داستانی از مرحوم میرزای قمی رحمه الله
مرحوم آیت اللَّه حاج شیخ ابوالفضل خراسانی (طاب ثراه) استاد بزرگوارم که حقّاً حقّ حیات معنوی به بنده دارند و سالیان درازی از محضر پرفیض و مواعظ آموزنده و سازنده و ارشادات ایشان استفاده نمودم و جزئی ایمانی که دارم مرهون زحمات پدرانه و دلسوزانه معظم له می باشد. درجات ایشان عالی است، خداوند متعال متعالی گرداند. معظم له داستانی از مرحوم حجّت الاسلام میرزای قمی که معاصر با فتحعلی شاه قاجار بوده است نقل فرمودند بدین مضمون: هرگاه فتحعلی شاه به قصد زیارت حضرت معصومه علیها السلام به قم مشرف می شد در ابتدا به محضر مرحوم میرزا شرفیاب و بعد از شرفیابی به زیارت حضرت معصومه علیها السلام مشرف
و پس از زیارت هنگام مراجعت مجدّداً به محضر مرحوم میرزا مشرف می شد. در یکی از مسافرت هایی که شاه به قم نمود، هنگامی که به محضر مرحوم میرزا شرفیاب شد، آقازاده مرحوم میرزا جهت پذیرایی از شاه از اندرون منزل مقداری کشمش در ظرفی نهاده، نزد ایشان می گذارد. شاه وقتی چشمش به فرزند مرحوم میرزا می افتد فریفته ادب و وقار و حسن ظاهر ایشان می شود. کاملاً در دل شاه جای باز می کند. پس از تعارفات معمولی، شاه هنگام خروج به مرحوم میرزا عرض می نماید اراده نموده ام با استجازه از محضر حضرتعالی یکی از صبیه های خود را به عنوان کنیزی به دارالشرف شما بفرستم. کنایه از اینکه آقازاده را به عنوان دامادی اختیار نمایم. مرحوم میرزا در جواب می فرماید: نظر خود را در رابطه با درخواست شما بعداً به عرض می رسانم.
در همان شب که مرحوم میرزا جهت تهجد بر می خیزد، پس از ادای نوافل شب دست ها را به سوی آسمان بلند می کند و با تضرّع و زاری به پیشگاه پروردگار متعال عرضه می دارد خداوندا من هرگز راضی نیستم که رحمم به رحم ظالمی به مثل فتحعلی شاه وصل شود. پروردگارا تو هم به این عمل راضی مباش. پس از این درخواست مرحوم میرزا در آن دل شب زمانی نگذشت که از پشت درب اتاق تهجد میرزا صدا زدند که آقازاده مبتلا به دل درد شدیدی شده. هرچه زودتر دستور فرمایید طبیبی را جهت مداوای ایشان حاضر نمایند. اطرافیان به دستور مرحوم میرزا در آن دل شب با سرعت طبیبی را نزد فرزند میرزا حاضر می نمایند. با کمال تأسف مشاهده می نمایند قبل از آنکه طبیب برسد فرزند
میرزا جان به جان آفرین تسلیم نموده است.
بترس ز ناله و آه و فغان نیمه شبی که آه و زمزمه نیمه شب اثر دارد
چند روز بعد فرستاده ای از طرف شاه جهت گرفتن پاسخ به محضر مرحوم میرزا مشرف می شود. مرحوم میرزا به فرستاده شاه می فرماید به شاه سلام مرا برسانید و به ایشان بگویید: «سالبه به انتفاء موضوع شد». من دیگر فرزندی ندارم. فرستاده به تهران مراجعت و پیام تأسف انگیز مرحوم میرزا را به شاه ابلاغ می نماید.
قبر شریف مرحوم میرزای قمی در شیخان قم محل زیارتگاه اهل ایمان می باشد. درود و رحمت الهی بر روح ظالم ستیزش باد.