باب هفتاد و نهم در ظلم و انواع ظلم، و مظالم عباد، و کسی که مالی از جز راه حلال گرفته و در ناحق خرج کرده، و فساد در زمین
قرآن مجید
(3) 1- البقره (آیه 191) آشوب کردن بدتر است از کشتن، (4) 194- هر که بشما تعدی کرده بآن اندازه باو تعدی کنید، (5) و فرمود: 205- و چون پشت دهد بشتابد در زمین تا در آن تباهی کند و کشت و نژاد را نابود سازد و خدا تباهی را دوست ندارد (6) و فرمود 217 فتنه بزرگتر است از کشتن، (7) و فرمود خدا رهنمائی نکند مردم ستمکار را.
(8) 2- آل عمران و خدا دوست ندارد ستمکاران را.
(9) 3- المائده (51) راستی که خدا رهنمائی نکند مردم ستمکار را (10) و فرمود 64 و بکوشند به تباهی در زمین و خدا دوست ندارد مفسدان را.
(11) 4- الانعام (آیه 21) راستش اینست که رستگار نشوند ستمکاران (12) و فرمود 45 و بروید دنباله آنان که ستم کردند و سپاس از آن پروردگار جهانیانست (13) و فرمود 47 آیا نابود شوند جز مردم ستمکار (14) و فرمود 129 و چنان سرپرست کنیم ستمکاران را بهم بسزای آنچه بدست میآوردند (15) و فرمود 135 راستی خدا رهنما نباشد مردم ستمکار را.
(16) 5- الاعراف (آیه 41) و چنین سزا دهیم ستمکاران را (17) 56 و تباهی نکنید در زمین پس از بهبودیش (18) 74 و نشتابید در زمین برای تباهی (19) و فرمود 103 و تباهی نکنید در زمین پس از بهبودیش- تا فرماید بنگر چه بود انجام کار مفسدان (20) و فرمود 142 بنگر چگونه بود انجام کار مفسدان (21) و فرمود و اصلاح کن و پیرو راه مفسدان مباش.
(22) 6 یونس (آیه 13) و نابود کردیم قرنها را پیش از شما چون که ستم کردند (23) 39 ببین چگونه شد انجام ستمکاران (24) 40 و پروردگارت داناتر است به مفسدان 44 (25) راستی خدا ستم نکند بمردم ولی مردم بخود ستم کنند 44 (26) و اگر هر که ظلم کرده همه آنچه در زمین است
دارا باشد عوض بدهد با دل پشیمان چون که بینند عذاب را و بعدالت حکم شود میان آنان و ستم نشوند 54 (1) راستی خدا اصلاح نکند کار مفسدان را.
(2) 7- هود: 44 و گفته شود دور بادا مردم ستمکار 67 (3) و برگرفت آنان را که ستم کردند صیحه آسمانی 116 (4) و اگر نبود در قرنهای پیش از شما تهماندهای که جلو گیرند از فساد در زمین جز شمار کمی از آنها که نجاتشان دادیم از میان آنها و پیروی کردند آنها که ستم کردند به خوشگذرانی در آن و نابکار بودند.
(5) 8- یوسف (آیه 23) راستی ستمکاران رستگار نشوند.
(6) 9- الرعد: (آیه 25) و فساد میکنند در زمین.
(7) 10- ابراهیم (آیه 13) پس وحی نمود بدانها پروردگارشان که البته نابود کنیم ستمکاران را 14 و البته شما را ساکن زمین کنیم بعد از آنها 22 (8) راستی که ستمکاران را عذاب دردناکی است.
(9) 11- الحج (آیه 53) و راستی ستمکاران در جدائی دوری باشند 71 (10) و نیست برای ستمکاران یاوری.
(11) 12- المؤمنون: (آیه 41) بدور باشند مردم ستمکار.
(12) 13- الفرقان (آیه 19) و هر که ستم کند از شما باو عذاب کلانی چشانیم 37 (13) و آماده کردیم برای ستمکاران عذاب دردناکی.
(14) 14- الشعراء (آیه 151) و فرمان نبرید از مسرفان 152 آنان که تباهی کنند در زمین و اصلاح نکنند 227 (15) و بزودی بدانند کسانی که ستم کردند بدکام سرانجام برمیگردند.
(16) 15- النمل (آیه 14) بنگر چگونه بود انجام کار مفسدان 48 (17) در شهر نه گروه بودند که فساد میکردند در زمین اصلاح نمیکردند- تا فرماید آنها است خانههاشان که فرو ریختهاند بسزای اینکه ستم کردند راستی در این نشانی است برای مردمی که بفهمند 52 (18) و فرمان بر آنها اجراء شد بسزای ستمی که کردند و جای گفتگو ندارند.
(19) 16- القصص (آیه 40) بنگر چگونه است انجام کار ستمکاران 77 (20) و مجو فساد در زمین را که خدا دوست ندارد مفسدین را.
(21) 17- الروم (آیه 57) امروزه سود ندهد آنان را که ستم کردند عذرخواهیشان و گله آنها پذیرفته نیست.
(22) 18- لقمان (آیه 11) بلکه ستمکاران در گمراهی روشنی باشند.
(23) 19- ص (آیه 24) گفت بتو ستم کرده که درخواست کرده میش تو را که از آن او و بهمراه میشهای او باشد و بسیار شود که شریکها بهم تجاوز کنند جز آنها که گرویدند و کارهای خوب کردند و چه شمار کمی باشند.
(1) 20- المؤمن (آیه 18) نباشد برای ستمکاران خویشاوندی و نه میانجی پذیرفته.
(2) 21- حمعسق (آیه 8) و ستمکاران را نباشد سرپرستی و نه یاوری 21 (3) و راستی ستمکاران هراسان از آنچه کسب کردند و بآنها در افتاده 40 (4) راستی که او دوست ندارد ستمکاران را 41 و البته کسی که کین کشد پس از اینکه ستم کشیده بر آنان گناهی نباشد همانا گناه بر آنان است که ستم کنند بمردم و بناحق در زمین تجاوز کنند آنانند که عذاب دردناک دارند تا فرماید بینی ستمکاران را که چون عذاب را بینند گویند آیا راهی به برگشت هست تا گوید آگاه که ستمکاران در عذابی پا بر جا باشند.
(5) 22- الزخرف (آیه 65) وای بر آنان که ستم کردند از عذاب روزی دردناک.
(6) 23- الجاثیه (آیه 19) راستی ستمکاران دوستان همدگرند و خدا سرپرست پرهیزکاران است.
(7) 24- الجن (آیه 15) و اما ستمکاران هیزم دوزخ باشند.
(8) 25- البروج (آیه 10) آنان که مردان مؤمن و زنان با ایمان را فتنه کنند و سپس توبه نکنند عذاب دوزخ دارند و عذابی سوزان.
