فصل چهارم (در رجاء)
قال اللّه سبحانه و تعالى: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ [1].
هرگاه مطلوبى متوقع باشد كه در زمان استقبال حاصل خواهد شد و طالب را ظن باشد به تحصيل [2] اسباب آن مطلوب، فرحى كه از تصور حصول آميخته با توقّع حصول در باطن او حادث شود رجا خوانند.
و اگر داند و متيقن باشد كه اسباب ساخته است و متوقّع واجب الوقوع است در مستقبل، آن را انتظار مطلوب خوانند، و هرآينه فرح در آن صورت زيادت باشد.
و اگر ساختگى اسباب حصول معلوم و مظنون نباشد، آن را تمنّى خوانند.
و اگر تعذّر حصول اسباب معلوم و مظنون نباشد و توقّع حصول باقى، آن رجاء از باب غرور و حماقت باشد.
و خوف و رجا متقابلانند، و در سلوك رجا مشتمل بر فوائد بسيار باشد مانند خوف، چه رجا باعث باشد بر ترقّى درجات كمال و بر سرعت سير در طريق وصول به مطلوب: «يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ.»[3] و نيز رجا مقتضى حسن ظن باشد به مغفرت و عفو بارى سبحانه و تعالى و ثقت به رحمت او: «أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ»[4]، و در حصول به مطلوب [5] به موجب آن توقع فرموده است: «أنا عند ظنّ عبدى بى.»[6] و عدم رجا در اين مقام باعث يأس و قنوط باشد: «إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»[7] و ابليس به سبب اين يأس، هدف لعنت ابدى شد:
«لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ».[8] امّا چون سالك به مرتبه معرفت رسد رجاء او منتفى شود به سبب آنكه داند كه هر چه بايسته است ساخته [9] است، و آنچه نساخته است نبايسته است.
و با اين تصور اگر رجا باقى باشد عايد با جهل باشد به تمامى آنچه در بايست و در نبايست باشد، يا با شكايت از مسبب الاسباب جهت حرمان از مطلوب.
و از فصل گذشته و اين فصل معلوم شود كه ما دام كه سالك در سلوك باشد از خوف و رجا خالى نباشد: «يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً»[10]، چه از استماع آيات وعد و وعيد، و تفرّس دلايل نقصان و كمال، و توقع وقوع هر يكى بدل از يكديگر، و تصوّر آنكه انتهاء سلوك يا وصول باشد به مقصد يا لا وصول و حرمان رجاء مقارن خوف لازم آيد، و ترجيح يك طرف بر ديگرى ممكن نباشد: «لو وزن خوف المؤمن و رجاؤه لاعتدلا»[11] كه اگر رجا را ترجيح دهند امنى نه به جايگاه لازم آيد: «أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ»[12]، و اگر خوف را ترجيح دهند يأسى موجب هلاكت لازم آيد: «إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ».[13]
----------------------------------------------------------------
[1] بقره- 218.
[2] ن و گ: به حصول.
[3] فاطر- 29.
[4] بقره- 218.
[5] ن و گ: مطلوب او به موجب توقع فرموده است.
[6] بحار الانوار 67- 385.
[7] يوسف- 87.
[8] زمر- 53
[9] ن: ساخته اند.
[10] ( 8)- سجده- 16.
[11] بحار الانوار 75- 259( به اين مضمون).
[12] اعراف- 99.
[13] يوسف- 87.