رؤياهايي كه تذكردهنده است
چنانچه ملاحظه فرموديد؛ از جمله رؤياها، رؤياهايي است که نفس ناطقه با اصلِ موضوع و مباني غيبي امور مرتبط مي شود و معاني مناسب با آن حقيقتِ غيبي را در خود احساس مي کند و به شعوري معنوي يا علمي منتقل مي شود که در اين حال ممکن است خيال او صورتي مناسب آن معاني بسازد، مثل همان که از زبان يک روحاني در خواب تذکراتي مي گيرد. يا اين که مي بيند در حال جمع كردن كثافت است که صورتِ صفتِ جمع آوري مال دنيا را به او نشان داده اند و در همين رابطه رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مي فرمايند: «الدّنيا جيفةٌ وَ طالِبُها كلاب»[1] دنيا کثافت است و طالب و مشتاق آن سگان مي باشند. چون نفس مبارک رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) معني اين عمل را مي شناسد و کسي هم که در خواب با معني جمع آوري دنيا مرتبط شود و آن معني در خيالش تجلي نمايد با صورت جمع کردن کثافت روبه رو مي شود و از اين طريق به او آگاهي مي دهند که مال دنيا سرگين و كثافت است.
با توجه به نکات فوق مي توان فهميد بسياري از رؤياها يک نوع تذكّر معنوي است براي کساني که روحشان آماده ي ارتباط با مبادي غيبي شده است. مثلاً طرف در خواب مي بيند كه دستش آلوده به كثافت است و هر چه تلاش مي کند تا آبي پيدا كند، آب پيدا نمي شود، مي خواهند او را متذکر کنند او به مال حرام آلوده شده و هنوز هم جبران نکرده است. اين نوع خواب ها براي نفسي است که مال حرام را بد مي داند و به اين صورت به او تذکر مي دهند. تا نفس انسان نحوه اي از تجرد پيدا نکند نمي تواند اين نوع خواب ها را ببيند بر اين مبنا گفته مي شود بعضي از رؤياها به خودي خود براي انسان يک نوع تذکر معنوي است که در قالب صورت هايي که براي او مأنوس است به وي مي رسند، ولي باز تأکيد مي شود از آن جايي که در خواب، خيال انسان بسيار فعّال است و پرش هاي انحرافي بسياري دارد نمي توان به رؤيا اعتماد كـرد.
صاحب كتاب «تحف العقول» از قول پيامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) آورده كه حضرت فرمودند: «لَا يَحْزَنْ أَحَدُكُمْ أَنْ تُرْفَعَ عَنْهُ الرُّؤْيَا فَإِنَّهُ إِذَا رَسَخَ فِي الْعِلْمِ رُفِعَتْ عَنْهُ الرُّؤْيَا»[2] اگر رؤيا از كسي برداشته شد، نبايد نگران باشد؛ زيرا وقتي كسي راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته مي شود. چون رؤياها صورت هايي هستند در موطن خيال که با نزديکي نفس ناطقه به عالم عقل، در خيال تجلي کرده و در بسياري موارد با وَهميات و آرزوها ترکيب شده است، حال اگر إن شاءالله نفس ناطقه ي شما با خودِ حقيقت روبه رو شد و در آن مرتبه سير کرد و کم تر به مرتبه ي خيال توجه نمود، به اين معنا خواب ديدن از شما برداشته مي شود. از اين روايت چنين برداشت مي شود که خواب نديدن دليل بر ضعف نيست ممکن است دليل بر اين باشد كه در موقع خواب، نفس ناطقه ي انسان بيشتر با خودِ حقيقت روبه رو مي شود، مثل انسان هاي حکيم که بيشتر به معاني و سنت ها توجه دارند. البته اين طور نيست که نفس ناطقه وقتي در علم راسخ شد مرتبه ي خيال او به کلّي نفي شود بلکه در چنين مواردي غلبه بر عقل است و نه بر خيال، ولي به وقتش به خيال هم نظر دارد و از آن بهره مي گيرد، به همين جهت انبياء و اولياء(علیهم السلام) هم خواب مي بينند ولي رؤياهاي آن ها پاک و خالص است و در همين راستا دستور داده اند اگر انسان دائم در حال طهارت باشد و با وضو بخوابد از رؤياهاي پراکنده آزاد مي شود زيرا طهارتِ جسم موجب طهارت باطن مي گردد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در همين رابطه مي فرمايند: «أصدقكم رؤياً أصدقكم حديثاً»[3] کساني از شما رؤيايشان صادق تر است که راستگوتر باشند. وقتي انسان در زندگي صادق نباشد روحش در جهات غير واقعي سير مي کند و همين امر موجب مي شود تا در خواب صورت هاي خيالي او نيز جهت انحرافي بگيرد. همين طور که اگر ذهن انسان در بيداري تحت تأثير صورت هاي تحريک کننده باشد به همان اندازه خيالش از کنترلش خارج مي شود و وقتي در چنين حالتي به خواب رفت همان خيالاتِ واهي خواب او را از صورت هاي پراکنده پر مي کند.
مرحوم محدث نوري در جلد چهارم كتاب «دارالسلام» مي فرمايد: اگر انسان نسبت به خوراكش مواظبت داشته باشد و دقت كند كه چه چيز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سير در اكناف آسمان ها را مي يابد. وگرنه برعكس: پرخوري، موجب جَوَلان شيطان در قلب و خيال انسان، در خواب و بيداري مي شود.
قرآن مي فرمايد: «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ»[4] و هرگز چشمان خود را به نعمت هاى مادّى، كه به گروههايى از کفار دادهايم، ميفكن. يکي از راه ها جهت تجربه ي خواب هاي نوراني اين است که به دنيا و امکانات اهل دنيا خيره نشويم تا ذهن مان از آن نوع صورت ها پر نگردد. عبادات براي اين است که جهت جان ما از دنيا به سوي پروردگارمان سوق پيدا کند لذا وقتي مي گوييد: «اللهُ اكبر»، داريد قلب را به کبريائي حق منتقل مي کنيد.
-----------------------------------------
[1]- مصباح الشريعة، ص 138.
[2] - تحف العقول، ص 50.
[3] - فناري، مصباح الأنس، ص 731.
[4]- سوره ي طه، آيه ي131.