باب هشتاد و پنجم نهی از دوستی با کفار و آمیزش با آنها و فرمانبردن از آنها و دعاء براشان.
قرآن مجید
(5) 1- آل عمران (آیه- 28) نگیرند مؤمنان کافران را دوست خود در برابر مؤمنان و هر که چنین کند بدرگاه خدا اعتباری ندارد جز که از آنها بنحوی تقیه کنید و خدا شما را از خود بر حذر میدارد و بسوی خداست انجام کار- 118 (6) ایا کسانی که گرویدید جز از خود همرازی نگیرید کوتاه نیایند از دغلی دوست دارند تا هر چه رنج برید دشمنی از دهانشان میبرد و آنچه در سینه دارند گرانتر است ما براتان نشانهها را روشن کردیم اگر باشید که بفهمید 119 شما آنها باشید که دوستشان دارید و دوستتان ندارند شما بهمه کتاب خدا ایمان دارید و چون بشما بر خورند گویند ایمان آوردیم و چون با هم تنها شوند بر شما از خشم انگشتها بگزند بگو از خشم خود بمیرید راستی خدا داناست بدان چه در دل است- 120 اگر بشما خوبی رسد بد دارند و اگر بشما بدی رسد شاد شوند و اگر شکیبا باشید و پرهیزکار شوید کید آنها بشما زیانی نکند راستی خدا بدان چه کنید آگاه است 149- (7) ایا کسانی که گرویدید اگر فرمانبرید از آنان که کافرند شما را بدنبالتان برگردانند و بگردید زیانکار.
(8) 2- النساء (آیه- 139) آنان که کفار را در برابر مؤمن بدوستی گیرند آیا از آنها عزت طلبند راستی همه عزت از آن خداست.
140- و البته در کتاب بشما نازل شده که چون شنوید بآیات خدا کفر ورزند و آنها را مسخره کنند با آنها ننشینید تا در حدیث دیگر اندر شوند زیرا شما در این صورت مانندشان باشید راستش خدا فراهم کند منافقان و کافران را با هم در دوزخ.
(1) 144- ایا کسانی که گرویدید نگیرید کافران را دوستان در برابر مؤمنان آیا میخواهید برای خدا بر خود حجت آشکاری بسازید.
(2) 3- المائده (آیه- 51) ایا کسانی که گرویدید یهود و ترسایان را دوستان خود نگیرید که دوستان یک دیگر باشید و هر یک از شما دوستدار آنها باشد راستی خدا رهنما نشود مردم ستمکار را 57- (3) ایا کسانی که گرویدید کسانی که دین شما را بمسخره و بازی گیرند از آنها که کتاب بآنها داده شده پیش از شما و هم کفار را دوست خود نگیرید و از خدا بترسید اگر مؤمنید 80- (4) بینی بسیاری از آنها را که دوست گیرند آنان که کافرند.
(5) 4- التوبه (آیه 23) ایا کسانی که گرویدید پدران و برادرانتان را دوست نگیرید اگر برگزیدند کفر را بر ایمان و هر کدامتان آنها را دوست دارند پس آنانند همان ستمکاران 24- بگو اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و تبارتان و اموالی که بدست آوردید و تجارتی که از کسادشدنش نگرانید و مسکنها که پسندیدید دوستتر دارید از خدا و رسولش و جهاد در راهش باشید تا بیاورد خدا فرمانش را و خدا رهنما نباشد مردم بزهکار را 113- (6) نرسد پیغمبر و آنان را که گرویدند آمرزشخواهند برای مشرکان و گرچه خویشاوند باشند پس از آنکه براشان روشن شده که آنها دوزخیند 114 و استغفار ابراهیم برای پدرش نبود جز برای وعدهای که باو داده بود و چون روشن شد برایش که او دشمن خداست از او بیزاری جست راستی ابراهیم پر آه و بردبار بود.
(7) 5- مریم (آیه- 47) گفت درود بر تو البته آمرزشخواهم برایت از پروردگارم که او بمن مهربانست.
(8) 6 الشعراء (آیه- 86) و بیامرز پدرم را که او از گمراهانست.
(9) 7- القصص (آیه- 86) نباید باشی پشتیبان کافران.
(10) 8- الاحزاب (آیه- 1) ایا پیغمبر از خدا بترس و فرمان مبر از کافران و منافقان راستی خدا پر دانا و حکیم است 48- (11) و فرمان مبر از کافران و منافقان و وانه آزارشان را و بر خدا توکل کن.
(12) 67- و گفتند پروردگارا فرمان بردیم از آقایان و بزرگان خود و ما را از راه گمراه کردند.
