عبور از سیطرهی کمّیتها
سؤال: اینکه فرمودهاید شهدای ما در دوران دفاع مقدس همین فضای اربعینی را داشتند. آیا ما هم در این تاریخ در فضای اربعین می توانیم آن شور و صفای رزمندگان را تجربه کنیم؟
جواب: حتماً میتوانیم! مشروط بر آن که مثل رزمندگانِ دفاع مقدس شرایط تاریخی خود را درست درک کنیم. بنده در اینجا نمیخواهم مفصلاً این نکته را مطرح کنم ولی همین اندازه که متوجه شویم حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» تاریخ جدیدی بنا کرد و آن تاریخ، تاریخِ روبهروشدن با تاریخ سیطرهی کمیتها بود، میفهمیم در کجای تاریخ هستیم و چه چیزی را باید نشانه بگیریم و از کجا عبور کنیم و به سوی کدام مقصد حرکت نمائیم. این تاریخ ما است و شهدا در این فرهنگ و در این زمان در فضای توحید افعالی و توحید صفاتی پروریده شدند و با این فرهنگ، انقلاب اسلامی شکل گرفت. این انقلاب توسط یک شخصِ آگاه به مسائل سیاسی محقق نشد که جایی برای کمّیتها و ابزارهای قدرت قائل باشد، این انقلاب توسط یک عارفِ به حضور همهجانبهی خدا در عالم ظهور کرد. تازه عارفی که عارف به حاکمیت اسمُ الله در این تاریخ بود. ملاحظه میکنید که ما در حال حاضر در اوج قدرت اسلحهها هستیم. تصورش را هم نمیتوان کرد که شخصی به نام امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» ماورای حضوری که اسلحهها دارند بیاید و بگوید: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. این رازِ آن چیزی است که رزمندگان ما در جبهه تکهتکه میشدند ولی پیروزی را حس میکردند و امروز هم اگر متوجه غلبه کیفیت بر کمیت شویم با همان احساس عمل میکنیم و هدفگیری مینماییم و حرکت میکنیم و شور و صفای رزمندگان را در خود مییابیم.
نگاهِ اصالتدادن به کیفیت در مقابل کمّیتِ سی هزار نفری دشمن موجب شد تا امام حسین(علیه اسلام) تکهتکه شوند ولی پیروز بمانند و این پیروزی در اولین اربعین ظهور کرد و معلوم شد محاسبهی حضرت سیدالشهداء(علیه اسلام) درست بود. دلیل پیروزی امام حسین(علیه اسلام) را در وسط میدان کربلا در روز عاشورا نباید جستجو کرد، آن پیروزی را در اولین اربعین و در اربعینهای بعدی با تغییر مناسباتی که در جهان آن روز پیش میآید جستجو نمایید. اربعین امام حسین(علیه اسلام) یعنی شما بعد از چهل روز که از شهادت امام گذشته اظهار میداری: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّةَ الله، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حَبیبَ اللّه» تعبیرهای زیارت اربعین را ببینید، یعنی ای سید الشهداء تو حجت ما هستی و بر تو سلام میکنیم و ما هم با تو و در کنار تو هستیم.
البته عرایض بنده در رابطه با حضور تاریخی شیعه از طریق اربعین، دارای اجمال است و نیاز به تفصیل دارد و انشاءالله به مرور زمان به تفصیل در میآید، عین مسائل مدرنیته که بیآیندگی آن بعد از مدتی تفصیل پیدا کرده و امروزه تا حدّی قابل فهم شده است. معنای حضور تاریخی ما در این زمانه نیز إنشاءاللّه آرامآرام قابل فهم میگردد و متوجهی روایاتی میشویم که بر شناخت زمانه تأکید دارند به همان معنایی که حضرت صادق(علیه اسلام) میفرمایند: در حکمت داود هست؛ «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ»[1] بر عاقل است که زمانهاش را بشناسد و براساس شأنش با زمانهاش برخورد کند و زبان خود را از هرگونه سخنگفتن که مطابق زمانهاش نیست باز دارد. و یا میفرمایند: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس»[2] بر آنكس كه به زمانهى خود داناست، اشتباهات هجوم نمىآورد که نداند در این تاریخ چهکار باید بکند.
بین رزمندگانِ دفاع مقدس و کسانی است که در پیادهروی اربعین شرکت میکنند این وجه مشترک هست که هر دو احساس حضور در تاریخی را میکنند که توسط حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» شکل گرفت و همه سعی دارند رسالت تاریخی تحقق این تاریخ را به عهده بگیرند، منتها به شکلهای مختلف.
در تقابل تمدنی که بین فرهنگ توحیدی شیعه و فرهنگ سکولارِ مدرنیته پیشآمده، یک روح است که شیعیان را در بر گرفته و احساس مشترکی است که همه آنها در آن احساس مشترک قرار دارند و از این جهت بین آن خانمی که برای زوّار نان میپزد و ظاهراً نمیداند چرا آن کار را میکند، و بین آن طلبه و استاد دانشگاهی که میدانند با حضور در پیادهروی اربعین در حال تغییردادن معادلات جهاناند، هیچ فرقی نیست؛ دقیقاً هر دو در صحنهی تقابلِ تاریخی بین کیفیت با کمّیت وارد شدهاند و احساس حضوری دارند که زبانِ تبیین آن هنوز ظهور نکرده است. زیرا این حضور، احساس حضور خاصی است که قلبها درک میکنند ولی عقلها هنوز مفهوم درستی از آن نیافتهاند و به همین جهت هم همه بیشتر از نظر قلبی نسبت به همدیگر احساس نزدیکی دارند هرچند از نظر عقلی از همدیگر فاصله داشته باشند.
باید متوجه باشیم پروژهی مدرنیته شکستخورده است و آیندهی آن تیره و تار است و لذا باید ماورای نگاه عقلِ مدرن به عالم و آدم نظر نمود و زندگی را شکل داد ولی نه در کنار فرهنگ مدرنیته بلکه در یک هویت مستقل و در مقابل فرهنگ مدرنیته از آن جهت که فرهنگ مدرن در ذات خود ضد معنویت است، در این رابطه باید خود را معنا کنیم و تاریخمان را بسازیم. این مسئله اصلی تاریخ ما است و غفلت از آن، غفلت از اساسیترین مسئلهی زندگی است.
[1] - الكافي، ج2، ص 116.
[2] - تحف العقول عن آل الرسول(صلّی الله عليه و آله و سلّم)، ص 356.