کربلا، زندگی در مرزهای دلنواز عشق
ما اگر قبول داشته باشیم ایدهآلهاى معنوى واقعىترین و حقیقىترین ابعاد زندگى انسانها بهشمار مىآیند، هیچوقت از امام حسین(علیه اسلام) و حكمت او به چیز دیگرى دل نمىبندیم، چون مىدانیم اگر چنین كنیم به چیزی غیر از حقیقت، دل بستهایم و تأکید رسول خدا(صلّی الله عليه و آله و سلّم) به حُبِّ به اهلبیتعلیهم اسلام به همین جهت است و راز اصلی تحقق کربلا آن طور که اصحاب حضرت اباعبداللّه(علیه اسلام) نسبت به امامشان عمل کردند در همین حُبّ نهفته است. اگر بخواهیم صحنهای را نشان دهیم که توصیهی قرآنیِ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» (سورهی شوری، آیه 23 ) از طریق اصحاب امام به خوبی عمل شد، کربلا بود و اگر بخواهیم صحنهای را نشان دهیم که برکات این توصیه به نمایش آمد، آن صحنه، صحنهی کربلا است. از طریق این حُبّ بود که اصحاب امام حسین(علیه اسلام) توانستند از صراط دنیا که ظهور صراط آخرت است بگذرند، به همان معنایی که رسول خدا(صلّی الله عليه و آله و سلّم) فرمودند: «مَعرِفَةُ آلِ مُحَمَّدٍ(صلّی الله عليه و آله و سلّم) بَراءَةٌ مِنَ النّارِ، وَ حُبُّ آلِ مُحَمَّدٍ(صلّی الله عليه و آله و سلّم) جَوازٌ عَلَى الصِّراطِ، وَ الوِلایةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ(صلّی الله عليه و آله و سلّم) أمانٌ مِنَ العَذابِ».
اگر بخواهیم به لایهای نهادین از لایههای کربلا آگاهی پیدا کنیم باید آن لایه نهادین را در حُبّی پیدا کرد که اصحاب حضرت اباعبداللّه(علیه اسلام) نسبت به آن حضرت بهدست آورده بودند، در آن حدّ که مبادی میل محبوب خود را به مبادی میل خوب ترجیح میدادند به همان معنایی که در محضر مبارک آن امام اظهار میداشتند: «إنّی سِلمٌ لِمَن سالَمکم وَ حربٌ لِمَن حارَبکُم». این شعار به این معنا است که ما شما خانواده را ماوراء آنچه خودمان از خود سراغ داریم، پذیرفتهایم و از حرکات و تلاشهای کسانی که امروز در رخداد اربعینی این تاریخ شرکت میکنند معلوم میشود که همه در جستجوی آن نوع ارتباطی هستند که اصحاب امام با امامشان برقرار کرده بودند زیرا اینان نیز متوجه شدهاند عصر و زمان امروزشان همان عصر و زمان امام حسین(علیه اسلام) و اصحاب آن حضرت است و لذا زائران آن حضرت و خدمهی محترم آن حضرت در نهایت ایثار نسبت به همدیگر قرار گرفتهاند. زیرا همه متوجهاند در کربلا به دنبال رسالتی می باشند که در این تاریخ به دوششان گذاشته شده و این با حُبّ امام حسین(علیه اسلام) و وابستگانِ به آن حضرت به نتیجه میرسد.
راز کششی که شیعه به کربلا دارد و تلاش دارد کربلا را کشف کند، در حُبّ به امام(علیه اسلام) نهفته است. امامی که در کربلا به جای همهی بشریت به صحنه آمده تا انسان، حقیقت خود را گُم نکند.
برای کشف کربلا، آری برای کشف کربلا باید به شعوری دست یافت که تنها با حُبّ ظهور میکند. امام حسین(علیه اسلام) برای طلوع آن حُبّ هر آنچه از دستشان برمیآمد انجام دادند تا ما در کربلا به تماشای تابلوی ایثار و محبت بنشینیم تا حقیقتاً وارد منزل دینداری شده باشیم به همان معنایی که حضرت باقر(علیه اسلام) مىفرمایند: «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ» مگر دین جز محبّت چیز دیگرى هست؟ تا آنجا كه مىفرمایند : «الدِّینُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّین»[1] دین محبّت است و محبّت همان دین مىباشد.
کربلا به معنی زندگی در مرزهای دلنواز عشق به حسین(علیه اسلام) و تنفر از طاغوت است تنفر از طاغوت در هر جلوهای و در هر زمانی که میخواهد باشد، این یعنی زندگی و زندگیکردن و کربلا را از خوددانستن و در کربلا امر سرمدی را به تماشانشستن و امر الهی را به شفافترین شکل در قول و فعل امام دیدن، تا در هیچ زمانی یزید مدار حق و باطل نباشد.
