بحثی از زندگانی حضرت جواد الائمه علیه السلام / بخش سوم

تاریخ ارسال:د, 05/16/1396 - 15:55
امام جواد علیه السلام

شخصیت امام جواد (علیه السلام) از دیدگاه دانشمندان
سخنان و مناظرات امام جواد و حلّ مشکلات بزرگ علمی و فقهی توسط آن حضرت، تحسین و اعجاب دانشمندان و پژوهشگران اسلامی اعم از شیعه و سنی را برانگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمی امام واداشته است و هر کدام او را به نحوی ستوده اند. به عنوان نمونه،
"سبط ابن الجوزی" می گوید: "او در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود" (57).
"ابن حجر هیتمی" می نویسد: "مأمون او را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود کمی سنّ، از نظر علم و آگاهی وحلم، بر همه ی دانشمندان برتری داشت" (58).
"شبلنجی" می گوید: "مأمون پیوسته شیفته ی او بود، زیرا با وجود کمی سنّ، فضل و علم و کمالِ عقل خود را نشان داده، برهان (عظمت) خود را آشکار ساخت" (59).
استاد شیعه "شیخ مفید"، و "فتّال نیشابوری" از آن حضرت چنین یاد می کنند: "مأمون شیفته ی او شد، زیرا می دید که او با وجود کمی سنّ، از نظر علم و حکمت و ادب و کمال عقلی، به چنان رتبه والایی رسیده که هیچ یک از بزرگان علمی آن روزگار بدان پایه نرسیده اند"(60).
"جاحظ عثمانی معتزلی" که از مخالفان خاندان علی - علیه السلام - بوده، (61) امام جواد را در شمار ده تن از "طالبیان" ی آورده که درباره ی آنان چنین گفته است: "هر یک از آنان، عالم، زاهد، عبادت پیشه، شجاع، بخشنده، پاک و پاکنهادند. برخی از آنان خلیفه و برخی نامزد خلافت می باشند و تا ده تن، هر یک فرزند دیگری است. آنان عبارتند از: حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی. هیچ یک از خاندانهای عرب و عجم دارای چنین نسب شریفی نیست" (62).
ازدواج توطئه  آمیز!
در شرح زندگانی امام رضا - علیه السلام - گفتیم که مأمون چون در میان یک سلسله تنگناها و شرایط دشوار سیاسی قرار گرفته بود، برای رهایی از این تنگناها، تصمیم گرفت خود را به خاندان پیامبر نزدیک سازد، و بر همین اساس با تحمیل ولیعهدی بر امام هشتم می خواست سیاست چند بُعدی خود را به مورد اجرا بگذارد.
از سوی دیگر، عباسیان از این روش مأمون که احتمال می رفت خلافت را از بنی عباس به علویان منتقل سازد، سخت ناراضی بودند و به همین جهت به مخالفت با او برخاستند و چون امام توسط مأمون مسموم و شهید شد آرام گرفتند و خشنود شدند و به مأمون روی آوردند.
مأمون کار زهر دادن به امام را بسیار سرّی و مخفیانه انجام داده بود و سعی داشت جامعه از این جنایت آگاهی نیابد و از همین رو برای پوشاندن جنایات خود تظاهر به اندوه و عزاداری می کرد، اما با همه ی پرده پوشی و ریاکاری، سرانجام بر علویان آشکار گردید که قاتل امام جز مأمون کسی نبوده است، لذا سخت دل آزرده و خشمگین گردیدند و مأمون بار دیگر حکومت خویش را در معرض خطر دید و برای پیشگیری از عواقب امر، توطئه ی دیگری آغاز کرد و با تظاهر به مهربانی و دوستی نسبت به امام جواد - علیه السلام - تصمیم گرفت دختر خود را به حضرت تزویج کند تا استفاده ای را که از تحمیل ولیعهدی بر امام رضا - علیه السلام - در نظر داشت از این وصلت نیز بدست آورد.
