7. دنیا از دیدگاه اسلام

تاریخ ارسال:چ, 08/19/1395 - 04:28

7. دنیا از دیدگاه اسلام

9. (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَلا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَمَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ). «ای افراد با ایمان! اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا باز ندارند و کسانی که چنین کنند، زیان کارند». 10. (وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْثِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَولاَ أَخَّرْتَنِی إِلی أَجَل قَرِیب فَأَصَّدَّقَ وَأَکُنْ مِنَ الصّالِحینَ). «از موهبت هایی که به شما داده ایم انفاق نمایید، پیش از آن که مرک یکی از شماها فرا رسد و (با ندامت) بگوید: پروردگارا! چرا (به من مهلت ندادی) و اجل مرا تا مدت کوتاهی تأخیر نینداختی تا (از اموال خود) در راه خدا ببخشم و از نیکوکاران شوم». 11. (ولَنْ یُؤَخِّرَ اللّهُ نَفْساً إِذَا جاءَ أَجَلُها وَاللّهِ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ). («ولی بدانید) هنگامی که مرگ کسی رسید، خداوند اجل وی را به تأخیر نمی اندازد، خداوند به اعمالی که انجام می دهید آگاه است».

------------------ صفحه 70

جای گفتگو نیست که ثروت دنیا و امکانات مادی از عوامل خوش بختی انسان است که در سایه آن می تواند رضای خداوند را به دست آورد و خود را از چنگال یک سلسله صفات نکوهیده و اعمال زشت و ننگین نجات دهد. یک فرد متمکن، در سایه قدرت مالی می تواند فقر را از محیط خود براند و به زندگی بینوایان و درماندگان سر و سامانی بخشد و وانگهی می تواند حریت و آزادی و عظمت و مناعت طبع خود را در سایه بی نیازی از مردم به طرز صحیحی حفظ کند. علل پاره ای از جنایت ها و خیانت های اجتماعی و گاهی سقوط گروهی از دختران و زنان در منجلاب فساد، فقر و نیازمندی است، اگر چه برخی از این اعمال غیر انسانی، عللی غیر از فقر و بدبختی نیز دارد. بی جهت نیست که قرآن مال را یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی دانسته و آن را از بهترین کمک ها معرفی می نماید، چنان که می فرماید: (وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَبَنِینَ).[1] «خداوند شماها را در صحنه زندگی با اموال و فرزندان کمک می کند». بیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم) در برابر گروهی که از منطق واقعی اسلام آگاه نبودند و فقر و تنگدستی را بر نعمت و ثروت ترجیح می دادند، چنین می فرماید: «نعم العون علی تقوی اللّه الغنی;[2] مال دنیا بهترین کمک برای پرهیزگاری است». زیرا چنان که گفته شد یک چنین افراد غالباً از یک نوع صفات مذموم و اعمال ننگین مصونیت پیدا می کنند و در سایه تمکن، انگیزه این کارها در آنها بیدار می شود.

------------------ صفحه 71

اما کدام مال و کدام دنیا؟

مراد مالی است که در طریق تأمین سعادت خویش و محیط زندگی به کار افتد و گروهی را از بدبختی و فلاکت نجات بخشد و آن گونه باشد که امیرمؤمنان (هنگامی که چشمش به کاخ مجلل علاء بن زیاد افتاد) فرمود: «این کاخ وسیله سعادت است اگر در آن جا از مهمان و خویشاوندان پذیرایی به عمل آید».[3] دنیایی که در آن جا اشباع غرایز وغرق شدن در شهوات و نیل به لذایذ و افزودن بر شماره کاخ ها و...، به صورت هدف اساسی درنیاید تا آن جا که جز حبّ ذات و علاقه به لذت هدفی در کار نباشد و دنیایی که در آن جا مال و فرزندان، ما را از یاد خدا و سرای دیکر باز ندارد چنین دنیایی اشکالی ندارد امّا در غیر این صورت، چنین دنیایی جز خسران و ضرر چیز دیگری نخواهد بود. نکته بارز در آیه نهم این است که هرگز دستور نمی دهد دنبال دنیا نرویم و نمی فرماید: بی کسب و کار نروید، بلکه در مقام بیان نظر خود درباره دنیا، کلمه «تلهکم» به کار برده; یعنی دنیا شما را از یاد خدا و سرای دیگر باز ندارد و مشغول نسازد.[4] علت زیان کاری این فرد این است که نیروهای جسمی و روحی خود را در جایی مصرف کرده که پس از سپری شدن عمر، با او همراه نخواهد بود و با او وداع خواهد کرد و در سرای دیگر که مورد تصدیق افراد با ایمان است ذرّه ای از آن بهره نخواهد بود.

