علم به وقت ظهور یا درک حضور

تاریخ ارسال:ي, 01/27/1396 - 21:35
وقت ظهور
حضرت حجت الاسلام و المسلمین جعفر ناصری

از دغدغه ها و سؤالات مردم درباره حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف این است که دنبال راهی می گردند تا حضرت را ملاقات کنند یا اینکه مشتاقند زمان ظهور شریفشان را بدانند.
در حالی که تا وقتی ما آمادگی لازم را برای درک محضر کسب نکرده ایم، اصلاً نیازی نیست به اینکه وقت حضور را بدانیم یا به محضر ایشان برسیم. به فرمایش مرحوم آیت الله بهجت، ما با قرآن که عِدل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است چه کرده ایم و چه استفاده ای برده ایم که این همه تمنای ملاقات با حضرت را داریم؟
مردم تصور می کنند حضرت چه مطلبی در اختیار این ها قرار می دهند که حتی از قرآن هم برنمی آید و به همین دلیل، می خواهند حتماً زمان ظهور را بدانند؟ یک سرّی در بشر هست که اگر این سرّ در صندوقچه نفس بماند و در آن قفل باشد، حضرت هم که تشریف بیاورند انسان، بهره نخواهد برد و در مقابل، اگر کسی درصدد باشد که آن را باز کند، الآن هم می تواند از حضرت استفاده کند.حضرت یک موجود ملکوتی استثنایی اند و آن قدر قوت و لطافت والایی دارند که اگر من یک سری مسائل را مراعات نموده و مشکلاتم را برطرف کرده باشم، تمام روح من باید حضور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را بفهمد و آن را گزارش کند؛ اما متأسفانه این طور نیست. چه بسا منِ غافل در حرم نشسته ام و مشغول دعا هستم؛ ولی هیچ زاویه ای از روح من، این مطلب را گزارش نمی کند که حضرت در حرم هستند. وقتی حضرت عبور می کنند، در و دیوار به وجد و نشاط می آیند؛ ولی دل من تکان نمی خورد. (۱)را دل من گزارش نمی کند؟ خوب من باید مشکل خودم را اصلاح کنم. اگر کاری باید بکنم، برای این قضیه است که -به قول امروزی ها- آنتن های گیرنده معنوی در من از مردگی دربیایند.
ظهور، معنای لطیفی دارد و کلمه دقیقی است. از زمان خود پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم تا زمان امام عسکری علیه السلام و حتی خود حضرت، آن بزرگواران به گونه ای همه در غیبت کبرا بود ه اند و آن استفاده ای که باید بشود و آن اقتضایی که باید برای ظهور و تجلی باشد، در مردم نبود. اهل بیت علیهم السلام همیشه تحت فشارها و آزارها مجبور به کتمان علوم می شدند.
گاهی از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در سفر حج سؤالی می پرسیدند. سائل می آمد و مثلاً سؤال فقهی داشت؛ باید می رفت در خیمه و پرده را می انداخت و سؤالش را مطرح می کرد. حضرت هم باید به گونه ای جواب می دادند که سائل، جوابش را گرفته باشد و اسباب زحمت نشود. این، یعنی اینکه از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تا کنون، یک غیبت کبرایی برای این حقایق عالم بوده و طبیعتاً اگر اراده حق تعالی به این تعلق گرفته باشد که زمان ظهور بشود، مقدماتش اقتضا می کند که فهم مردم و پذیرش ها بالا برود تا بتوانند ظهور را درک کنند.
در قضیه غیبت کبرا، خدای متعال ظلم به کسی نکرده است؛ بلکه این ما هستیم که به خود ظلم کرده ایم. ما باید برای آن ظهور، حرکتی بکنیم. باید با خودمان کنار بیاییم، خودمان را اصلاح کنیم، نفسانیات را کنترل کنیم.