بحث خود را با نظر به حضور تاریخی تشیّع در راستای اربعین حسینی در چند نکته به پایان میبرم:
1- بعضی از مسائل ما تحت تأثیر فرهنگ غرب برای ما مسئله شده است، اگر ماورای زندگی غربی به آن مسائل بنگریم بسیاری از آنها برای ما فرعی میشوند. در حالیکه مسئلهی اصلی ما حضور جدّی نور تشیع در عالم است و در این رابطه باید از خود بپرسیم به کجا باید نگاه کنیم که نگاهمان حقیقی باشد؟
2- با توجه به اینکه همیشه تلاش دشمنان اسلام آن بوده که اربعین را بزنند و تأکید ائمهعلیهم اسلام آن است که اربعین زنده بماند، شیعه باید بیشترین نگاه را جهت بقای اسلام به اربعین بیندازد تا نسبت به مهمترین عامل بقای اسلام کور نباشد.
3- ما باید متوجه روحی باشیم که به ارادهی الهی در زمانهی ما در حال جاریشدن است و حرکات و سکنات مردم از آن خبر میدهد، تا بتوانیم تأثیرگذار باشیم. همهچیز خبر از آن میدهد که دورهی بیدینی گذشته است و تاریخ آینده را دینداران شکل میدهند ولی نه با قرائت روشنفکری غربی، بلکه با قرائت انبیاء که نظر به مردم دارند.
4- حضور در تاریخی که در حال شکلگیری است، حضور در ذیل ارادهی خاص الهی است و موجب میشود تا از بیهویتی که فرهنگ غربی بر ما تحمیل کرده، آزاد شویم و این موجب میشود که زودتر از زمان خود در تاریخ حضور داشته باشیم، مثل ناامیدشدن حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» از نهادهای بینالمللی و امیدواری به مردم برای حضور اسلام در آیندهی تاریخ. این یک نوع حضور فعّال در تاریخی است که شروع شده است.
5- اگر خواستیم دُن کیشوت زمانهی خود نباشیم، باید بفهمیم دست و دل مردم در اربعینها به چه تاریخی اشاره دارد تا گرفتار بیتاریخی نباشیم. آنچه میتوان گفت آن است که شیعه با رجوع میلیونی مردم به اربعین، زودتر از بقیهی ملل، گذشتهی چند صدسالهی سرگردانی خود را بازخوانی میکند تا سالهای غفلتِ خود از حقیقت را جبران کند.
6- دشمن گمان میکرد حضرت حسین(علیه اسلام) را در روز عاشورا به قتل میرساند و در کربلا دفن میکند ولی خودِ حضرت خوب میدانند چه کاری را در تاریخ انجام دادند، لذا حضرت در آن روز خطاب به لشکر عمر سعد میفرمایند: «ثُمَّ ایمُ اللَّهِ لَا تَلْبَثُونَ بَعْدَهَا إِلَّا كَرَیثِ مَا یرْكَبُ الْفَرَسُ حَتَّى تَدُورَ بِكُمْ دَوْرَ الرَّحَى وَ تَقْلَقُ بِكُمْ قَلَقَ الْمِحْوَرِ»[2] به خدا سوگند كه به شما مهلتى بیش از زمانِ سوار و پیادهشدن یك سواركار ندهند، تا آن كه آسیاب زمان شما را در زیر چرخش خُرد كند. و به حضرت زینب(سلام الله علیه) خبر مىدهند كه شما با عزت به شهر خود برمىگردید. حادثهى كربلا در ظاهر چیز دیگرى را نشان مىداد ولى حقیقتِ موضوع در عالم غیب با خط سبزى كه داشت چیز دیگرى بود.
هلال بن نافع مىگوید: «إِنِّی كُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ إِذْ صَرَخَ صَارِخٌ أَبْشِرْ أَیهَا الْأَمِیرُ فَهَذَا شِمْرٌ قَتَلَ الْحُسَینَ(علیه اسلام) قَالَ فَخَرَجْتُ بَینَ الصَّفَّینِ فَوَقَفْتُ عَلَیهِ وَ إِنَّهُ(علیه اسلام) لَیجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَیتُ قَطُّ قَتِیلًا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَا أَنْوَرَ وَجْهاً وَ لَقَدْ شَغَلَنِی نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَیئَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِی قَتْلِه»[3] با سربازان عمر بن سعد ملعون ایستاده بودم كه یكى فریاد برآورد: امیر، مژده، این شمر است كه حسین(علیه اسلام) را كشته، گوید از میان لشكر بیرون شدم و در میان دو صف، بر بالین حسین ایستادم و او در حال جان كندن بود و به خدا قسم هرگز كشتهى آغشته به خونى را زیباتر و نورانىتر از او ندیدم و من آنچنان مات نور آن صورت و محو جمال آن قیافه شده بودم كه متوجّه نشدم چگونه او را مىكشند.
حضرت سیدالشهداء(علیه اسلام) آنچنان خود را موفق و پیروز احساس مىكنند كه نهتنها آنهمه زخم و شمشیر در مقابل آن پیروزى چیزى بهحساب نمىآید، بلكه شمشیرى كه دارد سر مباركشان را جدا مىكند به حساب نمىآورند.
