اصلی برگردد.
ضمن اینکه حضرت از حق شخصی خویش می گذشتند، نه حق الناس. و تمام اینها طبق مصلحت بوده است. قرآن نیز به همین نکته اشاره دارد. آنجا که منافقین این عمل حضرت- که برای حفظ آبروی آنان بود- را به ساده دلی و زود باوری تفسیر می کرد‏ند و می گفتند: «حضرت رسول گوش شنوایی است و هر سخنی را می شنود، بی چون و چرا قبول می کند: «وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَ یقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ»؛ «و برخی از منافقان کسانی هستند که پیامبر را آزار می‏دهند و می‏گویند او گوش است.» «قُلْ أُذُنُ خَیرٍ لَكُمْ»؛ «بگو گوش خوبی برای شما است [یعنی این به نفع شما است].» (6)

خوش خلقی
خوش خلقی به معنای معاشرت نیکو و بر خورد نیک با دیگران است. این صفت ارزنده یکی از بهترین عوامل پیشرفت برای فرد وجامعه می باشد که سبب گرمی، صفا و صمیمیت میان افراد جامعه می شود. همچنین شخص خوش خلق از لحاظ روحی در سلامت روانی خواهد بود و به دنبال آن افرادی که با او در ارتباط اند نیز چنین خواهند بود.
خدای متعال در قرآن کریم به رسول اکرم  صلی  الله  علیه  وآله می فرماید: «إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیم» (7) «تو [ای پیامبر]! دارای اخلاق بزرگی هستی.»
ما به عنوان مسلمانی که خود را پیرو سنت رسول اکرم  صلی الله علیه وآله می داند باید با تأسی به سیره ایشان دارای خلق و خوی زیبا باشیم. خود حضرت در این باره می فرمایند:«أَلَا وَ إِنَّ أَشْبَهَكُمْ بِی أَحْسَنُكُمْ خُلْقاً؛ (8) آگاه باشید که شبیه ترین شما به من، خوش اخلاق ترین شماست.»
اخلاق خوب هم برای اجتماع فایده دارد و هم برای خود انسان و علاوه بر آرامش روحی، موجب از بین رفتن گناهان انسان می گردد.
رسول اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «إِنَّ الْخُلُقَ الْحَسَنَ یذِیبُ الذُّنُوبَ كَمَا تُذِیبُ الشَّمْسُ الْجَمَدَ؛ (9) همانا اخلاق خوب گناهان را آب می کند، همان گونه که خورشید برف را آب می کند.»
اگر بخواهیم تا اینجا فوائد اخلاف خوب را بر شماریم، چنین است:
1. آرامش روانی فرد؛ 2. آرامش روانی اجتماع؛ 3. شباهت به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله؛ 4. پاک شدن گناهان. ممکن است کسی سؤال کند: علامت خوش خلقی چیست؟
همین سؤال را از امام صادق علیه السلام پرسیدند که اندازه حسن خلق چیست؟ حضرت فرمودند:«تُلِینُ جَانِبَكَ وَ تُطِیبُ كَلَامَكَ وَ تَلْقَى أَخَاكَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ‏». (10) حضرت سه ملاک را برای خوش خلقی بیان فرمودند:
1. ملایم و فروتن باشی؛ 2. سخن خود را پاکیزه گردانی؛ 3. با برادرت با روی خوش و چهره باز بر خورد کنی.

نمونه خوش خلقی در سیره رسول اکرم  صلی  الله  علیه  وآله
روزی پیامبر اکرم  صلی  الله  علیه  وآله در مسجد نشسته بودند که خدمتکار یکی از انصار وارد شد و گوشه لباس حضرت را کشید. پیامبر صلی الله علیه وآله از جای خود برخاست تا اگر کاری دارد، بگوید، اما او چیزی نگفت. حضرت نیز چیزی نفرمودند. این کار برای بار دوم و سوم نیز تکرار شد و مرتبه چهارم آن زن از حاشیه لباس حضرت رشته ای جدا کرد و بر گشت. مردم که از حرکت او آشفته شده بودند به وی گفتند: خدا تو را چنین و چنان کند. سه مرتبه پیامبر را معطل کردی و چیزی نگفتی. حضرت نیز چیزی به تو نفرمود. با پیامبر چه کار داری؟ زن گفت: در خانه ما بیماری است و خانواده ام مرا فرستادند تا از حاشیه لباس حضرت رشته ای برای شفای بیمار جدا کنم. هر بار که خواستم در این زمینه اقدامی کنم، حضرت از جای خویش بر می خاستند و من خجالت می کشیدم در برابر دیدگان ایشان این کار را انجام دهم. از طرفی مایل نبودم از حضرت در خواست کنم. این بود که مرتبه چهارم آن رشته را جدا کردم.(11)
این نمونه قطره‏ای از دریای اخلاق عظیم رسول خدا صلی الله علیه وآله در زمینه خوش خلقی است که شایسته است ما هم قدم در این مسیر گذاشته و در برخورد با دیگران حسن خلق را نصب العین خویش قرار دهیم تا جامعه ای به دور از کدورت و درگیری داشته باشیم و به این طریق سلامت روانی خود و جامعه دینی را فراهم کنیم.

