موردی از ترحم و تقوای مرحوم حاج مقدس
فرمودند در محلی خانه ای اجاره نموده بودم. در همسایگی بنده منزلی بود که
گاه و بیگاه صدای موسیقی از رادیویی که در منزل داشت به گوش می رسید. حتی شب های دیروقت که منبرم به پایان می رسید، هنگام عبور به طرف خانه، صدای موسیقی ایشان مرا آزار می داد. شبی از شب ها که بسیار دیر وقت بود هنگام عبور به سوی خانه صدای موسیقی همسایه به گوشم خورد. آن چنان ناراحت و از خود بی خود شدم، ناخودآگاه دست به سوی آسمان بلند نموده شروع نمودم که همسایه را نفرین نمایم، ناگهان به خود آمدم و با خود گفتم: مقدّس چه می خواهی بکنی؟ مگر خداوند راه دعا را مسدود نموده؟ اینکه می خواهی نفرینش کنی او را دعا کن که خداوند هدایتش نماید؛ زیرا همسایه نسبت به همسایه حقوقی دارد، مگر نه آن است که مولا امیرالمؤمنین علیه السلام در حدیثی به نقل از رسول گرامی صلی الله علیه وآله فرمودند: «انّ رسول اللَّه لا یزال یوصینی بالجار حتی نظنّ انّه یورّث؛ آنقدر رسول خدا ما را به نیکی کردن همسایگان سفارش نمود که گمان کردیم اگر همسایه ای فوت نمود، همسایه از او ارث می برد». و فرمودند همسایه خوب آن نیست که همسایه خود را اذیت ننماید بلکه همسایه خوب آن است که در مقابل اذیت همسایه صبر نماید. با توجّه ذهنی که به این احادیث داشتم، دستی را که برای نفرین به سوی پروردگار بالا برده بودم، پایین نیاوردم الّا اینکه به دعا در حقّ او مزیّن نمودم. و هدایتش را از خداوند متعال خواستار شدم. لکن نتیجه دعای خود را نفرمودند.