از جمله كسانى كه موضوع شادى حضرت سیدالشهداء(علیه اسلام) را ذكر كرده، خوارزمى در مقتل الحسین(علیه اسلام) است كه مىگوید: چون شمر بر سینهى مبارك حضرت امام حسین(علیه اسلام) نشست و محاسنش را گرفت و آهنگ كشتن وى كرد، حسین(علیه اسلام) خندید و گفت: آیا مرا مىخواهى بكشى؟ آیا مرا مىشناسى؟»[4]
اینها همه حکایت از آن دارد که برای امام حسین(علیه اسلام) افق روشن است و حضرت میدانند چه راهی را به سوی بشریت گشودهاند. راهی که ما در این روزها با بزرگداشت اربعینِ آن حضرت در آن قرار گرفتهایم.
7- حماسهی اربعین حسینی و حضور بیست میلیون انسانهایوفادار به آرمانهای قدسی امام حسین(علیه اسلام) و مصمم در پشتکردن به فرهنگ یزید، خبر از آن میدهد که هویتی از شیعه در حال شکوفایی است و به بهترین شکل میخواهد از حیطهی جهان استکباری با فرهنگ حضور مردم در صحنهها عبور نماید و این نوع حضور آثار بسیار عمیقی در وجود تکتک انسانهای حاضر در این اقیانوس انسانی خواهد گذاشت و هرکس خود را یک اقیانوس انسانِ تمدنساز احساس میکند.
8- در حماسهی اربعین حسینی رفتارهایی از تمدنسازی شیعه ظهور میکند که هرگز به چشم فرهنگ غربی نمیآید، از مردان و زنان محترمی که با پای پیاده خود را به سادهترین شکل در انبوه جمعیت غرق کردهاند تا از اَنانیت خود هیچچیز باقی نگذارند تا خادمان زوّار که با اندک بضاعت خود در خدمت زوّار قرار میگیرند همه در حال نشاندادن اهدافی برای زندگی دینی هستند و زوّار و خدمه میخواهند در راستای اهداف بزرگ خود صورت ایثار حضرت حسین(علیه اسلام) را در این صحنهها به ظهور برسانند و با از خودگذشتگی خود به امام حسین(علیه اسلام) نزدیک شوند و نقش حسینی خود را در این تاریخ به فعلیت آورند. نقشی که فرهنگ مدرن، قدرت فهم و درک آن را ندارد و سعی میکند آن را نبیند.
9- شهدای کربلا به حاکمیت جهانی اسلام فکر میکردند و به نجات بشریت از جهالت و حیرت ضلالت،[5] و امروز در حماسهی اربعین حسینی همان نگاه به صحنه آمده است تا در همایش بیست میلیونی مردمی، معلوم شود شیعه تا چه اندازه قدرت تمدنسازی جهت به صحنهآوردن قدسیترین تمدن را دارد، تمدنی در برابر تمدن جهل و گمراهی.
10- پیادهروی اربعین حسینی با وجود خطراتی که یزیدیان ایجاد میکنند، عظمت عزم شیعه را در ادامهی راه حسین(علیه اسلام) بیشتر نشان میدهد و شیعه میداند که با هر قدمی که برمیدارد یک حسنه برای او ثبت میشود و یک سیئه از او زدوده میشود «وَ رَفَعَ لَهُ درجَةً» و درجهای بر شخصیت معنوی او افزون میگردد. زیرا وارد عالَمی شده که عشق امام حسین(علیه اسلام) برای او ایجاد کرده است.
11- اینکه امام عسکری(علیه اسلام) فرمودند زیارت اربعین تثبیت هویت شیعهبودن شیعیان است و اینکه ائمه تأکید دارند با پای پیاده این زیارت انجام گیرد؛ خبر از آن میدهد که بناست حماسهای ذیل ارادت به امام حسین(علیه اسلام) و فرهنگ عاشورایی آن حضرت ظهور کند و شرایطِ هرچه بهترِ تحقق آن هدف، امروز به خوبی فراهم شده است. تا انسانها به عهد خود با حقیقت برگردند و استعدادهای اصیلشان به صحنه آید و جهان قدرت فکر کردن بیابد.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»
[1] - بحارالأنوار، ج 66، ص 238.
[2] - اللهوف على قتلى الطفوف، سيدبن طاوس، ص 99.
[3] - اللهوف على قتلى الطفوف، سيدبن طاوس، ص 128.
[4] - مقتل الحسين(علیه السلام)، خوارزمى، ص 39 تا 42، نقل از كتاب« امام حسين(علیه السلام) » از محمدجعفر طبسى، ترجمهي عبدالحسين بينش، ص 381.
[5] - در زيارت اربعين اظهار ميداريد: «السَّلَامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ» تا آنجا که ميگوييد: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ». خطاب به خداوند ميگويي: سلام بر امامي که خون خود را در راه تو بذل کرد تا بندگانت از جهالت و گمراهي بيدار شوند و به خود آيند.