معرفت نفس
در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است:
مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ؛[۱]
کسى که نفس خود را بشناسد، پروردگار خود را شناخته است.
معرفت نفس مانند توحید، دارای مراتب است. آخرین مرتبه معرفت نفس، ارتباط نفس با ملکوت است. شناخت بدن و کارایی هر یک از اعضای بدن، جزء بسیار کوچکی از معرفت نفس است نه اینکه معرفت نفس منحصر در آن باشد. مهم این است که انسان بداند رتبه او در کدام یک از مراتب معرفت است؟
بعضی از بزرگان آن قدر زحمت می کشیدند که حالتی به آن ها دست می داد به نام تجرّد نفس؛ به این معنا که خودشان را جدای از این بدن می دیدند و حس می کردند.
این حالات، ممکن است زمانی برای انسان پیش بیاید و حکایت از یک لطافتی موقّت می کند. بزرگان، فوق العادگی ای که مرتاضان دارند را ردّ می کنند؛ چون آن ها فقط به همین زاویه چسبیده اند، در حالی که این زاویه به تنهایی دردی را دوا نمی کند. حتی یک کافر نیز ممکن است به حالی برسد که خبری از جایی بدهد؛ ولی اصلاً گمشده ما این گونه مسائل نیست. ما اگر از اموری خبر نداشته باشیم، بهتر است؛ زیرا ما می خواهیم از خودمان خبر بگیریم؛ باید ببینیم درون ما چه خبر است؟ چه کاره ایم؟ ما هستیم و راه خدا و اهل بیت علیهم السلام و قرآن. مهم این است که انسان صفاتش را اصلاح کند، نیتش را خالص نماید و پیوندش را با اهل بیت علیهم السلام محکم کند. اینکه انسان نداند پشت دیوار چه خبر است برای او بهتر است؛ چون گاهی اسباب دردسر هم می شود.
عالم مجردات، عالم وسیعی است که اگر انسان به مراتب والای خودشناسی ارتقا پیدا کرد و به مدارج لطیف خودشناسی رسید، با آن عوالم آشنا می شود و عمل را مادی نمی بیند؛ بلکه ملکوت اعمال را مشاهده می کند. اگر کسی در توحید و ولایت اهل بیت علیهم السلام به شهود رسید، علامت این است که آن شخص پایه ای از آدمیت را داشته که این مرتبه، نصیب او شده است؛ زیرا آن مراتب را به هر کسی نشان نمی دهند.
این رتبه خودشناسی که همراه با شناخت ملکوت اعمال و عالم مجردات است، جزء اسراری بوده که اهل بیت علیهم السلام به خواص، نشان می دادند.
در روایتی نقل شده است که دو نفر پشت سر حضرت سلمان علیه السلام بدگویی کردند و خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم رسیدند. آن حضرت فرمودند: در دهان شما [به سبب غیبت کردن از سلمان،] گوشت مشاهده می کنم.[۲]
این یک نمونه از صحنه های ملکوتِ اعمال بود که گاهی به ظهور می رسید. همین اتفاق الآن هم در زندگی ما می افتد؛ ولی چشم های ما بسته است. کسی که از عالم ماده و از خودش بیرون آمده باشد، می بیند نمازی را که خوانده است به چه صورتی است.
روایات در مورد صورت ملکوتی اعمال، زیاد است؛ مثلا در روایتی نقل شده است: فلان عمل «له وجهٌ کوجه الانسان»؛ مانند یک انسان است.[۳]
———————————————
[۱]. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۵۸۸.
[۲]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۹، ص۱۲۳.
[۳]. تفسیر القمی ، ج۲، ص۲۸۲.
------------------
منبع : بنیاد هاد
- وبلاگ جاهدکاظمی
- بازدید: 644
- 1