(13) 9- الجاثیه (آیه- 14) بگو بکسانی که گرویدند چشم پوشند از آنان که امید به ایام الله ندارند تا خدا سزا دهد مردمی را بدان چه بدست میآوردند.
(14) 10- الفتح (آیه- 28) و آنان که با اویند سختگیران بر کافران و دوستان با همدیگر.
(15) 11- المجادله (آیه 14) آیا ننگری بآنان که دوستی کنند با مردمی که خشم کرده خدا
بر آنها نه شما را دارند و نه خود را و بدروغ سوگند خورند دانسته 15- (1) آماده کرده خدا براشان عذابی سخت راستی که بد بود آنچه میکردند- تا فرماید نیابی مردمی را که ایمان دارند بخدا و رسولش دوستی کنند با کسی که مبارزه کند با خدا و رسولش گرچه پدران یا پسران یا برادران یا تبار آنها باشند آنانند که خدا ایمان را در دلشان ثبت کرده و آنها را بروح خود تایید کرده و در آوردشان در بهشتها که روانست از زیرشان جویها جاویدان در آنها باشند خشنود است خدا از آنها و خشنود نداز او آنانند حزب خدا آگاه که حزب خدا هم آنان رستگارانند.
(2) 12- الممتحنه: ایا کسانی که گرویدید دشمن مرا و خود را دوست نگیرید که بدانها دوستی افکنید با اینکه کافرند بدان چه از حق بشما رسیده بیرون کنند رسول را و هم شما را برای اینکه ایمان آوردید بخدا پروردگار خود اگر شما بجهاد در راه خدا برخاستید و جستن خشنودیش راز گوئید بدوستی با آنها با آنکه من داناترم بهر چه نهان دارید و عیان کنید، و هر که از شما آن را انجام دهد البته از راه راست گمراه شده.
2- اگر بشما دست یابند دشمنان شما باشند و دست و زبان ببدی شما دراز کنند و دوست دارند که کاش کافر شوید.
3- خویشان و فرزندان شما سودی ندارند بر آنان روز قیامت جدائی افتاد میان شماها و خدا بدان چه کنید بیناست.
4- شما را پیروی خوبیست از ابراهیم و همراهانش که بمردم خود گفتند راستش ما از شما بیزاریم و از آنچه جز خدا میپرستید کافریم بشما و میان ما و شما تا هرگز دشمنی و کینه است تا ایمان آورید بخدای یگانه جز که ابراهیم بپدرش گفت من برایت آمرزشخواهم و اختیار از طرف خدا در باره تو ندارم بهیچ وجه پروردگارا بتو توکل داریم و بدرگاه تو رو آوردیم و به سوی تو رو آوریست.
5- پروردگارا ما را وسیله آزمایش کافران مساز و ما را بیامرز پروردگارا راستی که تو با عزت و حکیمی.
6- البته برای شما پیروی خوبیست برای کسانی که امید بندند بخدا و روز جزا و هر که رو برگرداند راستی که خداست بینیاز و ستوده است.
7- امید است خدا میان شما و کسانی که دشمنی دارید با آنها دوستی افکند و خدا توانا است و خدا پر آمرزنده و مهربانست.
8- خدا شما را باز ندارد از کسانی که با شما بر سر دین جنگ ندارند و شما را از خاندانتان بیرون نرانند که بآنها نیکی کنید و بعدالت رفتار کنید راستی خدا عادلان را دوست دارد.
(1) 9- همانا خدا شما را باز دارد از کسانی که جنگیدند با شما بر سر دین و راندند شما را از خانمانتان و کمک کردند بر راندن شما که با آنها دوستی کنید و هر که با آنها دوستی کند آنانند همانا ستمکاران تا فرماید: ایا مؤمنان دوستی نکنید با مردمی که خشم دارد خدا بر آنها و بکلی نومیدند از آخرت چنانی که کفار از گور خفتهها نومیدند.