اخبار باب
: (9) 1- امالی صدوق: بسندش تا امام پنجم (ع) که چون وفات علی بن الحسین (ع) در رسید مرا بسینه چسبانید و فرمود: پسر جانم تو را وصیت کنم بدان چه پدرم مرا وصیت کرد چو وفاتش در رسید و گفت: پدرش هم وصیت کرده فرمود: پسر جانم بپرهیز از ستم بر کسی که جز خدا در برابر تو یاوری ندارد.خصال: بسندش مانندش را آورده.
(10) 2- امالی صدوق: امیر مؤمنان (ع) فرمود: هر که از پروردگارش ترسد از ستم خود را باز دارد.
(11) 3- همان: بسندش تا امیر مؤمنان، فرمود: چه بد توشهایست برای معاد تجاوز بر عباد. عیون: بسندی مانندش را آورده.
(12) 4- تفسیر قمی: بسندی از ابن ابی یعفور که شنیدم امام ششم (ع) میفرمود: کسی که
گندمی از زمینی کشت کند (1) و آن زمین را خوب آماده نکند و بذر را پاک نکند و گندمش پر از جو در آید بکار کرد خودش ستم کند یا بزارع و کارگرانش زیرا خدا فرماید (آیه 160 سوره النساء) بستم کردن آنان که یهودند حرام کردیم بر آنها آنچه خواست و بر آنها حلال شده بود.
(2) 5- خصال: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: سه کسند اگر ستمشان نکنی ستمت کنند: دونان و زنت و خادمت. محاسن: بسندی مانندش را آورده.
(3) 6- خصال: بسندی تا رسول خدا (ص) که فرمود: بپرهیزید از فحش که خدا عز و جل فحش دهنده بیشرم را دوست ندارد و بپرهیزید از ستم که نزد خدا تیرگیهای روز قیامت است و بپرهیزید از بخل که آن واداشت کسانی را که پیش از شماها بودند تا خون خود را ریختند، و واداشت تا قطع رحم کردند، و واداشت تا بیآبرو شدند و محارم خود را حلال دانستند.
(4) 7- همان: بسندش تا امام ششم (ع) که لقمان به پسرش گفت: پسر جانم ظالم سه نشان دارد: ستم کند به زبردست خود بنافرمانی و بزیردستش به چیرگی، و کمک دهد به ظالمان- الخبر.
(5) گویم: برخی اخبار در باب عدالت گذشت و برخی هم در باب آنچه از گناهان که سبب خشم خدا شوند.
(6) 8- عیون: بسندی از ریان بن صلت که امام رضا (ع) برای من از عبد المطلب این اشعار را خواند.مردم همه گویند بد زمان را عیبی نبود در آن بجز ما گوئیم زمان بد است عیب ما راست ور داشت زبان هجو کرد ما را گرگی نخورد ز گوشت گرگی ما گوشت هم خوریم آشکارا
(7) 9- امالی طوسی: بسندی تا امام صادق (ع) فرمود: سه از خدای تعالی در پرده نمانند: دعاء پدر برای فرزندی که باو نیکی کرده، و نفرینش بر او که ناسپاسی کرده، و نفرین ستمدیده بر ستمگرش، و دعایش برای کسی که او را در انتقام یاری کرده، و دعاء مؤمن برای مؤمن برادر که بخاطر ما باو کمک کرده و نفرینش بر او اگر با توانائی و احتیاج برادرش باو کمک نکرده.
(8) 10- همان: بسندش تا پیغمبر (ص) که فرمود: نفرین ستمدیده مستجابست و گرچه بدکار خود آزار باشد ...
(1) 11- همان: بسندش تا رسول خدا که خدا عز و جل میفرماید خشم من سخت است بر کسی که ستم کند بدان که یاوری جز من ندارد.
(2) 12- معانی الاخبار: بسندش تا آنکه گفته پرسش شد از امیر مؤمنان کدام کس بخیلتر است؟ فرمود: آنکه مالی از غیر راه حلال بر گیرد و در جای ناحق بنهد.
امالی طوسی: مانندش را آورده (3) 13- خصال: بسندش تا امیر مؤمنان (ع) فرمود: خدا وحی کرد بعیسی بن مریم (ع) که به سران بنی اسرائیل بگو بهیچ کدام از خانههایم درنیایند جز با دلهای پاک و دیدههای ترسان و دستهای پاکیزه و بآنها بگو: بدانید من برای کسی از شماها دعائی مستجاب نکنم و بگردن او مظلمهای از یکی خلقم باشد- الخبر- (4) 14- امالی صدوق: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: ظلم سه گونه است: ظلمی که نیامرزد و آنکه آن را وانهد، اما آنکه خدا نیامرزد شرک بر خداست و اما آنکه خدا عز و جل آمرزد ظلم کسی بر خود است میان او و خدا عز و جل و اما ظلمی که خدا آن را واننهد بده و بستان میان بندگانست و فرمود (ع) آنچه ستمدیده از دین ستمگر ستاند بیشتر است از آنچه ستمگر از دنیای ستمکش ستاند.
(5) خصال: بسندی آن را تا کلمه میان بندهها آورده.
(6) 15- خصال: بسندی تا علی (ع) که میفرمود: ظلمکننده و کمکارش و راضی بدان ستم سه شریکند با هم.
(7) 16- قرب الاسناد: بسندی تا امام باقر (ع) فرمود: خدا دشمن دارد پیرمرد نادان و توانگر ستمگر، و فقیر متکبر را.
(8) 17- ثواب الاعمال: بسندش از امام پنجم (ع) که فرمود: ظلم در دنیا ظلمات است در آخرت.
(9) 18- همان: بسندش تا امام ششم (ع) در تفسیر قول خدا عز و جل (14- الفجر) راستی پروردگارت در مرصاد است؟ فرمود: پلی است بر صراط که نگذرد از آن بندهای که مظلمه بگردن دارد.
(10) 19- همان: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: راستی خدا عز و جل میفرماید بعزت و جلالم اجابت نکنم دعاء ستمدیدهای که در باره ظلمی بدرگاهم دعا کند که خود مانند آن را کرده و نه دعاء کسی که بر او چنین مظلمهای باشد.
(1) 20- همان: بسندش تا امام چهارم (ع) فرمود: ستمدیده از دین ستمگر بگیرد بیش از آنچه او از دنیای ستمدیده برده.
(2) 21- همان: بسندش تا امام پنجم که کسی حقی بظلم از کسی نبرد جز که خدایش بدان مؤاخذه کند در جانش و مالش و اما ظلمی که میان او و خداست عز و جل چون توبه کند خدایش بیامرزد.
(3) 22- همان: بسندش تا امام صادق (ع) فرمود: هر که بکسی ستم کند خدا عز و جل بر او برانگیزد کسی که مانندش باو کند یا بفرزند و نژادش بعد از او نماید.
(4) 23- همان: بسندش تا امام ششم (ع) که هر که بناحق مال برادرش را بخورد و پس ندهد تکه آتش در قیامت خورده باشد.
(5) 24- همان: بسندش تا علی (ع) فرمود: همانا از قصاص ترسد آنکه خودداری کند از ستم بمردم.
(6) 25- همان: بسندش تا امام ششم (ع) که راستی خدا عز و جل دشمن دارد توانگر ستمکار را.
(7) 26- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که هر که بکسی ستم کرد و دسترسی باو ندارد (تا جبران کند) از خدا برایش آمرزش خواهد که کفاره او شود.
(8) 27- همان: بسندش از امام باقر (ع) فرمود: خدا انتقام از ستمکار را با ستمکاری کشد که فرموده (129- الانعام) و همچنین مسلط کنیم ستمکاران را بهمدگر".
(9) 28- محاسن: بسندی تا بامیر مؤمنان (ع) که بمنبر بر آمد و خدا را سپاس کرد و ستود و فرمود: ای مردم راستش گناهان سه باشند و خاموش شد پس از آن فرمود آنها را ذکر نکردم جز که میخواستم تفسیرشان کنم جز که حالی بمن دست داد که از سخنم باز داشت آری گناهان سهاند: گناه آمرزیدنی و گناه نیامرزیدنی و گناهی که برای گناهکار میان رجاء و خوف است گفته شد یا امیر المؤمنین آنها را برای ما روشن کن فرمود: آری گناه آمرزیدنی آنکه خدا گنهکار را در دنیا کیفر داده و خدا حکیمتر و کریمتر است از اینکه بنده خود را دو بار کیفر دهد، و اما گناهی که آمرزیده نشود ظلم بندهها است بهم، زیرا چون خدا بخلقش توجه کرد قسم اکیدی خورد بخودش و فرمود: بعزت و جلال خود ظلم ظالم از من در نگذرد گرچه یک مشتی بر مشتی باشد یا سائیدنی بکف دستی و یک شاخی به گوسفند شاخدار به بیشاخ گوید و خدا قصاص کند برای بندگان در ظلم بهم تا مظلمهای بر کسی نماند، و آنگاه آنها را پای حساب کشاند اما گناه سوم آنست که خدا آن را بر
بندهاش پنهان داشته و توبه از آن را روزی او کرده و او از گناهش ترسان شده و امیدوار به پروردگارش کرده، و ما هم باندازه خودش از او طرفداری کنیم، برایش امید رحمت داریم و از کیفرش گرائیم.
(1) 29- محاسن: بسندی از یونس بن ظبیان که امام ششم (ع) بمن فرمود ای یونس هر که حق مؤمنی را باز دارد خدایش روز قیامت پانصد سال بر دو پایش وادارد تا از عرقش رودها روان گردد و از طرف خدا یکی جار زند اینست ستمگری که حق خدا را باز داشته و چهار روزش توبیخ کنند و پس فرمان بدوزخش دهند.
(2) 30- همان: در روایت مفضل امام ششم (ع) فرمود: هر مؤمنی دیگری را از مالش که باو نیاز دارد باز دارد بخدا که از خوراک بهشت مزه نکند و از شراب سربسته ننوشد.
(3) 31- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: برتر جهاد مؤمن اینکه صبح کند و قصد ظلم بکسی ندارد.
(4) 32- در کتاب غایات مانندش آمده جز که بجای برتر بزرگتر آمده و این را دارد، و هر که صبح کند و قصد ظلم بکسی ندارد آمرزیده شود هر جرمی که کرده.
(5) 33- صحیفه الرضا: بسندی از رسول خدا که بپرهیزید از ستم که دل شما را ویران میکند.
(6) 34- تفسیر عیاشی: از عبد الاعلی مولی آل سام که امام ششم (ع) آغاز کرد و فرمود هر که ستم کند خدا بر او مسلط کند کسی که ستمش کند یا بر فرزند و یا نواده او گوید: در دل گفتم: او ستم میکند و خدا بر فرزند و یا نوادهاش کسی را برای انتقام مسلط میکند آن حضرت پیش از اینکه سخنی گویم فرمود: خدا فرماید (9- النساء) و باید بترسند کسانی که اگر بجای خود فرزند ناتوانی گزارند که بر آنها نگرانند و بترسند از خدا و درست بگویند.
(7) 35- همان: زراره از امام پنجم و ششم (ع) که پرسیدمشان از قول خدا (205- البقره) و چون رو برگرداند بکوشد در زمین تا آخر آیه (تا نابود کند حرث و نسل را و خدا فساد را دوست ندارد) فرمود: نسل فرزند است و حرث زمین کشت و امام ششم فرمود حرث فرزند است.
(8) 36- همان: از امیر مؤمنان در تفسیر آیه و چون رو برگرداند بکوشد در زمین تا تباهی کند در آن و نابود کند حرث و نسل را بظلمش و بدرفتاریش و خدا دوست ندارد تباهی را.
(1) 37- همان: از امام باقر (ع)، فرمود کین نکشد خدا از ستمگر جز با ستمگر و اینست که خدا فرموده: (129- الانعام) و چنین برگماریم ستمگران را بهم بسزای آنچه بدست میآورند.
(2) 38- تفسیر امام: در تفسیر قول خدای تعالی (24- البقره) و بپرهیزید از دوزخی که دمگیرهاش مردم است و سنگ علی بن ابی طالب (ع) فرمود: ای شیعه ما بترسید از خدا و حذر کنید که هیزم آن آتش باشید و گرچه بخدا کافر نباشید و از آن مانند ستم به برادر مؤمنتان دوری کنید و نباشد مؤمنی که برادر همعقیده خود که دوستدار ما است ستم کند جز که غل و زنجیرهایش در آن دوزخ را خدا گران سازد، و جز شفاعت ما او را رها نکند و ما از او شفاعت نکنیم بدرگاه خدای تعالی جز پس وساطت ما نزد آن برادر مؤمنش و اگر گذشت کرد او را شفاعت کنیم و گر نه ماندنش در دوزخ بدرازا کشد.
(3) 39- همان: در قول خدا (آیه 84- البقره) و چون که پیمان گرفتیم که خون خود نریزید و یک دیگر را از خانه خود بیرون نکنید و شما هم پذیرفتید و گواه شدید 85 سپس شماها ای حاضران و خود را کشتید و همدگر را از خانههاتان بیرون کردید که بناروا و گناه بر آنها چیرهگی کردید و اگر آنها را با سیری نزد شما آوردندی آنها را فدیه از ایشان دادید و آزادشان کردید با اینکه بیرون کردنشان بر شما حرام بود آیا بپارهای از کتاب خود ایمان دارید و بپارهای ندارید، سزای هر که از شما چنین میکند چه باشد جز رسوائی در دنیا و روز قیامت هم برگردانده شوند بعذابی دردناک- 86 آنانی که میخرند زندگی دنیا را بآخرت و سبک نشود عذابشان و یاری نشوند امام (ع) فرمود: و چون گرفتیم پیمان شما را یعنی یاد آورید ای زادگان اسرائیل آنگاه پیمان شما را از پدرانتان گرفتیم و پیمان هر که خبر باو رسد از آیندگان شما که از آنها باشید بر اینکه هم را نکشید و از خانه بیرون نکنید و شما هم باین پیمان اعتراف کردید مانند گذشتگان شما و آن را پذیرفتید مانند آنان و شما گواه آینده بر گذشتگان خود و بر خود و از آن پس ای گروه یهود همدگر را میکشید و از خانههاتان بیرون میکنید گروهی را از روی خشم و قهر.
بر آنها زور مگوئید بر آنها که از خانههاشان بیرون میکنید و در تجاوز با هم کمک کنید و همدست شوید و اگر هم آنها که از خانه بیرونشان کردید با سیری و قصد کشت آنها دارید اگر باز گردند با سیری نزد شما آورده شوند که دشمن مشترک شما آنها را اسیر کرده باشد با مال خود عوض دهید و آنها را آزاد کنید با اینکه اخراج آنها بشما حرام بوده لفظ اخراج را باز گفت تا تو هم نشود که عوض دادن حرام است، سپس فرمود: آیا بپارهای از کتاب
ایمان دارید و آن وجوب عوض دادن برای آزادی آنها است (1) و بپارهای ایمان ندارید که حرمت کشتن و بیرون کردن آنها است و فرمود چون در کتاب کشتن نفوس و راندن آنها از خانمان واجب مانند عوض دادن برای آزادی آنان چرا یکی را فرمان برید و دیگری را نافرمان.
گویا برخی کافرید و برخی مؤمن سزای آنکه چنین کند چیست ای گروه یهود جز رسوائی در دنیا که باید بخواری جزیه دهد و روز قیامت بسختتر عذاب برگردد باندازه تفاوت گناه و خدا بیخبر نیست از آنچه میکنند این یهود سپس وصف آنها کرد و فرمود" آنانند که خریدند زندگی دنیا را بآخرت" خوش کردند بدنیا و کالای آن بجای نعمت بهشت که بطاعت مستحق شوند" و عذابشان سبک نشود و یاری نشوند" به برداشتن عذاب (2) 40- قول خدا عز و جل (24- البقره) مردمی باشند که گفتارشان خوشت آید در این دنیا- تا فرماید: و البته چه بد بستریست" امام (ع) فرمود: چون خدا عز و جل در آیه پیش بتقوی در نهان و عیان فرمان داد بمحمد خبر داد که مردم کسی باشد که آن را اظهار کند و در دل خلافش را دارد و دل بگناهان دارد و فرموده ای محمد از مردم است کسی که خوشت آید گفتارش در دنیا، باظهار دین و مسلمانی و آن را با ورع و احسان بحضورت نماید" و خدا را گواه گیرد بدان چه در دل دارد" و سوگند خورد باینکه مؤمن پاک است و کردارش گواه گفتار اوست و چون از نزد تو برگردد" سعی کند برای فساد در زمین و نافرمانی کافرانه کند که مخالف اظهار او است، و ستمی که خلاف تعهد او است در حضورت" و نابود کند حرث را" باینکه بسوزاندش یا تباهش کند و هم نسل را باینکه جانداران را بکشد تا نسل آنها برافتد" و خدا دوست ندارد فساد را" بدان راضی نیست و بیکیفرش نگذارد.
" و چون باو گفته شود از خدا بترس" یعنی آنکه از قولش خوشت آید و کار بدت روانه" چیرگی بر گناهش درگیرد" آنچه در دل دارد و بدی بر بدی فزاید و ستمی بر ستمش فزون کند و دوزخش بس است" سزای بدکرداری او و عذابش باشد" و چه بد بستریست که در آن جاوید است.
امام چهارم (ع) فرمود: خدای تعالی نکوهیده این ستمگر متجاوز از مخالفان را که در دل دارد خلاف آنچه گوید، و بدی به مؤمنان را در نهاد دارد، از بندگان خدا از خدا بترسید و از گناهان پرهیز کنید که اصرار گنهکار او را بخذلان کشد که بخروج از ولایت محمد و آلش کشاند و ورود در دوستی دشمنانشان و هر که اصرار ورزد و خذلانش او را به بدبختی بدتر کشاند که جدائی از ولایت بزرگتر خردمندانست او از زیانکارتر زیانکاران است.
(1) گفتند: یا ابن رسول الله گناهانی که بخذلان بزرگ کشند کدامند؟ فرمود: ظلم به برادرانتان که هم قول شمایند در تفضیل علی و امامتش و امامت فرزندان برگزیدهاش و یاری شماها بر دشمنانشان، و فریب بخورید از اینکه خدا در برابر شما بردبار است و بشما مهلت دراز دهد تا چون کسانی باشید که خدای تعالی فرماید (16- الحشر) بمانند شیطان که بآدمی گوید: کافر شو و چون کافر شود گوید: راستی من از تو بیزارم چون که از پروردگار جهانیان میترسم این مردی در بنی اسرائیل پیش از شما که زهد و عبادت میفروخت، و باو گفته شد زهد برتر ظلم به برادرانت باشد که عقیده دارند بمحمد و علی (ع) و پاکان از خاندانشان و هم اینکه اشرف عبادات خدمت تو است به برادران مؤمنت که با تو موافقند در تفضیل سادات خلق محمد مصطفی و علی مرتضی و برگزیدگان برای سیاست مردم، و آن مرد بزهد خود شناخته شد و برادران مؤمنش نزد او میسپردند و او مدعی میشد که دزدی است و آن را بالا میکشید، و اگر دعوی او زمینه نداشت آن امانت را منکر میشد و میبرد و پیوسته چنین بود و تهمتی باو پذیرفته نبود و همه باو خوشبین بودند و قسمهای دروغ او را باور میداشتند تا خدا او را بخود وانهاد و کنیزی زیباتر مردم که دیوانه شده بود نزدش سپردند تا باو دعائی بخواند و بهبود شود یا با داروئی او را درمان کند و خذلان الهی او را واداشت که در شدت دیوانگی آن دختر او را وطی کرد و آبستنش کرد و چون نزدیک زائیدنش رسید شیطان او را وسوسه کرد که میزاید و فهمیده شود که با او زنا کرده و او را میکشند او را بکش زیر جانمازت خاک کن و او را کشت و خاک کرد و صاحبان آن دختر او را خواستند؟ گفت: از دیوانگی مرد و او را متهم کردند و زیر جانمازش را کندند و کشته او را آبستن نزدیکزا یافتند و باین گناهش پیوست دعواهای مردم بسیاری که امانت آنان را انکار کرده بود و تهمتش بالا گرفت و بر او تنگ گرفتند، اعتراف کرد که با او زنا کرده و او را کشته پس پشت و شکم او را پر از تازیانه کردند و بر درختی بدارش زدند.
و یک شیطان صفتی آمد و باو گفت: عبادت معبودش و دوستی تو با دوستانت که محمد و علی و آلشان باشد و پنداشتی که در گرفتاریها یار تواند، و در سختیها کمک کار سودی برایت نداشتند، و آرزوهایت بر باد رفت احادیث آنها برای تو و فرمانبری تو برای آنها بزرگتر گول بود، و بیهودهترین بیهوده منم آن امام تو که باو دعوت میکردی و صاحب الامری که باو رهنمائی داشتی ولی پیش از این از راه فریب به دیگر پیوستی، و اگر خواهی
تو را از اینان خلاص کنم و ببلاد خود برم (1) و آنجا سرور و آقایت کنم با این هراسی که داری بمن سجده کن و اعتراف کن که منم نجات بخش تو تا تو را رها کنم و بدبختی و خذلان به او چیره شد و باو سجده کرد و گفت: مرا رها کن و در جوابش گفت: راستی که من از تو بیزارم راستش من از پروردگار جهانیان میترسم و شروع کرد بمسخره کردن و طعنه باو و آن را زده حیران شد و پریشان عقیده و با بدتر انجامی مرد و آن بود که باین خذلانش کشاند.
(2) 41- جامع الاخبار: رسول خدا (ص) فرمود: هر که ظلم کرد بکسی و از دسترس او به در رفت برایش آمرزش خواهد که کفاره او گردد، (3) و امام صادق (ع) فرمود: خدا کین نکشد از ظالم جز با ظالم و اینست تفسیر قول خدای تعالی (129- الانعام) و چنین بگماریم ظالمان را بهم بسزای آنچه بدست میآوردند، (4) و از ابن عباس است که خدا عز و جل وحی کرد بداود (ع) که بظالمان بگو: مرا یاد نکنید که بر من حق است یاد کنم هر که را یادم کند و راستی یادش از آنها لعن من است بر آنها.
(5) 42- اختصاص: سؤال شد از امیر مؤمنان (ع) کدام گناه زودتر کیفر شود؟ فرمود: هر که ستم کند بکسی که جز خدا یاوری ندارد و نعمت را به تقصیر عوض دهد، و دستدرازی کند به فقر بینوا.
(6) 43- همان: تا رسول خدا (ص) (حدیث صدر شماره 41).
(7) 44- کتاب صفات الشیعه صدوق: بسندی از امام ششم (ع) فرمود: همین یاری خدا برای مؤمن بس که بیند دشمنش خدا را نافرمانی میکند.
(8) 45- حسین بن سعید: بسندی تا امام باقر (ع) که رسول خدا (ص) در خطبهاش میفرمود دشنام بمؤمن فسق است و جنگ با او کفر و غیبت او گناه و نافرمانی خدا و حرمت مال او چون حرمت خون او است.
(9) 46- نوادر راوندی: بسندی تا رسول خدا (ص) فرمود: برتر جهاد از کسی که صبح کند و قصد ستم بر احدی ندارد.
(10) 47- دعوات راوندی: پیغمبر (ص) فرمود: بشما خبر ندهم از خوبان شما؟ گفتند چرا یا رسول الله فرمود: آنان ناتوانهای ستمدیدهاند، (11) و امیر مؤمنان فرمود: هر که ستمت کند سودت داده و بخود زیان زده.
(12) 48- نهج البلاغه: امیر مؤمنان (ع) فرمود: آنکه آغاز ستم کند فردا دست خود گزد.
(13) و فرمود (ع): چه بد توشهایست برای معاد تجاوز بعباد، (14) و فرمود (ع) روز حق گرفتن
ستمدیده از ستمگر سختتر است از روز ستمگر بر ستمدیده، (1) و فرمود: پیروز نیست آنکه با گناه پیروز شد، و آنکه بکار بد غالب شده شکست خورده (2) و فرمود: (ع) روز اجراء عدالت بر ستمگر سختتر است از روز جور بر ستمکش.
(3) فرمود: نشانههای ستمگر سه تا است: بر بالا دستش بنافرمانی ستم کند و بزیر دستش به چیرگی، و همکار ظالم است (4) فرمود: چون نیکی را دیدید بدان کمک کنید، و چون بدی دیدید از گردش دور شوید که رسول خدا (ص) همیشه میفرمود ای آدمیزاده کار خوب کن و بدی را وانه در این صورت بخشش کنی و میانهرو، آگاه که سه گونه ستم است: ستم نابخشودنی و ستم قابل پیگیری، و ستم آمرزیده و بیپیگیری، اما ظلم نیامرزیدنی شرک بخداست، خدا سبحانه فرموده (آیه 116- النساء) راستی که خدا نیامرزد شرک باو را و اما ستمی که آمرزیده شود ظلم بر خود است در برخی پیشامدها و اما ستمی که پیگیری شود ستم مردم است بهم، بازخواست در آنجا سخت است، زخم با کارد و تازیانه زدن نیست ولی چنانست که اینها در برابرش کوچک است، (5) و در وصیتش بفرزندش حسن فرمود: ستم ناتوان هرزهترین ظلم است.
(6) 49- کنز کراچکی: عبد الله بن سنان از امام صادق (ع) روایت کرده که رسول خدا (ص) فرمود: خدا بیکی از پیغمبرانش وحی کرد: آدمیزاده در حال خشمت مرا یاد کن تا در خشم خودم تو را یاد کنم، و تو را در میان دیگران نابود نکنم، و چون ستمی بتو شد بپسند کین کشی مرا برایت زیرا آن بهتر است از کین کشی خودت و بدان که خوی خوش آب کند بدی را چنانی که خورشید یخ را، و خوی بد تباه کند کار خوب را چنانی که سرکه عسل را، (7) و روایت است که در تورات نوشته هر که ستم کند خانهاش را ویران کند (8) و رسول خدا (ص) فرموده: راستی خدا به ستمکار مهلت دهد تا گوید: مرا رها کرده سپس او را یکباره دستگیر کند، (9) فرمود: خدا خود را بنابود کردن ظالمان ستوده که فرموده (45- الانعام) پس برید دنبال مردم ستمکار و سپاس از آن پروردگار جهانیان.
(10) امیر مؤمنان (ع) فرمود: ظلم ظالم بر تو گران نیاید که همانا میکوشد در زیان بر خود و سود بتو، و سزای کسی که شادت کند بد کردن باو نباشد، و هر که تیغ ستم کشد بدان کشته شود، و هر که برای برادرش چاهی کند در آن افتد و هر که آبروی برادرش برد آبرویش ریزد در خانه او، چه بد توشهایست برای معاد ستم بر عباد.
(11) و فرمود: نزد ستم کردن یاد کن عدل خدا را در باره خودت، و نزد توانائی قدرت خدا را بر خود.
(1) 50- اعلام الدین: پیغمبر (ص) فرمود: ظالم را مهلت دهد تا گوید: مرا رها کرده سپس بسختی او را گیرد راستی خدا خود را در ریشهکن کردن ستمکاران خود را ستوده که فرموده: پس بریده شد دنبال ستمکار و سپاس از آن پروردگار جهانیانست.
(2) 51- کتاب الامامه و التبصره: بسندی تا رسول خدا (ص) فرمود: ستمکاری پشیمانی است.
(3) 52- کافی: بسندش تا امام پنجم (ع) فرمود: ظلم سه گونه است: ظلمی که خدایش آمرزد، و ظلمی که نیامرزد، ظلمی که آن را واننهد، ظلمی که نیامرزدش شرک است و آنکه آمرزدش ظلم بر خود است میان خود و خدا و آنکه واش ننهد بدهکاری میان بندهها است بهمدگر.
(4) بیان: ظلم کار بیجاست و ظلم مشرک گرفتن دیگریست بجای خدا و عبادت بیجاست و ظلم گنهکار نافرمانی بجای طاعت است و شرک اخلال بهمه عقائد ایمانی است و مقصود اینست که بیتوبه آمرزیدنیست چنانچه خدا فرموده (48- النساء) راستی خدا نیامرزد که باو شرک آورند و آمرزد مگر از آن را برای هر که خواهد، و اما ظلمی که ممکن است بیتوبه آمرزد چنانچه فرموده برای هر که خواهد، و اما ظلمی که واش ننهد بیمکافات در دنیا و یا در هر دو جهان چون حق خدا نیست یا آنکه بیعوض برای مظلوم رهاش نکند یا بیانتقام برای مظلوم برای انتقام از ظالم بیعوض دادن بمظلوم و مخالف اخباری نباشد که چون خدا خواهد حق الناس کسی را آمرزد بمظلوم عوض دهد تا راضی شود.
(5) 53- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) در تفسیر قول خدا عز و جل (آیه 14- الفجر) راستی که پروردگارت در مرصاد است" فرمود: پلی است بر صراط که گذر نکند از آن بندهای که مظلمهای بگردن دارد.
(6) بیان: بقول مجمع البیان مرصاد دیدگان سر راه است که همه جا را بیند و خدا هم همه گفتار و کردار بندهها را بیند و داند و گویا در کمینگاه است، و بنقل از علی (ع) معنایش اینست که پروردگارت تواند همه گنهکاران را سزا دهد و بقول امام صادق (ع) مرصاد پلی است بر صراط که بنده بدهکار بندهای از آن نگذرد، عطا گفته: یعنی سزا بیند هر کس و انتقام ستمدیده از ستمگر گرفته شود.
و بروایت از ابن عباس در تفسیر آیه بر پل روی دوزخ هفت ایستگاه است: در یکمی از بنده شهادت بیگانگی خدا پرسند و اگر درست آورد بدومی رود و از نمازش پرسند و اگر درست آورد بسومی رود و از زکاتش پرسند و اگرش درست آورد بچهارمی رود و از روزهاش
پرسند (1) و اگرش درست آورد به پنجمی رود و از حجش پرسند و اگرش درست آورد به ششمی رود اگرش درست آورد بهفتمی رود از بدهکاریش پرسند و اگر از آن بدر آید چه خوب و اگر نه گویند وارسید اگر کارهای مستحب دارد با آنها بکمال اعمالش رسانید و چون فارغ گردد به بهشت روانه شود ...
(2) 54- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که هر که صبح کند و قصد ستم بر کسی ندارد خدا گناه آن روزش بیامرزد تا خونی نریخته و یا مال یتیم را بحرامی نخورده.
(3) بیان: یعنی بی قصد ستم وارد صبح شود بدین حال و ظاهرا با تصمیم بستم نکردن و منافات ندارد که در آن روز ستم کند ولی مخالفت دارد با آیات و اخبار بسیاری که دلالت دارند بمؤاخذه بر حقوق مردم که برخی از آنها گذشت و تخصیص آنها بمانند این خبر مشکل است و گرچه گفتند: خدا بمظلوم عوض میدهد و خبر چند توجیه دارد: 1- این دو ظلم بعنوان نمونه بدنی و مالی ذکر شدند و مقصود اینست که قصد هیچ ظلمی نداشته باشد تا گناهان دیگرش در آن روز آمرزیده باشد چنانچه ظاهر خبر آینده است.
2- اینکه مقصود ترک همه گناهان کبیره باشد و در این صورت گناهان صغیره آمرزیده شود.
3- مقصود این باشد که در آن روز قصد ظلم نکند و مرتکب آن هم نشود و خدا حق الله را باو بخشد بشرط اینکه پیش از آن هم خونریزی و مال یتیم خوری نداشته باشد بیتوبه از آنها ...
و اینکه فرمود این دو را بحرامی نکرده باشد برای اینکه میشود حلال باشند چو کشتن برای قصاص یا در جنگ با حربی و مهاجم و یا برای سرپرستی یتیم.
(4) 55- کافی: بسندش از مولی آل سام که امام ششم (ع) بیپرسش فرمود: هر که ستم کند خدا باو ستمگری مسلط کند یا باز مانده او یا به بازمانده بازماندهاش گوید گفتم: او ظالم گمارد؟ فرمود: خدا عز و جل میفرماید: (9- النساء) و باید بترسند آنان که بسا نژادی بجا نهند که ناتوانند و بر آنها نگرانند و از خدا بترسند و گفتار درست گویند: (5) بیان: چون راوی آن را مخالف عدالت فهمید امام بوقوع آن در باره مورد آیه ایتام جوابش داد یا برای فهماندن او این آیه را خواند و با دلیل انی استبعادش برد. (و بعد از نقل تفسیر آیه از بیضاوی گوید) طبرسی هم در وجه دوم تفسیر آیه گفته: فرمان به سرپرست مال یتیم است که امانت داری کند و آن را حفظ کند چنان که اگر بترسد بر
بازماندگان خود که ناتوان باشند که با آنها رفتار شود، از قول ابن عباس، (1) و بدین معنی است روایت امام هفتم (ع) که فرمود: خدا در مال یتیم بدو عقوبت تهدید کرده یکی در دنیا که فرموده باید بترسند کسانی که- تا آخر آیه- یعنی بترسد که با نژادش چنان شود که با آن یتیمان کرده. گویم: دفع توهم ظلم در این مورد باینست که میشود عقوبت غیر ظالم لطف بدیگران باشد با عوض دادن چند برابر باو که چون بیند بدان شاد شود مانند درد درمان در کودکان و میشود روش خدا باشد که هر که بکسی ستم کند یا مال یتیم را بخورد فرزندش را به آن گرفتار کند تا عبرت باشد برای هر که آن را بیند یا از راستگوئی شنود و از ستم بر یتیم و دیگران خود را باز دارد و خدا بدان فرزندان چند برابر آنچه بدانها رسیده یا مالی که از آنها رفته در آخرت عوض دهد بلکه میشود برای خودشان هم عبرت باشد و سبب خوب شدن و خودداریشان از گناهها گردد زیرا ما میدانیم اگر زاده ظالمان در نعمت پدران بمانند سرکش و تجاوزکار و هلاک شوند بمانند پدرانشان پس صلاح خودشانهم در همین است، و در اینجا ظلم بکسی نشود، در بارهاش پیش از این سخنی از ما گذشته.
(2) 56- کافی: بسندش تا امام باقر (ع) که فرمود: خدا انتقام نگیرد از ظالم جز به ظالم و اینست تفسیر قول خدا عز و جل و چنین بگماریم ظالمان را بیکدیگر".
(3) بیان: و چنین بگماریم" پیش از آن فرماید (128- الانعام) و روزی که محشور کند همه را ای گروه جن البته که بر بدست آوردید از آدمیان، و دوستان آدمی آنها گویند پروردگارا از هم بهره بردیم و باجل مقرر رسیدیم گوید دوزخ جایگاه شما است جاوید باشید در آن جز آنچه خدا خواهد راستی پروردگارت حکیم و پرداناست 129 و چنین گماردیم ستمکاران را بهم". طبرسی ره گفته: یعنی چنانی که آنها را وانهادیم برای هم که آزمون شوند سزای بر کارهاشان درست آید گماردیم ستمکاران را بهم که کار هم را سرپرستی کنند برای استحقاق کیفر.
و بقولی یعنی چنانچه گماردیم ظالمین جن و انس بهم در قیامت و از آنها بیزاری کردیم همچنین بگماریم ظالمان را بیکدیگر در روز قیامت، و پیروان را به رهبران و این هم و به پیروان بگوئیم برهبران خود بگوئید تا شما را از عذاب نجات دهند، از قول جبائی و دیگری گفته: چون خدا ستیزه میان جن و انس را در آخرت حکایت کرد فرمود: همچنین آنان را در دوزخ گرد کردیم و سرپرست هم کردیم و این عمل سزای کردار آنها است، و ابن
عباس گفته: (1) چون خدا از مردمی خشنود باشد خوبهای آنها را سرپرستشان کند و چون خشمگین باشد بمردمی بدهاشان را سرپرستشان کند بسزای کردارشان که گناه است و کردار زشت و اینست معنی قول خدا (11- الرعد) راستش خدا دگرگون نکند هر چه را مردمی دارند تا دگرگون کنند آنچه را در خود دارند و بدان ماند آنچه کلبی از مالک بن دینار آورده که در یک کتاب حکمتی خواندم که خدای تعالی میفرماید: راستی منم خدا شاه شاهان دارنده دل شاهان هر که فرمانم برد دلش را بر آنها مهربان کنم و هر که نافرمانم شود آن را بدانها نقمت سازم خود را ببدگوئی شاهان اندرز نکنید ولی بدرگاه خدا توبه کنید تا آن را بشما مهربان سازم. و بقولی: معنی" نولی بعضهم بعضا
" اینست که آنها را بهم وانهیم و آنچه گزینند یاریشان نکنیم و بقولی معناش اینست که آنها را در دوزخ بدنبال هم کشانیم. من گویم: آنچه آن حضرت فرموده با کلام ابن عباس و کلبی موافقتر و مطابق ظاهر آیه است.
(2) 57- کافی: بسندش تا ابی بصیر که دو مرد آمدند نزد امام ششم در باره مدارا و معامله میان خود و چون گفته هر دو را شنید فرمود: کسی بخوبی پیروز نشده از آنکه به مظلومی پیروز شود چون که مظلوم از دین ظالم بیشتر بگیرد از آنچه ظالم از مال مظلوم میبرد. سپس فرمود: هر که با مردم بد کند بدی که باو شو منکر نشود آگاه که آدمیزاده همان درود که بکارد، کسی از تلخ شیرین ندرود و نه از شیرین تلخ و هر دو مرد پیش از آنکه برخیزند با هم سازش کردند.
(3) بیان: مدارا کشمکش است بقول قاموس- تا گوید: کسی بخوبی پیروز نشده" بنظر چند وجه دارد: 1- کسی بخیری پیروز نشده که از پیروزی بمظلومی بهتر باشد که پیروزی به ثواب آخرتست.
2- کسی بخیر دست نیافته برای ستم بدیگری.
3- کسی پیروز نشده بخیر کسی که بستم پیروز نشده و این سست است.
4- کسی پیروز نشود بخیر آنکه پیروز شده بستم- تا تائید کند (همان وجه یکم را که در ترجمه آمده) بروایت امیر مؤمنان (ع) که (در شماره 49 ضمن روایت کنز گذشت) ...
(4) 58- کافی: بسندی از شیخ نخع که بامام پنجم (ع) گفتم: من از دوران حجاج تا
امروز والی بودم، آیا توبه دارم؟ گوید: سکوت کرد و بازش گفتم: فرمود: نه تا به هر حقداری حقش را بدهی.
(1) بیان: نخع قبیله مالک اشتر است از یمن، تا حقش را بدهی، یعنی با شناخت او و امکان رساند بدو و گر نه بصدقه از طرف او که بجای رساندنست باو بنا بقول مشهور مکر گفته شود که مستحقگیر هم خودش حقدار است، و شاید چون حضرت میدانسته که- قولش عمل نمیکند راه چاره را باو نیاموخته و خدا داند.
(2) 59- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که ستمی سختتر از آن نیست که طلبکارش جز خدا یاوری ندارد.
(3) بیان: جز خدا یاری نتواند داشت و بآخرت میکشد یا بخدا واگذارد و خود اقدامی نکند و معنی یکم روشنتر است (و روایتی موافق هر یک از دو معنا آورده که در ضمن روایات باب هستند).
(4) 60- کافی: بسندش تا امیر المؤمنین (ع) فرمود هر که از قصاص ترسد بازگیرد از ستم بر مردم.
(5) بیان: بقولی مقصود قصاص در دنیا است و پوشیده نماند که بدین معنا حدیث کم فائده است بلکه مقصود قصاص در آخرت و سزای اعمال است که سبب ترک ستم از مردم شود و بکسی ستم نشود، و تنبیه بر اینست که ستمگر ایمان و یقینی بروز حساب ندارد و در مرز شرک بخدا و کفر بآورده رسولان او است، و بسا مقصود همان قصاص در دنیا باشد با اشاره بسزای آخرت و بدین معنی تاکید از آن فهم شود.
(6) 61- کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) که هر که صبح کند و قصد ستم بکسی ندارد خدایش هر چه جرم کند بیامرزد.
(7) 62- (کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که هر که ستمی کند بدان گرفتار شود در خودش یا مالش یا فرزندش).
(8) 63- کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) که بپرهیزید از ستم که ظلمات روز قیامت است.
(9) بیان: مقصود از ظلمت یا حقیقی است که گفتهاند: نمودهای درونی که بهرههای اعمال سعادت آور یا شقاوت اثرند نور و یا ظلمتی باشند همراه نفس که در قیامت مؤید شوند که چه جای بروز اسرار و پدیداری نهانها است، و باندازه ظلم ظالم پردههای تاریکی او را فرا گیرد آنگاه که نور مؤمنان پیش روی و سمتشان روانست یا مقصود سختیها و هراسها است چنانچه در تفسیر قول خدا (63- سوره الانعام) بگو کی رها کند شما را از ظلمات خشکی و دریا" گفته شده.
(1) 64- کافی: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: کسی نباشد که ستمی کند جز خدایش بدان در جان یا مالش بگیرد مگر ستم میان خودش و خدا که چون توبه کند او را بیامرزد.
(2) بیان: در این روایت فرزند را نیاورده با اینکه گذشت و باز هم بیاید ...
(3) 65- کافی: بسندش تا امام ششم (ع)، فرمود: خدا عز و جل وحی کرد در کشور پادشاه جباری بیکی از پیغمبرانش که برو نزد این جبار و باو بگو: من تو را بکار نگرفتم برای خونریزی و مال اندوزی بلکه همانا برای اینکه ناله ستمدیدهها را از درگاهم بیندازی که ظلمی که بآنها شد واننهم و اگر چه کافرند.
(4) بیان: دلالت دارد که تسلط جبار هم بتقدیر خدا تعالی است که بآنها امکان داده و سببش را آماده کرده و این ناجور نیست با اینکه کیفر کارهاشان را بینند زیرا بر آنها مجبور نیستند با اینکه از اخبار بر آید در زمان باستان پادشاهی بحق هم از آن جز پیغمبران بوده و هم اوصیاء ولی آنها فرمان داشتند فرمان پیغمبران را ببرند ...
(5) 66- کافی: بسندش تا امام صادق (ع) که میفرمود: هر که بستم مال برادرش را خورده و یا بر نگردانده در روز قیامت گویا پارهای آتش خورده.
(6) بیان: مقصود برادر مسلمانست یا مؤمن یا برادر دوست و هر چه باشد مخالفش این حکم را ندارد و گرچه حرام باشد و گرچه خوردن مال دوست در برخی موارد حلال است که خدا فرموده (62- النور) یا خانه دوست شما در شمار خانهها که خوردن در آنها بیاذن صاحبشان حلال است و خوردن تیکه آتش بمعنی اینست که در گلویش افکنند یا کنایه از رفتن بدوزخ است.
(7) 67- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: ستمکننده و کمک کن بدان و راضی بدان هر سه شریکند.
(8) بیان: ظاهرش ستم بدیگرانست و بسا ستم بر خود را هم فرا گیرد و کمک کن یعنی کمک در همان ظلم و بسا کمک در کار دیگر او را هم فرا گیرد و راضی بدان جز خود ستمدیده و بقولی او را هم فرا گیرد و تایید شده بقول خدا تعالی (113- سوره هود) اعتماد نکنید بکسانی که ستم کردند تا آتش گیرید" در کشاف گفته: نهی شامل هواخواهی و دلدادن بدانها و رفاقت و همنشینی و دیدار و سازش و رضا بکار آنان و بلکه هم جست شدن با آنها هم میشود و هم چشم داشت بشکوفائی زندگیشان و نام بردنشان با تعظیم. و در خبر مناهی پیغمبر (ص) در فقیه و جز آن آمده که آن حضرت (ص) فرموده: هر که سلطان ناحقی را مدح کند یا برایش تواضع و کوچکی کند بطمع در آنچه دارد جفت او باشد در دوزخ، و فرموده (ص) هر کس جورکن بجوری رهنما شود همنشین قارونست در دوزخ.
(1) 68- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود هر که معذور دارد ظالمی را از ظلمش خدا ستمگری را بر او مسلط کند، و اگر دعا کند برایش اجابت نکند و ظلمی هم که بیند خدایش بدان ثوابی ندهد.
(2) بیان: دعایش را اجابت نکند برای رفع ستم او زیرا معذور داشتنش او را بستم واداشته و سزاوار اجابت نیست و یا اینکه چون او را در ستم بر دیگران معذور داشته در ستم بر خود هم باید معذور دارد و ثوابی ندارد یا سزایش همین است و گفته شد که این منافات ندارد با انتقام از ظالمش ...
(3) 69- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) میفرمود: راستش بندهای ستم بیند و پیوسته نفرین کند تا ستمکار شود.
(4) بیان: چنانچه ستم اندکی باو کند یا مال اندکی از او ستاند و او نفرینش کند که بمیرد یا کشته شود یا نابود شود یا کور و زمینگیر شود و مانند آن یا نفرین را بکشاند دیگری که ظلمی نکرده چون بر افتادن نژاد و مرگ فرزند و دوست و بر افتادن تیره و تبار و مانند آن و در این نفرینها ستمکار شود.
دوم اینکه در دعاء اکتفاء بهمان رفع ضرر خود نکند بلکه بلاء برای برادر مؤمن خود که بر او ظلم کرده بخواهد و خدا بدان راضی نیست و در این نفرین بر خود ستم کرده و بلکه به برادرش هم زیرا لازم برادری دینی دعاء بخیر او و رفع ضرر خود از او است چنانچه امام چهارم (ع) در دعاء رفع دشمن فرموده، و آنچه نفرین به کشت و مرگ و ریشهکن شدن آمده ظاهرا بر مخالفانست و دشمنان دین برای اینکه دشمنان ائمه (ع) به ناچار کفار بودند چنانچه بدان اشاره دارد قول خدای تعالی (11- یونس) و اگر خدا شتاب کند بر بد کردن بمردم چنانی که شتاب دارند برای خوبی مرگشان میرسید و میمردند" و از آن حضرت بیاید که چون فرشتهها شنوند مؤمن بد برادرش گوید و او را نفرین کند باو گویند تو چه بد برادری هستی خودداری کن ای پوشیده گناه و نهفته عیب خود را واپای و خدا را سپاس کن که تو را پوشیده، و بدان که خدا عز و جل داناتر است به بندهاش از تو.
3- بسیار نفرین کند و خدا صلاحش در اجابت نداند و آن را پس اندازد و او از رحمت خدا نومید گردد ظالم بر خود شود و این بعید است.
4- اصرار کند بر دعاء تا اجابت شود و بظالمش مسلط گردد و باو ستم کند و بر عکس گردد با اینکه وضع پیشش بهتر از این بود.
(1) 5- مقصود این باشد که پر بستمکاران نفرین نکنید که بسا خود ستمکار شوید و در باره خودتان هم اجابت شود.
6 مقصود دعا بخیر ظالم است که رضا بظلم اوست چنانچه از پیغمبر (ص) روایت است که هر که برای بقای ظالم دعا کند خواسته که خدا در روی زمین نافرمانی شود، گویم این بعیدتر توجیهها است.