پرهیز جناب شیخ از سلطه کفار در رابطه با صنایعشان
مرحوم حاج محمّد حسن اخوان که از متدینین و معتمدین بازار تهران و مرد با اخلاقی بود و در آخر عمر در حالی که در مسجد سیّد عزیزاللَّه بازار به انتظار نماز جماعت مرحوم آیت اللَّه حاج سیّد احمد خوانساری
نشسته بودند، داعی حقّ را لبیک گفتند، (عاش سعیداً و مات سعیداً) فرزند بزرگوار ایشان جناب حاج محمود اخوان نقل نمودند: منزل ما مقابل منزل آقا شیخ مرتضی بود. هر هفته یک شب جلسه ای داشتیم و جناب شیخ به منزل ما می آمدند و پس از ادای نماز مغرب و عشاء به جماعت، مسئله و حدیث می گفتند و موعظه می نمودند. شب تابستان گرمی بود. پنکه های برقی به تازگی از خارج به بازار آمده بود. پدرم پنکه ای خریده و به منزل آورد، هنگامی که جناب شیخ مشغول نماز جماعت شد، پنکه را روشن نمودیم. قهراً هوای اتاق خنک گردید. پس از آنکه معظم له از نماز فارغ گردید رو کرد به مرحوم پدرم و فرمود: «حاج محمّد حسن! چه شد که هوای اتاق خنک گردید؟» مرحوم پدرم عرض نمود: آقا، بادبزن برقی روشن نمودیم که جدیداً از خارج آمده است. جناب شیخ فرمودند چه چیز خوبی است! لحظاتی نگذشت که مرحوم شیخ شروع نمودند به گریه کردن. پدرم عرض نمود: آقا، چیزی شده؟ جناب شیخ در جواب سؤال پدرم فرمودند: «در فکر شدم که اگر فردای قیامت خداوند متعال از من سؤال نماید: چرا کارهای دشمنان را تعریف کردی؟ چه جواب دهم؟! «جوابی برای گفتن ندارم». ایشان با ضمیر روشن خود می دید که در هر مملکت اسلامی که رفته رفته صنایع کفار وارد می شود به دنبال آن فرهنگشان را که لازم لاینفکّ صنعتشان می باشد وارد می کنند تا مسلمانان را اسیر تفکّر خود کنند، که کردند و نتیجه اش را هم در ممالک اسلامی دیدیم.