بر اساس همین طرح بود که امام جواد - علیه السلام - را در سال 204 (ه. ق) یعنی یک سال پس از شهادت امام رضا - علیه السلام - از مدینه به بغداد آورد و به دنبال مذاکراتی که در جلسه ی مناظره ی امام با یحیی بن اکثم گذشت (و قبلاً آن را نقل کردیم) دختر خود "امّ الفضل" را به همسری حضرت درآورد!
انگیزه  های مأمون
این ازدواج که مأمون بر آن اصرار داشت، کاملاً جنبه ی سیاسی داشت و می توان دریافت که وی از این کار چند هدف یاد شده در زیر را تعقیب می کرد:
1 - با فرستادن دختر خود به خانه ی امام، آن حضرت را برای همیشه دقیقاً زیر نظر داشته باشد و از کارهای او بیخبر نماند (دختر مأمون نیز براستی وظیفه خبر چینی و گزارشگری مأمون را خوب انجام می داد و تاریخ شاهد این حقیقت است).
2 - با این وصلت، به خیال خام خویش، امام را با دربار پر عیش و نوش خود مرتبط و آن بزرگوار را به لهو و لعب و فسق و فجور بکشاند و بدین ترتیب بر قداست امام لطمه وارد سازد و او را در انظار عمومی از مقام ارجمند عصمت و امامت ساقط و خوار و خفیف نماید!
3 - با این وصلت علویان را از اعتراض و قیام بر ضد خود باز دارد و خود را دوستدار و علاقه مند به آن وانمود کند (63).
4 - هدف چهارم مأمون، عوامفریبی بود؛ چنانکه گاهی می گفت: من به این وصلت اقدام کردم تا ابو جعفر - علیه السلام - از دخترم صاحب فرزند شود و من پدر بزرگ کودکی باشم که از نسل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی بن ابی طالب - علیه السلام - است. اما خوشبختانه این حُقّه مأمون نیز بی نتیجه بود زیرا دختر مأمون هرگز فرزندی نیاورد!(64) و فرزندان امام جواد - علیه السلام - همگی از همسر دیگر امام بودند.
اینها انگیزه  های مأمون از این ازدواج بود. حال باید دید امام جواد - علیه السلام - چرا با این ازدواج موافقت کرد؟
از آنجا که بی هیچ شکی، امام اهداف و مقاصد واقعی مأمون را از این گونه کارها می دانست و نیز می دانست که او همان کسی است که مرتکب جنایت بزرگ قتل پدرش امام رضا - علیه السلام - شده، به نظر می رسد که موافقت امام با این ازدواج عمدتاً بر اثر فشاری بوده است که مأمون از پیش بر امام وارد کرده بوده است، زیرا ازدواجی این چنین، تنها به مصلحت مأمون بوده است نه به مصلحت امام! نیز می توان تصوّر کرد که نزدیکی امام به دربار می توانست مانع ترور حضرت از طرف معتصم و عامل پیشگیری از سرکوبی سران تشیع و یاران برجسته ی امام توسط عوامل خلیفه باشد، و این، به یک معنا می توانست شبیه قبول وزارت هارون از طرف علی بن یقطین یعنی نفوذ در دربار خلافت به نفع جبهه تشیع باشد.
"حسین مکاری"، یکی از یاران امام جواد، می گوید: در بغداد خدمت امام جواد - علیه السلام - شرفیاب شدم و زندگیش را دیدم. در ذهنم خطور کرد که، "اینک که امام به این زندگی مرفّه رسیده است هرگز به وطن خود، مدینه، باز نخواهد گشت". امام لحظه ای سر به زیر افکند، آنگاه سر برداشت و در حالی که رنگش از اندوه زرد شده بود، فرمود: ای حسین! نان جوین و نمک خشن در حرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد من از آنچه مرا در آن می بینی، محبوبتر است (65).
به همین جهت امام در بغداد نماند و با همسرش "ام الفضل" به مدینه بازگشت و تا سال 220 همچنان در مدینه می زیست.
شبکه ارتباطی وکالت
امام جواد - علیه السلام - با تمام محدودیتهای موجود، از طریق نصب وکلا و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ می کرد. در سراسر قلمرو حکومت خلیفه ی عباسی، امام، کارگزارانی (وکلایی) را اعزام می کرد و با فعالیت گسترده آنان از تجزیه نیروهای شیعه جلوگیری می شد. کارگزاران امام در بسیاری از استانها مانند: اهواز، همدان، سیستان، بُست (66)، ری، بصره، واسط، بغداد و مراکز سنتی شیعه یعنی کوفه و قم پخش شده بودند.
امام به هواداران خود اجازه می داد که به درون دستگاه حکومت نفوذ کرده مناصب حساس را در دست بگیرند، از اینرو "محمد بن اسماعیل بن بزیع" و "احمد بن حمزه قمی" مقامات والایی در دستگاه حکومت داشتند. "نوح بن درّاج" نیز چندی "قاضی بغداد"، و پس از آن قاضی "کوفه" بود.
بعضی دیگر از شیعیان مانند "حسین بن عبداللهََ نیشابوری" حاکم "بُست" و "سیستان" شد و "حکم بن علیا اسدی" به حکومت "بحرین" رسید. هر دو نفر به امام جواد - علیه السلام - خمس می پرداختند که حاکی از بستگی پنهانی آنان به امام نهم بود (67).
چنانکه در بحث خرد سالی امام جواد - علیه السلام - نوشتیم، "علی بن اسباط" در دیدار با آن حضرت، با دقت به قیافه امام نگریست تا آن را به ذهن خود سپرده در بازگشت به مصر، برای پیروان امام در آن منطقه بیان کند و این، نشان می دهد که امام در آنجا نیز پیروان و ارادتمندانی داشته است.
می گویند: گسترش نفوذ تشیع در آن زمان، در مصر، بر اثر هجرت بسیاری از محدثان کوفه همچون "محمد بن محمد بن اشعث"، "احمد بن سهل"، "حسین بن علی مصری" و "اسماعیل بن موسی الکاظم" به مصر، و فعالیت آنان در آن سرزمین بوده است (68).
مرحوم "کلینی" نقل می کند که حضرت جواد، بنا به درخواست یکی از شیعیان بُست و سیستان، طی نامه  ای به والی این منطقه سفارش کرد که در اخذ مالیات، بر او سخت نگیرد. والی که از پیروان امام بود، نه تنها بدهی او بابت خراج را نگرفت، بلکه اعلام کرد تا آن زمان که بر سرکار است او را از پرداخت خراج معاف خواهد کرد. علاوه بر این دستور داد برای او مستمرّی نیز تعیین کردند! (69).
مکتب علمی امام جواد (علیه السلام)
می  دانیم که یکی از ابعاد بزرگ زندگی ائمه ی ما، بعد فرهنگی آن است. این پیشوایان بزرگ هر کدام در عصر خود فعالیت فرهنگی داشته در مکتب خویش، شاگردانی تربیت می کردند و علوم و دانشهای خود را توسط آنان در جامعه منتشر می کردند، اما شرائط اجتماعی و سیاسی زمان آنان یکسان نبوده است، مثلاً در زمان امام باقر - علیه السلام - و امام صادق - علیه السلام - (به شرحی که در سیره ی آنان نوشتیم) شرائط اجتماعی مساعد بود و به همین جهت دیدیم که تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق - علیه السلام - بالغ بر چهار هزار نفر می شد، ولی از دوره ی امام جواد تا امام عسکری - علیهما السلام - به دلیل فشارهای سیاسی و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و از این نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت به زمان حضرت صادق - علیه السلام - کاهش بسیار چشمگیری را نشان می دهد. بنابر این اگر می خوانیم که تعداد راویان و اصحاب حضرت جواد - علیه السلام - قریب صد و ده نفر بوده اند (70) و جمعاً 250 حدیث از آن حضرت نقل شده (71)، نباید تعجب کنیم، زیرا از یک سو، آن حضرت شدیداً تحت مراقبت و کنترل سیاسی بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق دانشمندان بیش از بیست و پنج سال عمر نکرد!