همسایه  داری
از لحاظ روان  شناسی اجتماعی، مجاورت و نزدیکی مکانی موجب ارتباط مکرر می شود و اگر ارتباط بر مبنای احترام متقابل و رعایت آداب همجواری باشد، باعث جاذبه می شود. (12) بدیهی است که اگر ارتباط بر مبنای احترام نباشد، در روابط خلل ایجاد می شود و نتیجه آن سلب آسایش و آرامش روانی و گاه جسمی انسان خواهد بود؛ لذا یک اصل اساسی به ما می گوید: «اگر انسان بخواهد آسایش داشته باشد، تنها دنبال خانه خوب نباید بگردد؛ بلکه همسایه خوب نیز بخشی از آسایش انسان را فراهم می کند.» اینجاست که سخن رسول اکرم  صلی الله علیه وآله ارزش خود را می نمایاند که فرمود: «الْتَمِسُوا الْجَارَ قَبْلَ شِرَاءِ الدَّارِ؛ (13) قبل از خرید خانه، دنبال همسایه [خوب] بگردید.»
سیره رسول اکرم  صلی الله علیه وآله مملو از سفارش و تاکید به همسایه ‏داری و رعایت حقوق همسایگان است. تا آنجا که حضرت امیر علیه السلام در اواخر عمر خویش افراد را جمع کردند [هنگامی که در بستر شهادت بودند] و فرمودند: «اللَّهَ اللَّهَ فِی جِیرَانِكُمْ فَإِنَّهُ وَصِیةُ نَبِیكُمْ مَا زَالَ یوصِی بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیوَرِّثُهُم؛ (14) خدا را خدا را رعایت کنید در مورد همسایگانتان! که آن سفارش پیغمبرتان است و همواره در مورد آنان وصیت می نمود تا جائی که گمان کردیم برای آنها ارث قرار خواهد داد.»
گاهی حضرت در برخورد با شخصی که همسایه آزاری می کرد، از روش غیر مستقیم استفاده می نمود. به طور مثال: شخصی خدمت رسول اکرم صلی الله علیه وآله آمد و عرض کرد: همسایه ای دارم که مرا آزار می دهد و از دست او آسایش ندارم. حضرت فرمود: «برو تحمل کن و سر و صدا علیه او راه نینداز؛ بلکه روش خود را تغییر بده. آن شخص رفت و چند روز بعد مجددا آمد و باز شکایت کرد. برای بار دوم حضرت سفارش به صبر کردند تا اینکه مجددا برای بار سوم آن شخص آمد و باز از همسایه‏ اش گلایه کرد. در این حال حضرت دستود دادند: به خانه می روی و اثاث خود را در کوچه می گذاری. وقتی مردم می گذرند، از تو سؤال خواهند کرد که چه اتفاقی افتاده است؟ در جواب آنها بگو: همسایه ام مرا آزار می دهد. همسایه این شخص که گمان می کرد حضرت این همسایه را برای بار سوم دعوت به صبر و تحمل می کند، به محض اینکه از این دستور پیامبر صلی الله علیه  وآله آگاه شد، در خانه همسایه‏اش آمد و با التماس از او خواست که اسباب و اثاثیه  اش را به کوچه نیاورد و تعهد داد تا دست از اذیت و آزار خود بردارد.» (15)
ممکن است سؤال شود: حد و مرز همسایه تا کجاست؟ رسول اکرم صلی الله علیه وآله این حد و مرز را مشخص کرده اند و فرموده اند: «حَدُّ الْجِوَارِ أَرْبَعُونَ دَاراً؛ (16) حد همسایگی تا40 خانه [به اطراف] است.» که از هر طرف تا 40 خانه جزء همسایه به حساب می آید. در سیره حضرت نه فقط خود همسایه ممکن است موجب آزار شود؛ بلکه گاهی ساختمانی که انسان می سازد نیز موجب اذیت و آزار می شود. امروزه ساختمانهای بلند که مشرف به خانه مردم است، نوعی اذیت و آزار دیگر همسایگان است؛ چون باید به گونه ای باشد که مشرف به خانه مردم نباشد، و یا اینکه انسان در محله ای فقیرنشین ساختمان مجللی بسازد. اینها همه مصداق اذیت و آزار همسایه هستند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.