اخبار باب
(2) 1- تفسیر قمی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ الخ" در باره حاطب بن ابی بلتعه فرود آمده لفظ آیه عموم دارد و مقصود از آن خاص است و سببش اینکه حاطب مسلمان شده بود و بمدینه مهاجرت کرد و خانواده او در مکه بودند و قریش ترسان بودند از اینکه پیغمبر بآنها یورش برد و نزد خاندان حاطب رفتند و از آنها خواستند که با نامهای از حاطب جویا شوند که آیا محمد قصد یورش بمکه دارد؟ و او نوشت که آری و نامه را بزنی صفیه نام داد و وی آن را در میان گیسوان خود نهاد و گذشت، و جبرئیل برسول خدا خبر داد و آن حضرت (ص) امیر مؤمنان و زبیر را بدنبال آن زن فرستاد و باو رسیدند باو گفت: نامه کجاست و پاسخ داد چیزی همراه من نیست و او را وارسی کردند و چیزی نیافتند زبیر بآن حضرت گفت: با او چیزی نیافتیم، و فرمود: بخدا که رسول خدا به ما دروغ نگفته و بجبرئیل هم دروغ نبسته و جبرئیل هم بخدا دروغ نبسته و آن حضرت بآن زن فرمود:
بخدا باید نامه را پدیدار کنی و گر نه سر ترا برای رسول خدا (ص) میبرم گفت: شما دو تا دور شوید تا نامه را برون آرم و آن را از میان گیسویش بدر آورد و آن حضرت آن را گرفت و نزد رسول خدا (ص) آورد و آن حضرت فرمود: ای حاطب این چیست؟ حاطب گفت: بخدا یا رسول الله من نه نفاق کردم و از عقیده برگشتم و براستی شهادت میدهم که لا اله الا الله و اینکه توئی رسول الله بحق ولی خاندانم بمن نوشتند از خوشرفتاری قریش با آنها و خواستم عوضی به قریش داده باشم در برابر خوشرفتاری آنها و خدا جل ثنائه برسول الله فرو فرستاد ایا کسانی که گرویدید دشمن من و خود را دوست نگیرید- تا فرمود: هرگز سودی ندارد براتان خویشانتان و نه فرزندانتان روز قیامت جدا باشید از هم و خدا بدان چه کنید بیناست سپس فرمود" باز ندارد شما را خدا از کسانی که با شما نجنگیدند بر سر دین و خانمانتان نراندند که بآنها نیکی کنید و عدالت نمائید زیرا خدا عادلان را دوست دارد- تا فرمود: پس آنانند همان ستمکاران.
(3) 2- قرب الاسناد: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: نشاید برای مؤمن شما که شرکت کند با پناهنده باسلام و نه سرمایه باو دهد، و نه امانت باو سپارد، و نه از دل با او دوستی کند.
(1) 3- همان: از علی که پرسیدم از برادرم (امام هفتم) که مسلمان میتواند با گبر در یک کاسه بخورد یا با او در یک بستر بنشیند یا در مسجد یا یار او گردد؟ فرمود: نه.
(2) 4- همان: بسندی از عبد الرحمن بن حجاج که بامام هفتم گفتم: بفرمائید اگر به پزشکی نیاز دارم که نصرانی است باو سلام کنم و دعا کنم برایش؟ فرمود: آری زیرا دعایت باو سودی ندهد. سرائر بنقل از سیاری مانندش را آورده.
(3) 5- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: باهل کتاب سلام نکنید و اگر بشما سلام کردند در جواب بگوئید علیکم و با آنها دست ندهید و بکنایه آنها را نام نبرید جز که ناچار باشید (کنایه نام با اب یا ابن است که بزرگداشت را میرساند مترجم).
(4) 6- امالی صدوق: از مناهی پیغمبر (ص) که فرمود: آگاه هر که زنا کند با زن مسلمانی یا یهودی یا ترسا یا گبر آزاد باشد یا کنیز و توبه نکند و با اصرار بر آن بمیرد خدا در گورش سیصد در باز کند که از آن مار و کژدم و اژدها در آیند و تا روز قیامت بسوزد و چون از گورش برخیزد مردم از بوی گندش آزار کشند و از آنش بشناسند که در دنیا چه کاره بوده تا فرمانش دهند بدوزخ.
(5) 7- سرائر: بسندی از امام هفتم (ع) فرمود: ملامتی نباشد بر کسی که تبارش را دوست دارد و گرچه کافر باشند- راوی گوید: بآن حضرت گفتم: قول خداست" نیابی مردمی را که ایمان بخدا و روز جزا دارند دوستی کنند با کسی که مبارزه کند با خدا و رسولش تا آخر آیه فرمود: چنان نیست که تو فهمیدی (دنباله خبر فهمیده نشد).
(6) 8- تفسیر عیاشی: بسندی از امام رضا (ع) که خدا بمحمد (ص) فرمود: (80- سوره التوبه) اگر هفتاد بار براشان آمرزشخواهی هرگز خدا آنها را نیامرزد و براشان آن حضرت صد بار آمرزش خواست تا خداشان بیامرزد و خدا فرو فرستاد (6- سوره المنافقون) آمرزشخواهی براشان یا نخواهی یکسانست هرگز خداشان نیامرزد" و فرمود (84- التوبه) و نماز مکن بر هر کدامشان که مرد هرگز و بر سر گورش مایست" و از آن پس براشان آمرزش نخواست و بر گور هیچ کدام نایستاد.
(7) 9- همان: بسندی تا علی (ع) که فرمود: مردی در کنار من نماز خواند و برای پدر و مادرش که در جاهلیت مرده بودند طلب آمرزش کرد گفتمش برای آنها که در جاهلیت مردند
آمرزش میخواهی؟ (1) گفت: ابراهیم (ع) هم برای پدرش آمرزش خواست و ندانستم چه جوابش دهم و آن را به پیغمبر (ص) گفتم و خدا فرو فرستاد (144- التوبه) و نبود استغفار ابراهیم برای پدرش جز برای وعدهای که بدو داده بود و چون روشن شد برایش که او دشمن خداست از او بیزاری جست" فرمود: چون پدرش مرد برایش روشن شد که دشمن خداست و برایش آمرزش نخواست.
(2) 10- تفسیر نعمانی: بسندی از امیر مؤمنان (ع) فرمود: و اما رخصتی که اختیار آورد آنست که خدا نهی کرده مؤمن را از دوست گرفتن کافر سپس باو منت نهاده برخصت در مقام تقیه که در ظاهر بموافقت با او روزه دارد و افطار کند و مانند او نماز بخواند و کار دینی کند و باو بنماید که مانند او کار میکند ولی باید در باطن بدین حق خدا باشد بخلاف آنچه از ترس به مخالفان نشان میدهد که سرکار امتند خدا فرموده (28- آل عمران) مؤمنان کافران را دوست خود نگیرند در برابر مؤمنان و هر که چنین کند نزد خدا چیزی نیست جز برای اینکه از آنها تقیه کنید و خدا شما را از خود بر حذر میدارد" این رخصتی است که بدان بر مؤمنان تفضل کرده از مهربانی تا آن را بکار بندند برای تقیه در ظاهر.
(3) 11- کتاب صفات الشیعه صدوق: بسندش تا امام رضا (ع) که میفرمود: هر که پیوندد با کسی که از ما بریده یا ببرد از آنکه با ما پیوسته یا بدگوی ما را مدح کند و یا مخالف ما را گرامی دارد از ما نباشد و از او نباشیم.
(4) و بسند دیگر: از امام رضا (ع) که فرمود: هر که دوستدارد دشمنان خدا را دشمن داشته دوستان خدا را و هر که دشمن دارد دوستان خدا را خدا را دشمن داشته و سزاست که خدایش بدوزخ درآورد.
(5) و بسندش: از امام رضا (ع) که بوشاء فرمود: راستی برخی دوستان ما اهل بیت کسی باشد که فتنهانگیزتر است برای شیعه ما از دجال گفتم: یا ابن رسول الله برای چه؟ فرمود: بدوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستانمان که چون چنین باشد حق و باطل بهم آمیزند و امر مشتبه شود و مؤمن از منافق شناخته نشود.
(6) و بسندش از امام صادق (ع) که هر که دشمنی از ما را سیر کند البته که دوستی از ما را کشته.
(7) 12- نوادر راوندی: بسندش از رسول خدا (ص) که نهی فرمود: از کره مشرکان یعنی هدیههای کفار حربی.
(8) 13- کتاب استدراک: گفت متوکل روزی یک نویسنده ترسا را با نوح خواند و انکار کردند کافر کتابی، را بکنیه نام برند و از فقهاء فتوی خواست و اختلاف کردند و از امام هادی پرسش کرد و آن حضرت نگاشت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ و متوکل فهمید که رواست زیرا خدا از کافر بکنیه نام آورده.
(1) 14- دعوات راوندی: پیغمبر در باره اهل ذمه فرمود: آنها را در مجالس برابر با خود نسازید و بیمارشان را عیادت نکنید، و دنبال جنازههاشان نروید و آنها را به تنگترین راهها دچار کنید، و اگر بشما دشنام دادند آنها را بزنید و اگر شما را زدند آنها را بکشید، (2) و امام باقر (ع) فرمود بجابر: از دشمن ما یاری مجو در هیچ نیازی و از او خوراک مخواه و نه شربت آبی.
(3) 15- کنز کراچکی: امیر مؤمنان فرمود: هر که نزد کافر ذمی رود و برایش فروتنی کند تا از دنیایش بهره گیرد دو سوم دینش برود.