در عین حال، باید توجه داشت که در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهره های درخشان و شخصیتهای برجسته ای مانند: علی بن مهزیار، احمدبن محمدبن ابی نصر بزنطی، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازی، احمد بن محمد بن خالد برقی بودند که هر کدام در صحنه ی علمی و فقهی وزنه ی خاصی به شمار می رفتند، و برخی دارای تألیفات متعدد بودند.
از طرف دیگر، راویان احادیث امام جواد - علیه السلام - تنها در محدثان شیعه، خلاصه نمی شوند، بلکه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقی از اسلام را از آن حضرت نقل کرده اند. به عنوان نمونه "خطیب بغدادی" احادیثی با سند خود از آن حضرت نقل کرده است (72).
همچنین حافظ "عبدالعزیز بن اخضر جنابذی" در کتاب "معالم العترة الطاهرة" (73) و مؤلفانی نیز مانند: ابوبکر احمد بن ثابت، ابو اسحاق ثعلبی، و محمد بن مندة بن مهربذ در کتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتی از آن حضرت نقل کرده اند (74).
شهادت امام  جواد (علیه السلام)
مأمون در سال 218 هجری درگذشت و پس از او برادرش "معتصم" جای او را گرفت. او در سال 220 هجری امام را از مدینه به بغداد آورد تا از نزدیک مراقب او باشد و چنانکه قبلاً ذکر شد، در مجلسی که برای تعیین محل قطع دست دزد تشکیل داده بود، امام را نیز شرکت داد و قاضی بغداد (ابن ابی دُؤاد) و دیگران شرمنده شدند و چند روز بعد از آن "ابن ابی دؤاد" از حسد و کینه توزی نزد معتصم رفت و گفت: از باب خیر خواهی، به شما تذکر می دهم که جریان چند روز قبل به صلاح حکومت شما نبود، زیرا در حضور همه ی دانشمندان و مقامات عالی مملکتی، فتوای ابو جعفر (امام جواد)، یعنی فتوای کسی را که نیمی از مسلمانان او را خلیفه و شما را غاصب حق او می دانند، بر فتوای دیگران ترجیح دادی و این خبر میان مردم منتشر و خود دلیل قاطعی بر حقانیت او نزد شیعیانش شد.
معتصم که مایه ابراز هر نوع دشمنی با امام را در نهاد خود داشت، از سخنان "ابن ابی دؤاد" بیشتر تحریک شد و در صدد قتل امام برآمد و سرانجام منظور پلید خود را عملی ساخت و امام را توسط منشی یکی از وزرایش مسموم و شهید نمود (75). امام هنگام شهادت بیش از بیست و پنج سال و چند ماه نداشت (76).

--------------------------
منابع :
 57- تذکرة الخواص، نجف، مکتبة الحیدریة، 1383 ه'.ق، ص .359
58- الصواعق المحرقة، الطبعة الثانیة، قاهره، مکتبة القاهرة، 1385 ه'.ق، ص .205
59- نور الأبصار، قاهره، مکتبة المشهد الحسینی،، ص .161
60- الارشاد، قم، مکتبة بصیرتی،، ص 319 - روضة الواعظین، الطبعة الأولی، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1406 (ه.ق)، ص .261
61- جاحظ در بصره می زیسته و دارای اطلاعات سرشاری بوده و در بسیاری از علوم و فنون رایج عصر خود کتابهایی نوشته و معاصر امام جواد (علیه السلام) و پس از او معاصر فرزندانش بوده است.
62- مرتضی العاملی،، سید جعفر، نگاهی به زندگانی سیاسی امام جواد - علیه السلام -، ترجمه سید محمد حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، 1365 ه'.ش، ص 106 (به نقل از آثار الجاحظ).
63- پیشوای نهم حضرت امام محمد تقی - علیه السلام -، مؤسسه در راه حق، قم، 1366 ه'. ش، ص 38.
64- ابن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف، المطبعة الحیدریة، 1384 (ه.ق)،ج 3، ص 189 - ابن شهر اشوب، مناقب آل أبی طالب، قم، المطبعة العلمیة، ج 4 ص .380 مأمون قبلاً هم به همین منظور یکی از دختران خود را به امام هشتم تزویج کرده و در آن مورد نیز ناکام مانده بود!
65- راوندی،، الخرائج والجرائح، تصحیح و تعلیق: حاج شیخ اسدالله ربّانی، انتشارات مصطفوی، ج 1، ص 344 - مجلسی، بحار الأنوار، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1395 (ه.ق)،ج 50، ص 48 - قزوینی،، سید کاظم، الامام الجواد من المهد اًّلی اللحد، الطبعة الأولی، بیروت، مؤسسة البلاغ، 1408 ه'. ق، ص .152
66- ابو الفدأ (672 - 721 ه'. ق) می نویسد: بُست بر کناره رود هندمند است. شهری است از سجستان (سیستان). شهری بزرگ و پر نعمت. نخلستانها و تاکستانهای بسیار دارد. از بست تا غزنه در حدود چهارد-ه مرحله است (تقویم البلدان، ترجمه عبد المحمد آیتی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1349 (ه. ش)،ص 391).
67- دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمد تقی آیت اللّهی، چاپ اول، تهران، مؤسسه امیر کبیر، 1367 (ه. ش)،ص .79
68- دکتر جاسم حسین، همان کتاب ص .78
69- فروع کافی، ج 5، ص .111
70- شیخ طوسی، رجال، الطبعة الأولی، نجف، منشورات المکتبة الحیدریة، 1381 ه'.ق، ص 397 - .409 مؤلف "مسند الامام الجواد" تعداد یاران و شاگردان امام جواد را 121 نفر می داند (عطاردی،، شیخ عزیز الله، مسند الامام الجواد، مشهد، المؤتمر العالمی للاًّمام الرضا - علیه السلام -، 1410 ه'. ق) و قزوینی آنها را جمعاً 257 نفر می داند (قزوینی،، سید محمد کاظم، الامام الجواد من المهد اًّلی اللحد، الطبعة الأولی، بیروت، مؤسسة البلاغ، 1408 (ه.ق))
71- آقای عطاردی درمسند الامام الجواد با احصائی که کرده مجموع احادیث منقول از پیشوای نهم را در زمینه های مختلف فقهی، عقیدتی، اخلاقی، و...، تعداد مذکور در فوق ضبط کرده است.
72- تاریخ بغداد، بیروت، دار الکتاب العربی،، ج 3، ص 54 و .55
73- امین، سید محسن، أعیان الشیعة بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403 (ه.ق)، ج 2، ص .35
74- ابن شهر اشوب، قم، المطبعة العلمیة، ج 4، ص .384
75- عیاشی، کتاب التفسیر، تصحیح و تعلیق: حاج سید هاشم رسولی محلاتی،، قم، المطبعة العلمیة، ج 1، ص 320 - مجلسی، همان کتاب، ص 7 - پیشوای نهم...، مؤسسه در راه حق، ص 41 - قزوینی، همان کتاب، ص .382 در مورد چگونگی شهادت حضرت جواد اقوال دیگری نیز هست که به خاطر رعایت اختصار، از ذکر آنها خودداری شد. جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به: ابن شهر اشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 380 - مجلسی، بحار الأنوار، ج 50، ص 8 و 9 - فتّال نیشابوری، روضة الواعظین، ص .267
76- شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبة بصیرتی،، ص 326 - مجلسی، همان کتاب، ص 7 - محمد بن جریر بن رستم الطبری،، دلائل الامامة، الطبعة الثالثة، قم، منشورات الرضی،، 1363 (ه. ش)، ص .208

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.