عقلِ فهم اربعین
با عقل پوزیتیویستی و کمّیتگرا؛ این حرکات که شما در پیادهروی اربعین دارید، خرافه محسوب میشود. شما از دور ضریح اباعبدالله(علیه اسلام) را میبینید و به حضرت سلام میدهید و همان لحظه به نوری از انوار اهل البیتعلیهم اسلام منکشف میشوید. نمیدانید این نور کجا بود که با نظر به ضریحی که منسوب است به ولیای از اولیای الهی پیش آمد، ولی در نگاه کمّیت گرا این حالت یک احساسِ توهّمی است و خرافهای بیش نیست زیرا موضوع با عقلِ کمّیتگرا تحلیل میشود بدون اینکه متوجه باشد چیزی بالاتر از کمّیات در عالم هست، خرافات یعنی اموری که پشتوانهی عقلانی ندارند ، نه آنکه هر چه کمّی و مادی نیست خرافه است؛ زیرا نفس ناطقهی انسانی به عنوان موجودی مجرد، وسعت حضور در همهی عوالم معنوی را دارد و نمادهای منسوب به اولیای الهی - مثل ضریح آنها- قدرت توجه و اتحاد با آن عوالم معنوی را در نفس ناطقه انسان ایجاد میکند و انسان به خوبی آن عوالم را عین واقعیت احساس مینماید و از طریق اشک، روح را آماده میکنند تا جلوتر و جلوتر برود و به کشف برتری برسد. این کجا یک امر خرافی است؟ در حالیکه ما را به حقایقی ماورای کمّیات منتقل میکند.
عقلی که شیعه از طریق اربعین به آن رسیده و به وسیلهی آن اربعین را فهم کرده، عقلِ کیفیت گراست و تنها از این عقل است که ماورای سیطرهی کمّیتها، کار میآید و نهتنها خرافه نیست بلکه به جدّیترین و واقعیترین واقعیات نظر دارد، واقعیاتی که روح فرهنگ کمّیتگرای یزیدی از دیدن و درک آن محروم است. سوبژکتیویته که سراسر غرب را فرا گرفته است مردم غرب را به خرافیترین ملتها در طول تاریخ تبدیل کرده و امروز مردم غرب با فرهنگ تجدد در حال گذران عمر در این خرافاتاند. سوبژکتیویته میگوید آنچه انسان به حکم ذهن خود واقعی میداند، واقعی است، زیرا انسان هرگز به حقیقت دست نمییابد پس آنچه را که تصور میکند که واقعی است به عنوان واقعیت باید پذیرفت. تحت تأپیر این نگاه به چیزهایی باور دارند که آن چیزها هیچ حضور کیفی در عالم ندارند و به هیچ حقیقتی، ماورای عالم ماده اشاره نمیکنند. حرکت اربعینی شیعه در این تاریخ، حرکتی است برای عبور از این پندارها و از این خرافهها و نظر به کیفیترین تمدن که همان تمدن مهدوی(عجل الله تعالی فرج شریف) است. این حرکت، حرکتی است که ریشه در روح انسانها دارد و باید اجازه دهیم ظهور کند، نه آنکه با تصدّیگری و قیممآبی بخواهیم در کنترل ما در آید. خداوند در راستای به صحنهآوردنِ مردم در حیات دینی، به رسول خود(صلّی الله عليه و آله و سلّم) میفرماید: «فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّر، لَسْتَ عَلَیهِمْ بِمُصَیطِرٍ»(غاشیه، 21 و 22) ای پیامبر! به مردم تذکر بده، روح آنها آن تذکرات را میشناسد، بنا نیست تو بر آنها سیطره پیدا کنی.