گاهی اظهار نظرهای بدون مراعات حیا و ملاحظه شخصیت افراد، جلوی رشد انسان را می گیرد. گاهی دیده می شود فردی با گفتارش، شخصیت مؤمنی را از بین می برد. پیچیدگی ای که عمروعاص در کارهایش اعمال می کرد، مثل نُقل و نبات در میان فعالیت روزمره مردم جاری است و انگار کسی هم به هوش نیست. ماها، همه گرفتار انواع و اقسامش هستیم. خوب ظهور چه می کند با ما اگر خودمان قصد اصلاح نداشته باشیم؟ آیا در ظهور، مثلاً دست و پای یک نفر را می بندند و به او می گویند که تو باید آدم خوبی باشی؛ پس ظلم نکن؟ ما منتظر چه هستیم؟ منتظر یک جوّی هستیم که ما را به اصلاح مجبور کند تا آدم های خوبی بشویم؟
این کار، اتفاق نمی افتد. آخرش باید انسان با اختیار خودش اصلاح بشود. خوب است که ما از همین حالا شروع کنیم. زمانی بوده که بعضی ها سنگ ریزه در دهانشان می گذاشتند که صحبت لغو و اضافه نکنند. البته این ها مصداق «رجال یحبون أن یتطهروا»(۲) بودند، خدای خیرشان بدهد؛ ولی انسانی که خدای متعال اراده را در او قرار داده و برای صحبت نکردن، مختار است چرا اراده اش را احیا نکند و از خدا نخواهد که اراده او بتواند کار سنگ ریزه را بکند؟ انسان برای نگاه به نامحرم اگر پارچه ای به چشمش ببندد و بیاید در خیابان، طبیعتاً چشمش به کسی نمی افتد؛ ولی آیا بشر باید این جوری خودش را اصلاح کند؟ اصلاح هم نمی شود. بالفرض پارچه هم که ببندد شلوغی باطن، او را رها نمی کند.
باید همت، بلند داریم و خودمان را اصلاح کنیم، تا آمادگی لازم برای درک محضر ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را کسب کنیم. مشکل ما این است که انسان هایی هستیم که چشم هایمان بسته  است؛ و خودمان هم چشم هایمان را بسته ایم. حتی تصور خود را هم نمی توانیم سیر بدهیم به فضاهای بزرگ آینده و خودمان را کوچک نگه داشته ایم. یک عارف چه بسا نگرشش با ما متفاوت است. چقدر انسان می تواند باطنش بزرگ باشد که ظاهرش در بین مردم باشد؛ ولی نگرشش به فضاهای بزرگ آینده باشد، و در عین حال، یک کلام هم بر زبان جاری نکند.
چه بسا افرادی بوده اند و همین الآن هم بزرگانی هستند که در محضر آقا بقیه الله -روحی له الفداء- هستند؛ از حضرت خضر علیه السلام گرفته تا دیگرانی که عنایات حضرت به آن ها هست. این ها چه بزرگند و چه شرح صدر و نگرش های بزرگی دارند که توانسته اند امام حیّ حاضر را درک کنند. ماها اگر بتوانیم حد خودمان را ببینیم و با آن ها مقایسه کنیم، می بینیم چقدر کوچکیم و چشم هایمان بسته است.
گفتم غم وصالت ما را به آرزو کشت گفتا خموش حافظ کین غصه هم سر آید
-------------------------
پی نوشت ها:
۱. شبیه همین قضیه را برخی علمای اخلاق درباره شب قدر گفته اند؛ با این توضیح که به نص قرآن کریم همه فرشتگان و روح در آن شب، بر زمین [و بر امام وقت] حاضر می شوند. وقتی چنین رخداد عظیم و گسترده ای در عالم اتفاق می افتد، کسی که اندک ذائقه و فهم معنوی و باطنی داشته باشد، باید متوجه شود که آن شب، در عالم خبرهایی است؛ اما کسانی که فاقد کوچک ترین درک باطنی هستند، بین شب قدر (با آن عظمت) و سایر شب های عادی هیچ تفاوتی را احساس نمی کنند.
۲. مردانی که پاک شدن را دوست می دارند (سوره توبه: ۱۰۸).
۳. حماسه و عرفان، ص ۳۱۱.
-------------------------
منبع : چشمه زلال

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط