احسان باید دریافت کننده داشته باشد

تاریخ ارسال:پ, 02/25/1399 - 04:39
احسان باید دریافت کننده داشته باشد

احسان باید دریافت کننده داشته باشد

مسئله مهمی که در بحث احسان مطرح است، این است که خروجی های ما باید دریافت کننده داشته باشد. یعنی اگر دریافت کننده نداشته باشد تلف می‌شود.
در جلسه گذشته روایتی از امام صادق سلام الله علیه خواندیم که حضرت فرمودند اگر می‌خواهی بدانی یک نفر خوشبخت است یا بدبخت، ببین دریافت کننده کار خیر او چه کسی است. اگر به کسی که اهلیت آن را دارد، احسان و خوبی کرد، او بر خیر و خوبی است؛ اما اگر به نااهل خوبی و کمک کرد، بدان که او را نزد خداوند خیر و منزلتی نیست.

احسان اجباری، کار را خراب می کند

گاهی افرادی با ما زندگی می‌کنند، مثل همسر و فرزندان، باید دقت کنیم که دریافت‌های ما با دریافت‌های آنها هماهنگ و از سر میل باشد. زمانی که ما داریم احسان دریافت می‌کنیم، آنها مجبور به دریافت نشوند. چون وقتی که به اجبار کشیده می‌شود، کار خراب می‌شود. مثلاً شما مشهد رفتید و می‌خواهید حرم بروید. همسر و فرزندان شما همه با شما هم رأی هستند و همه دوست دارید، حرم بروید. اما یک موقع همسر و فرزندانت آمادگی دریافت­ خیر حرم را ندارند. یعنی با این که شما دوست دارید حرم بروید، آنها دوست دارند در خانه بمانند و مثلا تلویزیون نگاه کنند. یا می‌خواهند بخوابند. یا وقتی شما حرم می‌روید، کسی می‌گوید می‌خواهم نیم ساعت در حرم باشم و برگردم. بگذار همان نیم ساعت را در حرم باشد و برگردد. چون نیم ساعت برای او کافی است. شما می‌خواهی تا صبح حرم بمانی بمان. 
مثال دیگر این که وقتی به جلسه احیاء آمدیم و کسی می گوید: من الان حوصله ندارم سخنرانی گوش کنم؛ حوصله ندارم دعا کنم؛ می‌روم بخوابم؛ می‌روم بیرون از جلسه گپ بزنم. باید بگوییم برو بیرون از مسجد گپ بزن، اشکالی ندارد. اینطور که بشود مزاحم کسی هم نمی‌شوید. این هم نوعی بیداری است. خود این بیداربودن قیمت دارد. آدم باید خیلی با خودش تعارف نداشته باشد و دیگران را هم به زحمت نیندازد. شب احیاست، اما من حس دریافت ندارم، تعارف هم با کسی ندارم. خداحافظی می‌کنم و می‌روم. اصلاً با کسی تعارف نکنید. چون به محض اینکه اضافه دریافت کنید، خطرناک می‌شود. دریافت احسان و معنویت زیادی، مثل چربی اضافه و نمک اضافه و قند اضافه است که سلامتی بدن را تهدید می‌کند. پس نه خودمان اضافه دریافت کنیم و نه زمینه را فراهم کنیم که کسی مجبور شود به خاطر ما اضافه دریافت کند.

احسان بیش از حد و بدون دریافت کننده، بی ارزش می‌شود

باید دقت کنیم، اگر احسان بیش از حد باشد و به دریافت کننده مناسب نرسد، یک چیز اضافه به شمار می‌آید. اگر اضافه شد، دیگر منزلت ندارد. منزلت یعنی چی؟ یعنی خود شما هم نمی‌پسندید.
مثلاً کسی زوری پیش شما بنشیند. می‌دانی الان دوست ندارد پیش تو بنشیند. هی دارد این پا و آن پا می‌کند که بلند بشود برود. چرا نگهش می‌داری؟ دوستی‌های افراطی اینطوری است. در روابط عاطفی بین دو نفر می‌گویند تند تند همدیگر را نبینید؛ اگر می‌خواهید محبتتان به همدیگر زیاد شود، با فاصله همدیگر را ببینید. چون اگر خیلی به همدیگر عادت کنید، آهسته آهسته دلهایتان زده می‌شود و حرمتها شکسته می‌شود. در کار علمی نیز همینطور است. یعنی وقتی کار علمی کردی و مثلا بیست دقیقه مطالعه کردی، زود بلند شو دو دقیقه قدم بزن. در عبادت نیز همینطور است. وقتی که دو رکعت یا چهار رکعت نماز خواندی، برو مثلا یک چایی بخور، میوه‌ای بخور.
پس اینکه می‌گوید پیش خدا منزلت ندارد، برای این است که تو دیگر برای خدا منزلت قائل نیستی. یعنی کار را ضایع کردی. نگذاریم یک چیزی برسد به جایی که پیش ما بی‌­منزلت شود. وقتی بی­‌منزلت شد، شما هم بی‌­منزلت می‌شوی. در روایت داریم خدا خسته نمی‌شود، مگر اینکه شما خسته بشوید. خدا ملول نمی‌شود. کسی را می‌دیدم که سجده طولانی می‌کرد. از اول شب یک سجده می‌کرد تا صبح که سرش را از سجده بلند می‌کرد. خدا خسته نمی‌شود. اما اگر تو خسته شدی، تمام می‌شود و دیگر تو با خدا در ارتباط نیستی، چون از او فراری هستی.
پس اشتها، اشتیاق و اقبال خیلی مهم است. غذا را به اندازه­ای که می‌خواهیم بخوریم برداریم. نباید زیادی نباشد. یک موقع این غذا را نمی‌خواهی بخوری. غذای دیگری می‌خوری. مثلاً یک مدت شخص کار فلسفی می‌کند. مثلاً دارد همیشه کتابهای فلسفی و عقیدتی می‌خواند، این کتابها خشک هستند. چون تو همیشه با استدلال سروکار داری. وقتی می‌خواهی نماز بخوانی یا یک کار جدی بکنی، می‌بینی که دوام نمی‌آوری. استدلال به تنهایی نمی‌تواند جلوی گناهت را بگیرد. جلوی کفرت را می‌تواند بگیرد. پس باید به یک رابطه عمیق تر بیفتیم. برای همین انسان احتیاج به روضه، گریه، سینه‌­زنی، عزاداری، عشقبازی، پیاده‌­روی، حرم رفتن، کارهای عاشقانه و عرفانی و چیزهایی که به دلش می‌چسبد دارد. اینها سازندگی دارد. پس باید یک زمانی اگر دلت خسته است، یک مدت کارهای فکری را رها کنی. کمی کارهای دلی انجام بده. وقتی کارهای دلی زیاد کردی، کم می‌آوری. آن وقت باید معرفتت را بالا ببری و کارهای معرفتی بکنی. پس این توجه ها به خودمان و مداوای خودمان خیلی مهم است.

احسان آدم بدنیت، به آدم های بد می‌رسد

نبی‌اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم‌فرمود:«صِلَةُ‌الفاجِرِلا تَكادُ تَصِلُ إلاّ إلى فاجِرٍ مِثلِهِ[بحار الأنوار : 74/420/48.]= خوبى كردنِ نابكار، تقریبا جز به نابكارى مانند خودش نمى‌رسد.» کار خیر آدم های بدجنس، بدذات و بد نیت به آدم هایی بد می‌رسد. یعنی اینها  خادم آدم های بد می شوند. از این رو علی علیه‌السلام به حاکم‌ها می‌گوید، حاکم نباید طرفدار طبقه مرفه در جامعه باشد. چون فرمود، مرفهین پرتوقع­تر از همه و کم­ خاصیت­تر از همه هستند. در احتیاجات و بزنگاه‌های جامعه فرار می‌کنند و هیچ خدمتی به مردم و خلق و مستضعف و زیردست نمی‌کنند. وقتی هم هستند توقعشان از نظام و دولت خیلی زیاد است. بنابراین حضرت علی علیه‌السلام  به مالک می‌فرماید، بیشتر خدمات، محبت و توجه‌­ات را برای مستضعفین و طبقه‌­ای که نیازمند هستند، بگذار. قرآن هم در این باره تأکید می‌کند.پس قاعده، خیلی قاعده مهمی است. شامل همه جا و همه کس می‌شود. عمل یک آدم بدذات و بدجنس، آدمی که صادق نیست و اخلاص ندارد، تلف می‌شود. وقتی نیت خوب نبود، کار خراب می‌شود.

بهترین احسان چیست؟

بهترین کار خیر، آن است که صرف بهترین آدم‌ها بشود. یعنی به آدم‌های با فضیلت برسد.امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود:«خَیرُ المَعروفِ ما اُصیبَ بِهِ الأبرارُ[غرر الحكم : 4983] = بهترین احسان آن است كه به نیكان بشود.» چرا اینگونه است؟ برای این که شما خوبها را در جامعه تقویت کنید.در روایت هم داریم، شما می‌خواهی صدقه بدهی، وقتی می بینی که یک نیازمند فاسق است و یک نیازمند عادی است و یک نیازمند مؤمن است. به کدام یک باید بدهید؟ به فرد مؤمن بدهید. چرا اینطوری است؟ برای این که نیکی بیشتر می‌شود. یعنی از بین این شش گروهی که قرآن می‌گوید (سنگ، کمتر از سنگ، حیوان، کمتر از حیوان، شیطان) یک گروه، آدم حسابی اند. یعنی انسان هستند. انسانها باید استفاده بکنند. الان یک حیوان با یک انسان دارد در دریا غرق می‌شود. واجب است دست چه کسی را بگیرید؟ دست انسان را بگیرید.
بهترین کارها این است که صرف بهترین آدمها بشود و به آدمهای با فضیلت برسد. اگر شما مشکل این را حل بکنید، این چون آدم بزرگی است به صد نفر دیگر هم می‌رسد. چون این شخص آدم شریفی است و تک خور نیست و خروجی دارد، وقتی شما به او کمک و احسان کنید و او را سر پا کنید، چند نفر دیگر هم از قِبَل او سر پا می‌شوند. پس بهترین خیرها آن است که به خوبها برسد.

بهترین هزینه آن است که صرف روح و معنویت دیگران شود

بهترین هزینه­‌ها زمانی است که انسان به روح و به معنویت دیگران و به پیوند انسانها با خانواده آسمانی‌شان توجه داشته باشد.یک موقع انفاق شما حسی است، گاهی وهمی است. جایی کسی نیاز به عاطفه دارد، نیاز به توجه دارد. نیاز به دوستی و کمک‌های دیگر دارد. زمانی هم نیازِ یک نفر، نیاز علمی است. یعنی باید به او کتاب بدهی، سی دی بدهی، کلاس و استاد معرفی کنی. گاهی هم نیاز فوق عقلانی است و در حرکتش به سمت الله و ارتباطش با خانواده آسمانیش لنگ می‌زند. همه چیزش به راه است؛ اما اصلاً راه آخرت را بلد نیست. پیغمبر فرمود: خداوند تبارک و تعالی بدش می‌آید از هر عالم به دنیایی که جاهل به آخرت است. این شخص در دنیا مشکلی ندارد. همه چیز را بلد است. در دنیایش عاقل است. ثروتش را دارد. پولش را دارد؛ ولی نسبت به آخرت هیچ آگاهی ندارد و جاهل است. پس این شخص باید احیاء بشود. اگر اینطوری بمیرد خطرناک است. الان این شخص انفاق فوق عقلی نیاز دارد. باید برایش هزینه کرد. بهترین هزینه­‌ها زمانی است که انسان به روح و به معنویت دیگران و به پیوند انسانها با خانواده آسمانیشان توجه داشته باشد.
اینکه شخص با امام زمان عج قهر است و با حضرت پیوند ندارد و با خانواده آسمانیش رفت و آمد ندارد؛ با آسمان ارتباط ندارد؛ با سیدالشهدا ارتباط ندارد، نشانه این است که این شخص یتیم است و باید برای او سرمایه‌­گذاری کرد. آدمی که حواسش به یتیم هاست، تا یکی را می‌بیند، می‌فهمد این یتیم است یا نیست و اگر یتیم است، باید برایش سرمایه گذاری کرد. مثلاً ممکن است شخصی ثروتمند باشد و با وجود این، نیاز به انفاق داشته باشد و نداند که یتیم است و نداند که مشکلش چیست. اگر به او بگویی این کتاب را بخر، شاید اصلاً ضرورتش را نفهمد. او فکر می‌کند اگر الان پول دارد و مثلا مهندس است، دکتر، رئیس، استاندار و فرماندار است، پس آدم خوشبختی است. اصلاً نمی‌داند که اصلاً ماجرا چیست. 
خدا رحمت کند یکی از اولیای خدا را که می‌گفت: یک بنده خدایی در کعبه چشمش باز شده بود و دیده بود که همه حیوان هستند. وحشت کرده بود و گفته بود من دیدم که فقط یک کفاشی آنجا هست که قیافه ­اش مثل آدم است. دویدم پیشش رفتم و گفتم می‌بینی چه شده؟ کفاش گفت نه، نه، نگران نباش. بنشین بنشین غصه نخور. بعد از آن یک آیینه به من نشان داد که خودم را دیدم. گفتم ای وای! من خودم هم حیوان هستم. کفاش گفت تو هم مثل دیگران هستی و هیچ فرقی نمی‌کنی. این فقط دیگران را حیوان می‌بیند، حواسش نیست که ماجرا چیست. خودش هم مشکل دارد.اعتراض کرد و گفت چرا به این آقا که پولدارست، کتاب هدیه کردی؟ این الان از آمریکا آمده و پولدار و ثروتمند است. علت این اعتراض این است که او نمی‌داند که این بیچاره دارو احتیاج دارد و نمی‌داند مریض است. مثل یک مریض سرطانی که نمی‌داند سرطان دارد و خیلی شاد است. دو روز است به او گفته اند سرطان داری. حالا یک دفعه افتاد مُرد. باید آدم مریض را نجات بدهیم. این الان نمی‌فهمد مریض است. باید اول پول هزینه کنی و به او ثابت بکنی که مریض است. بعد برود خودش را درمان کند و خودش را نجات بدهد. حالا اگر نجات پیدا کرد، ده نفر دیگر را هم نجات می‌دهد. پس هزینه­‌ها باید معقول باشد. وقتی می‌خواهی محبت هزینه کنی؛ می‌خواهی عاطفه هزینه کنی؛ وقت هزینه کنی؛ علم هزینه کنی؛ باید اینها معقول هزینه شود و دریافت­‌کننده داشته باشد. علاوه بر این ها، نکته مهم این است که هر جا دریافت­‌کننده باشد، ما نباید خروجی داشته باشیم. صرف اینکه چون دریافت­‌کننده هست، پس خروجی هم باید باشد درست نیست. بلکه باید روی بیشترین نیازها و بهترین نیازها و بهترین انسانها سرمایه­‌گذاری شود. همیشه روی قیمت‌های بالا کار کنیم. چون ضرورت آنجاست.
امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمود:«خَیرُ السَّخاءِ ما صادَفَ مَوضِعَ الحاجَةِ[غرر الحكم : 4979]= بهترین سخاوت آن است كه در آن جا كه نیاز هست صورت گیرد.» مثلاً آدم بی­‌سلیقه‌ای می‌گوید نذر کردم اگر فلان حاجتم برآورده شود، سفره حضرت ابالفضل بیندازم. سفره حضرت ابالفضل برای چه کسی می‌اندازد؟ برای همه آنهایی که خودشان تا خرخره می‌خورند و دارند. فقط جمع شدند تفریح حسی و خیالی بکنند. این غذا را به یک نفر محتاج بده؛ یا پولش را به یک نفر نیازمند بده. بعضی جاها من می‌بینم که مراسم هفت و چهل برای درگذشته‌ی خودشان نمی‌گیرند و پولش را به فقرا می‌دهند، یا به کمیته امداد می‌دهند و ثوابش به روح اموات شان می‌رسد. این کار خوبی است.
گاهی میتی رد مظالم دارد و در برزخ گرفتار است. پول این میت هم دست یک وصی نادان می افتد. حال این وصی نادان، آن پول را به جای اینکه برای میت رد مظالم بدهد، خرج یک سنگ قبر گرانقیمت و طلاکوب و ... می‌کند. این سنگ قبر به چه درد او می خورد. اگر از جیب خودت می‌خواهی هزینه کنی، هیچ اشکالی ندارد، هزینه کن.گاهی این میت بیچاره الان در برزخ نیاز دارد؛ اما وصی نادان می رود برایش کتاب دعا چاپ می‌کند. ما این همه کتاب دعا در مساجد داریم که همه دارند خاک می خورند. او در برزخ الان رد مظالم می‌خواهد. برو رد مظالم برایش بپرداز. نماز قضا دارد، روزه قضا دارد، اینها را احتیاج دارد.

