حضرت زهرا(سلام الله علیها)/تاریخ شناسی/تحریفات در سقط حضرت محسن(علیه السلام)

تاریخ ارسال:پ, 04/08/1396 - 14:31
حضرت فاطمه زهرا

در زمینه واقعه سقط حضرت محسن علیه السّلام، چه تحریف هایی در کتب اهل سنّت صورت گرفته است؟
پاسخ:

ماجرای شهادت فرزندی که صدّیقه طاهره  علیها السّلام در جان خود داشتند و از سوی رسول خدا  صلی الله علیه و آله و سلم «مُحَسِّن» (یا بنا به قرائت مشهور «مُحْسِن») نام گذاری شده بود،(1) از بارزترین مواردی است که در کتب اهل سنّت تحریف شده است.
از آن جایی که این ماجرای تلخ، هر وجدان بیداری را متأثّر می کند، نویسندگان و مورّخین اهل تسنّن بر آن شدند که یا این واقعه را از کتب تاریخی خود حذف کنند، یا خلیفه اوّل را ـ که مسبّب اصلی این اتّفاق بود ـ از آن مبرّا سازند.
به برخی نمونه ها اشاره می کنیم:
1) نشانه تحریف سقط حضرت محسن  علیه  السّلام در نوشتار بَلاذُری
علّامه شیخ زین الدین عاملی بَیاضی قدّس سرّه (متوفّای 877) از علمای بزرگ شیعه، در کتاب ارزشمند خویش «الصراط المستقیم» چنین می نویسد:
وَ مِنْها ما رَواهُ الْبَلاذُرِیُّ وَ اشْتَهَرَ فِی الشِیعَةِ أنـَّهُ حَصَرَ فاطِمَةَ فِی الْبابِ حَتّی أسْـقَطَتْ مُحْسِناً.(2)
از جمله آن موارد [و اعمال ناشایست خلیفه دوم] آن مطلبی است که بَلاذُری [از علمای سنّی مذهب و متوفّای 279] نقل کرده و در میان شیعیان نیز مشهور است که او (عمر بن خَطّاب) فاطمه[علیهاالسّلام] را آن چنان بین در و دیوار قرار داد، که [فاطمه علیهاالسّلام، فرزندش] محسن را سقط نمود.
با جستجو در کتاب های چاپ شده از بَلاذُری، می توان به روشنی دید که چنین مضمونی، در این آثار به چاپ نرسیده است.
بدین ترتیب، نه تنها مدرکی بسیار مهم در موضوع شهادت حضرت محسن علیه السّلام، از دسترس محقّقان خارج گردیده و به دست ما نرسیده است؛ بلکه با کمال تأسّف باید گفت:
تنها متن موجود درباره حضرت محسن علیه السّلام در آثار بَلاذُری، حدیثی جعلی می باشد که حاکی از درگذشت وی در سنّ کودکی است! (3)
2) سکوت جعفر النقیب در ماجرای سقط حضرت محسن علیه السّلام
ابن  أبی الحدید معتزلی (متوفّای 656) از استادش «ابو[یحیی] جعفر النقیب»(4) چنین نقل می کند:
 إذا کانَ رَسُولُ اللهِ  صلی الله علیه و آله و سلم أباحَ دَمَ هَبّارِ بْنِ الْأسْوَدِ، لِأنَّهُ رَوَّعَ زَیْنَبَ فَألْقَتْ ذا بَطْنِها، فَظَهَرَ الْحالُ أنَّهُ لَوْ کانَ حَیّاً لَأباحَ دَمَ مَنْ رَوَّعَ فاطِمَةَ حَتّی ألْقَتْ ذا بَطْنِها.
فَقُلْتُ: أرْوِی عَنْکَ مایَقُولُهُ قَوْمٌ:
«إنَّ فاطِمَةَ رُوِّعَتْ فَألْقَتْ الْمُحْسِنَ.»؟
فَقالَ: لاتَرْوِهِ عَنِّی وَ لا تَرْوِ عَنِّی بُطْلانَهُ، فَإنِّی مُتَوَقِّفٌ فِی هذا المَوْضِـعِ.
(5)
هنگامی که [در فتح مکّه] رسول خدا  صلی الله علیه و آله و سلم به کشتن هَـبّار بن اسود اجازه داده بود؛ به  سبب آن که وی، زینب [دخترخوانده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و از زنان مسلمان] (6) را ترسانید، به صورتی که زینب فرزندی را که در شکم خود داشت، سقط کرد؛ پس روشن است که اگر آن حضرت زنده بود، حتماً مباح می کرد خون کسی را که فاطمه[علیهاالسّلام] را ترساند تا آن جا که فرزندی را که در بطنش داشت، سقط نمود.
[ابن  أبی الحدید می گوید:] گفتم:
آیا از تو روایت کنم قول آن گروه را که می گویند:
«فاطمه [علیهاالسّلام] ترسانده شد پس محسن را سقط کرد.»؟
پس [استاد] پاسخ می گوید:
از من روایت نکن و بطلان این ماجرا را نیز از قول من نقل ننما؛ چرا که من در این موضوع توقّف کرده ام [و سکوت اختیار می کنم!].
3) تحریف در کتاب معارف ابن قُتَیْبَه
عالم شیعی ابن  شهر آشوب مازندرانی (متوفّای 588) در کتاب «مناقب آل أبی طالب» در قسمتی که نام فرزندان صدّیقه طاهره علیهاالسّلام را می آورَد، جمله ای را از قول دانشمند سنّی ابن قُتَیْبَه دِیْنَوَری (متوفّای 276) بازگو می کند:
وَ أوْلادُها: الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ الْمُحْسِنُ سِقْطٌ؛ وَ فِی مَعارِفِ الْقُتَیْبِیِّ: إنَّ مُحْسِناً فَسَدَ مِنْ زَخْمِ(7) قُنْفُذٍ الْعَدَوِیِّ ... (8)
و فرزندان آن حضرت[علیهاالسّلام]: حسن، حسین و محسن که سقط گردید.
و در [کتاب] معارف ابن  قُتَیْبَه آمده است که محسن بر اثر ضربه شدید قُنْفُذ عَدَوی [غلام عمر بن خَطّاب] از بین رفت.
محمّد بن یوسف گنجی شافعی (متوفّای 658) از علمای اهل تسنّن در تأیید این مطلب چنین می نویسد:
وَ زادَ عَلی الْجُمْهُورِ وَ قالَ: إنَّ فاطِمَةَ علیهاالسّلام أسْـقَطَتْ بَعْدَ النَبِیِّ ذَکَراً کانَ سَمّاهُ رَسُولُ اللهِ  صلی الله علیه و آله و سلم مُحْسِناً وَ هذا شَیْءٌ لَمْ یُوجَدْ عِنْدَ أحَدٍ مِنْ أهْلِ النَقْلِ إلّا عِنْدَ ابْنِ قُتَیْبَه. (9)
او (شیخ مفید از علمای شیعه) بر قول اکثریّت و جمهور علما چنین مطلبی را اضافه می کند و می گوید:
پس از [رحلت] پیامبر [ صلی الله علیه و آله و سلم]، فاطمه علیهاالسّلام فرزند پسری را سقط نمود که رسول خدا  صلی الله علیه و آله و سلم نام او را محسن نهاده بود. [گنجی شافعی ادامه می دهد:] این مطلب نزد هیچ کدام از اهل نقل [و حدیث] یافت نشد مگر ابن  قُتَیْبَه.
با توجّه به مدارک فوق، مشخّص می شود که در یکی از کتاب های ابن  قُتَیْبَه به نام «المعارف» بر سقط شدن حضرت محسن علیه السّلام بر اثر اقدام «قُنْفُذ» تصریح شده است.
بر این مطلب، ابن  شهر آشوب (متوفّای 588) از علمای شیعه و نیز گنجی شافعی (متوفّای 658) از علمای اهل تسنّن تأییداتی دارند و روشن است که جمله فوق تا قرن هفتم در کتاب «المعارف» وجود داشته است.
امّا در چاپ های امروزین این کتاب، با کمال تعجّب، تنها جمله زیر را مشاهده می کنیم:
(مُحْسِنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أبِی طالِبٍ رَضِی اللهُ تَعالی عَنْهُما) وَ أمّا مُحْسِنُ بْنُ عَلِیٍّ فَهَلَکَ وَ هُوَ صَغِیرٌ. (10)
[از جمله فرزندان امیرمؤمنان علیه السّلام] محسن، فرزند علی [علیه السّلام] فرزند ابوطالب است که خداوند از هر دوی آنان راضی باد.
امّا محسن بن علی، هلاک شد در حالی که کوچک بود.
 بدین ترتیب ماجرای فرزندی که حضرت صدّیقه طاهره علیهاالسّلام در جریان «هجوم اصلی» (11)، سقط نمود و نیز نام یکی از قاتلان آن فرزند و حادثه اصابت ضربه شدید به صدّیقه طاهره علیهاالسّلام تحریف گردیده و با عبارت «فَهَلَکَ وَ هُوَ صَغِیرٌ: وفات  کرد در حالی که کوچک بود!» جابه جا می شود.(12)
جالب است بدانیم که صَفَدی (متوفّای 764) ـ استاد ذهبی ـ در کتاب «الوافی بالوفیات» به تجلیل از شخصیّت عالم شیعی، ابن شهر آشوب مازندرانی (متوفّای 588) پرداخته و وی را با اوصافی همچون «صَدُوقُ الْلَهْجَه» ستوده است.(13)

منبع: نوشته شده توسط: گروه طرح و تحقیق فاطمیّه
---------------------------------
پی نوشت ها:
1- القاموس المحیط، فیروزآبادی (متوفّای 817)، ج 2، ص 55 .
2- الصراط المستقیم، بَیاضی (متوفّای 877)، ج 3، ص 12 (چاپ: المکتبة المرتضویّه).
3- أنساب الأشراف، بَلاذُری (متوفّای 279)، ج 3، ص 144 (چاپ: اَعلمی، بیروت).
4- نقیب، ابوجعفر یحیی بن محمّد بن ابوزید علوی (متوفّای قبل از 644): او به تصریح ابن  أبی الحدید معتزلی، مذهب امامی نداشته و از فضائل ابوبکر و عمر دم می زده است.
وی عثمان و فتوحات زمان او را تأیید می کند. توجیهات او در ماجرای سقیفه، شاهکاری از ریشخند وی به فرمان الهی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است.
برخی توصیفات او به قلم ابن  أبی الحدید معتزلی (متوفّای 656) چنین است:
الف ـ غَیْرُ مُتَعَصِّبٍ لِلْمَذْهَبِ ـ وَ إنْ کانَ عَلَوِیّاً ـ وَ کانَ یَعْتَرِفُ بِفَضائِلِ الصَحابَةِ وَ یُثْنِی عَلی الشَیْخَیْنِ.
ب ـ وَ لَمْ یَکُنْ إمامِیَّ الْمَذْهَبِ وَ لا کانَ یَبْرَاُ مِنْ السَلَفِ وَ لایَرْتَضِی قَوْلَ الْمُسْرِفِینَ مِنْ  الشِیعَه.
(ر.ک: شرح نهج  البلاغه، ابن أبی الحدید (متوفّای 656)، ج 10، ص 222 ـ 223 و ج 12، ص 82 ـ 90)
5- شرح نهج  البلاغه، ابن  أبی الحدید معتزلی (متوفّای 656)، ج 14، ص 193.
6- استاد ارجمند، جعفر مرتضی العاملی درباره «زینب» می نویسد:
«هاله» ـ خواهر خدیجه کبری ـ شوهری داشت از بنی تَمِیم که از او به «ابوهند» یاد شده است. «ابوهند» از همسر دیگرش، دو دختر داشت به نام های «زینب» و «رقیّه».
«ابوهند» و مادر این دو دختر، دار فانی را وداع گفتند و «هاله» با دختران «ابوهند» تنها ماند.
«خدیجه کبری» ـ خواهر هاله ـ سرپرستی این دو دختر را بر عهده گرفت.
با درگذشت «هاله» و ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با «خدیجه کبری»، سرپرستی این دو دختر به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم انتقال یافت و از آن روز، این دو دختر «به رسم عرب»، دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نام گرفتند.
(ر.ک: الصحیح من سیرة النبیّ الأعظم  صلی الله علیه و آله و سلم، ج 2، ص 125 ـ 126) بعدها، «زینب» با «ابوالعاص بن ربیع بن عبدالعُزّی بن عبدشمس بن عبدمَناف» ازدواج کرد و در نتیجه، «ابوالعاص» را دامادِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خوانده اند.
7- زَخَمَهُ یَزْخَمُهُ زَخْماً: دَفَعَهُ دَفْعاً شَدِیداً. (لسان العرب، ابن  منظور (متوفّای 711)، ج 6، ص 32)
8- مناقب آل أبی طالب، ابن  شهر آشوب (متوفّای 588)، ج 3، ص 407 (چاپ: ذوی القربی،1421 هـ، تحقیق: یوسف البقاعی).
9- کفایة الطالب، گنجی شافعی (متوفّای 658)، ص 413 .
10- المعارف، ابن  قُتَیْبَه (متوفّای 276)، ص 92 (چاپ: دار إحیاء التراث العربی، بیروت( و ص 211 (چاپ: دارالمعارف، مصر، تحقیق: ثروت عکاشه).
11- ر.ک: دراسة و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسّلام، استاد شیخ عبدالزهراء مهدی، ص 489 .
12- از دیگر نشانه های وقوع تحریف در کتاب «المعارف»، گزارش عبدالرحیم بن الحسین العراقی [ابوالفضل العراقی] (متوفّای 806) می باشد.
وی در کتابش با نام «الأربعین العشاریّه» (صفحه 174، چاپ: دار ابن حَزْم، بیروت، 1413 هـ) که با تحقیقِ «بدر عبدالله البدر» به چاپ رسیده است، تصریح می کند که ابن قُتَیْبَه در کتاب «المعارف» نقل کرده است: عِکْراش بن ذُؤیب، در جنگ جمل، به همراه حضرت علی علیه السّلام بوده است؛ در حالی که در چاپ های فعلی از کتاب «المعارف» (صفحه 310، تحقیق: دکتر ثروت عکاشه، چاپ: دار المعارف، مصر) می خوانیم که عِکْراش بن ذُؤیب در جنگ جمل از همراهان عایشه بوده است؟!
ابوالفضل العراقی در صفحه 174 از کتابش می نویسد:
«فذکر ابن قتیبه أنّه حضر مع علی رضی الله عنه وقعة الجمل.»
وی در چند سطر بعد، در همان صفحه از کتابش می نویسد:
«فإنّه حکی فی کتاب المعارف أن عِکراشاً حضر مع علی وقعة الجمل.»
13- ر.ک: الوافی بالوفیات، صَفَدی (متوفّای 764)، ج 4، ص 146 .

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.