------------------ صفحه 72

امیرمؤمنان با جمله کوتاه و زیبایی درباره دو نوع دنیای «ممدوح و مبغوض» چنین می فرماید: «من نظر بها بصرته، ومن نظر إلیها أعمته;[5] کسی که به دنیا از دریچه وسیله بنگرد و آن را وسیله سعادت و رفاه خود در دو جهان بداند، او را بینا کند و شخصی که آن را هدف قرار دهد وبه عنوان هدف بدان بنگرد، او را نابینا می سازد». زیرا کسی که زر و سیم، کاخ و ویلا برای او هدف باشد، در راه به دست آوردن و افزودن تعداد آنها، حق و عدالت و انصاف و اصول انسانی و اخلاقی رانادیده گرفته به هیچ اصلی احترام نمی گذارد. امکان تاخیر نیست افرادی که دنیا را هدف اساسی خود قرار می دهند، وقتی لحظات مرگ آنها فرا می رسد و احساس می کنند از این ثروتی که در راه گردآوری آن، رنج های توان فرسایی کشیده اند، سودی در سرای دیگر نخواهند برد، آرزوی تأخیر اجل می نمایند که، اموال خود را در راه خدا انفاق کنند و از این طریق، توشه ای برای جهان دیگر بردارند. ولی آنها از یک سنت قطعی الهی غفلت دارند، که تأخیر اجل امکان ندارد; زیرا فرا رسیدن مرگ نشانه این است که تمام استعدادها و قوه ها به فعلیت رسیده و سیر بشر در این جهان به پایان رسیده است، هم چنان که میوه رسیده باید از درخت کنده شود، روح نیز پس از سیر نهایی خود باید بدن را ترک گفته و گام در سرای دیگر بگذارد.

------------------ صفحه 73

یک چنین افراد دنیاطلبی، نه تنها موقع فرا رسیدن اجل آرزوی تأخیر دارند، بلکه هنگامی که گام در سرای دیگر نهادند و پرده های جهل و غفلت از چشم و گوش آنها افتاد، آرزوی بازگشت به دنیا را می نمایند و چنین می گویند: (رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ).[6] «پروردگارا! ما در این سرا حقایق را دیدیم و شنیدیم ما را بازگردان، کار نیک انجام دهیم، و ما اکنون به این حقایق یقین داریم». علت این که قرآن هنگام دستور انفاق، کلمه «رُزِقْناکُمْ; از آن چه به شما دادیم» به کار برده ، این است که انفاف کنندگان متوجه گردند در این کار منّتی برفقیران ندارند; زیرا آن چه را در اختیار دارند، از آن خود آنها نیست، بلکه مالی است که خداوند در اختیار آنها گذارده است.

قم جعفر سبحانی 15 تیرماه 1353/15جمادی الاخری1394

 

--------------------------------------------

[1] نوح(71) آیه 12.

[2] من لا یحضره الفقیه، ص 353.

[3] نهج البلاغه، خ207.

[4] و در جای دیگر (نور(24) آیه 37) می فرماید: رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ وَلا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ); «مردانی که داد و ستد آنها را از یاد خدا باز نمی دارد».

[5] نهج البلاغه، خ80.

[6] سجده(32) آیه 12.