در احسان، نباید دچار اسراف شویم

بهترین سخاوتی که می‌خواهی به کسی بکنی، این است که اسراف نشود. یک موقع هست می‌گوید آقا من این را در خانه اضافه دارم. می‌خواهم بدهم به کسی استفاده کند، کار قشنگی است.آدم در خانه نباید چیز اضافه نگه دارد. حتی نگه داشتن یک کتاب اضافه یا لباس اضافه یا ظرف اضافه گناه دارد؛ میوه اضافه گناه دارد؛ غذای اضافه، شیرینی اضافه، آجیل اضافه در خانه نباید بماند. اگر بماند اسراف است. زود ردش کن برود. چون این نگه داشتن ها عفونت است و در شب اول قبر به بعد گرفتارت می‌کند. نگذار غذا به دورریز بیفتد. یا آن را مصرف بکنید یا سریع به همسایه یا به مأمور شهرداری که دارد زحمت می کشد، بدهید. اگر میوه اضافه آمد، سریع از خانه بیرون بدهید. کتاب اضافه است نگه ندارید و زود به مسجدی، حسینیه­ای هدیه بدهید.گاهی روز معلم برای معلم یک چیز تجملاتی می گیرند. معلم بیچاره الان هشتش گرو نُه اش است، کرایه خانه اش عقب افتاده، یک چیزی دستش می دهند که نمی داند با آن چه کار کند.یا عید غدیر است، سادات یک دویست تومانی مُهر می‌زنند یک صد تومانی مُهر می‌زنند می‌دهند. یا شیرینی و آجیل مشکل گشا می‌دهند. این چیست چهارتا نخودچی و کشمش و بعد هم چقدر پول میدهند روبان می‌خرند مشما ها را روبان می زنند و گره می‌زنند و وقت می‌گذارند. پولها را خرج این چیزها می‌کنند. خوب است به جای این وقت تلف کردن ها، یک دفعه یک کتاب یا سی دی و چیزی که به درد طرف بخورد بخرند و هدیه بدهند.
بعضی از مبلغان را می‌شناسم چه آقا چه خانم که اگر از آنها بخواهی تشریف میاورید ورامین؟ می‌گوید نه ونک به پایین اصلاً نمی‌آیم. کلاسم نیست. این مبلغ فقط به درد جهنم می‌خورد. مثلاً در شهرستانی استاد شده، استانی به او نیاز دارند، یک زمان می‌گوید من وقت ندارم هیچ جا بروم. کار جدیتری دارم که باید انجام بدهم. اشکالی ندارد. هیچ جا نرو. یک موقع به او می‌گویند مثلاً چهار راه پارک وی، می‌گوید می‌آیم. یا اگر قرار باشد از جیب خود هزینه کند، نمی رود. خیلی از مداحان اینطوریند. مثلاً می گوید کلاس من از این منطقه به پایین نیست.
این اصلاً معلوم است که نمی‌خواهد احسانش را به حاجتمند بدهد. این دنبال این است که کلاسی برای خودش بخرد. کسانی هستند که می گویند بچه پولدارها یک جایی را جمع کنید، من برایشان کلاس مذهبی بگذارم. ولی اگر به یک منطقه فقیر دعوتش کنند، نمی‌رود. او نمی‌خواهد به نیازمند برساند، می‌خواهد خودش را ارضا کند. اگر برای خدا باشد، آدم باید ببیند کجا نیاز هست. در جبهه هم ما از این جور مسایل داشتیم. می‌گفتیم آب­رسانی نیاز داریم، می‌گفت من آب‌رسانی نمی‌روم. می گفتند رزمنده‌­ها تشنه­ اند و یخ می‌خواهند. بیا برو. اما او نمی‌رفت. البته اینها جزو استثناها بودند وگرنه اکثر بچه ها حاضر بودند هر جا نیاز هست بروند.
پس آدم باید وقت، عمر، جوانی و استعدادش را در آنجایی بگذارد که بیشترین نیاز هست. اگر مردم ما حتی خیرین ما همین رمز را می‌فهمیدند، الان بسیاری از مشکلات ظهور امام زمان برطرف می‌شد. الان اکثر پولهای خیرین ما می‌رود جاهایی مصرف می‌شود که هیچ نیازی نیست.

نویسنده: استاد محمد شجاعی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط