چطور کودک 9 ساله را برای روزه گرفتن آماده کنیم؟
گاهی والدین، به واسطه دل رحمی؛ فرزندان خود مخصوصاً دختران را با وجود رسیدن به سن تکلیف شرعی، به بهانه اینکه تحمل تشنگی و گرسنگی در روزهای بلند را ندارند، از گرفتن روزه باز می دارند. در گفتگو با کارشناسان مذهبی و مشاوران خانواده این موضوع را مطرح کردیم؛ آنها راه حل های جالبی را پیشنهاد دادند.
یکی از موضوعاتی که در ماه مبارک رمضان مورد توجه بسیاری از خانواده ها قرار می گیرد، روزه گرفتن فرزندانی است که با عنوان روزه اولی، به سن تکلیف رسیده اند و روزه گرفتن بر آن ها واجب شده است. برخی از والدین بخصوص مادران عزیز، به واسطه ی دلسوزی مادرانه شان، فرزندان خود مخصوصاً دختران را با وجود رسیدن به سن تکلیف شرعی و واجب شدن روزه بر آن ها، به بهانه ضعف جسمانی و اینکه قدرت تحمل تشنگی و گرسنگی و روزه گرفتن در روزهای بلند را ندارند، آنان را از گرفتن روزه باز می دارند.
لقمه حرام انسان را از عبادت محروم می کند، چنانچه در احوالات شیخ رجبعلی خیاط داریم که گفته است، روزی که من نصف گردوی شبهه ناک خوردم، از دیدن باطن عالم محروم شدم.
نکته قابل توجه این است که به واقع این نوع رفتار، دلسوزی نیست و شاید بهتر باشد که بگوییم: این دلسوزی، واقعی نیست که فرزندمان را که مکلف به روزه داری است، به روزه خواری ترغیب کنیم و نتیجه اش آن شود بعداً به ازای هر روز روزه ای که مادر عزیزش برای او دلسوزی کرده، مجبور شود 60 روز روزه بگیرد و سنگینی گناهِ ترک واجب بر گردنش بماند.
این رفتار درست مثل این است که فرزندمان را از زدن واکسن که شاید درد ناچیز و ابتدایی داشته باشد به بهانه اذیت شدن منع کنیم اما پس از مدتی فرزندمان به واسطه نزدن واکسن، از بیماری مضاعف و حتی لاعلاج رنج ببرد.آیا این دلسوزی کردن است و آیا عقلاً این نوع برخورد صحیح است؟
از طرفی خانواده هایی هستند که خصوصاً مادر خانواده با بینش و مدیریت زیبایی که دارد تمهیداتی را در ماه مبارک رمضان تدبیر می کند و با برنامه ریزی خاص نه تنها فرزندش را تشویق کرده بلکه کمک می کند تا بتواند از عهده ی این تکلیف الهی اش به بهترین شکل بر آید.در این باب بر آن شده ایم که هم نظر کارشناسان در این امر و نیز تجربه مادری موفق که برای واجبات فرزندشان برنامه ریزی داشته اند را جویا شویم.
روزه های کله گنجشکی کودکان را جدی بگیرید
زهرا فخر روحانی، کارشناس حوزه و دانشگاه در گفتگو با تبیان در خصوص تربیت امور عبادی کودکان گفت: گروهی معتقدند کودک را باید رها کرد تا به سن بلوغ رسیده و خودش استعداد درک امور دینی و گرایش به عبادت را پیدا کند در حالی که به نظر می رسد رها کردن کودک در سنین اولیه ی کودکی و موکول این امور به سنی که خودش قدرت تشخیص پیدا کند، چندان انتخاب درستی نیست.
وی در این باب مثال بسیار زیبایی را مطرح کرده و گفت؛ مثالی که می تواند این مسأله را به ذهن نزدیک تر کند. مثال آن سفالگری است که وقتی خمیر را در دستانش آمده می کند، اگر در زمان مناسبی که خمیر آماده شکل پذیری است به آن شکل ندهد، بعد از گذشت زمان، خمیر، استعداد حالت پذیری خودش را از دست داده است. برای انسان ها نیز می توان چنین حالتی متصور بود؛ در صورت انفعال انسان ها در سن خاص که در به لحاظ دینی نیز توصیه می شود که کودکان را به سمت گرایش به مبانی دینی دعوت کنیم، باید از این توانایی استفاده کرده و شکل پذیری صحیح را با استفاده از از ظواهر رفتارهای شریعت مثل شرکت در برنامه های جمعی، حضور در نماز، همراهی کردن کودک با بزرگترها در روزه دار بودن و بهره مندی از لحظات ناب سحر و افطار حتی در زمانی که هنوز به آن ها واجب نشده که در اصطلاح به آن روزه های کله گنجشکی گفته می شود، آن ها را برای این مسئولیت مهم آماده می کند.
سنین کودکی؛ بهترین سن شروع برای ایجاد آمادگی امور دینی
به توصیه فخر روحانی؛ آمادگی برای انجام امور عبادی و روزه گرفتن باید از همان سنین کودکی آغاز شوند. وی گفته خود را مستند بر روایتی از امام صادق علیه السلام که مرحوم کلینی در کتاب کافی ج 3 ص 409 نقل شده، می دانند که حضرت می فرمایند: "انّا نَامرُ صِبْیانِنا بِالصَّلاةِ اذا کانُو بَنی خمسَ سنینَ فَمُرُوا صِبْیانِکمْ بِالصَّلاةِ اذا کانوا بَنِی سَبْعَ سِنین: ما فرزندانمان را وقتی به پنج سالگی رسیدند به نماز امرمی کنیم ولی شما فرزندانتان را وقتی به هفت سال رسیدند به نماز وادار کنید."ما کودکانمان را وقتی هفت ساله هستند به روزه داری وا می داریم به اندازه ای که توان دارند، "آن چیزی که اصطلاحاً امروز به آن روزه کله گنجشکی گفته می شود." چه این زمان نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتی گشنگی و تشنگی بر آن ها چیره شد افطار کنند تا آن ها بر این امر عادت کرده و توان آن را پیدا کنند، اما شما وقتی کودکانتان 9 ساله شدند(برای پسر بچه ها) به اندازه ای که توان دارند به روزه گرفتن دعوت کنید و وقتی تشنگی بر آن ها چیره شد، می توانند افطار کنند.
در همین باب طاهره همیز، کارشناس امور دینی و مشاور خانواده این گونه بیان می کند: برای تشویق فرزندان به روزه گیری در ماه مبارک رمضان و حضور آن ها در امور عبادی، باید مقدماتش از قبل فراهم شود تا اینکه بچه به سن تکلیف می رسد از روزه گرفتن لذت ببرد.
در حدیث داریم که فرزند شما که سه سالش تمام شد از او بخواهید که هفت بار بگوید "لااله الا الله" و بعد رهایش کن. بعد می فرماید 3 سال و هفت ماه و بیست روزش که شد از او بخواه هفت بار بگوید "محمدً رسول الله"، رهایش کن. چهار سالش که تمام شد از او بخواه هفت بار بگوید: "صل علی محمد و آل محمد" رهایش کن.نکته ای که در این روایت وجود دارد این است که چرا امام بعد از هر قست می فرمایند: رهایش کن؟ چرا که بسیاری از خانواده ها، پدر و مادر از بچه می خواهند که این الفاظ را برای خاله، عمه، عمو ... تکرار کند و این امر باعث می شود بچه از این کار متمرد شود و خوشایندش نباشد.
در ادامه امام می فرمایند که پنج سالش که تمام شد دست چپ و راستش را به او آموزش دهید، قبله را به او نشان دهید و یک بار سجده کند بعد او را رهایش کن. که این امروزه هم در مواردی که تجربه کرده ایم نتیجه اش را دیده ایم که وقتی این چنین با کودک برخورد شود و آموزش های این چنین به او داده شود، کودک وقتی در فضای جدید هم وارد شود اولین سؤالش از مادرش این بوده که قبله به کدام سمت است، مذهب و قبله برایش مهم می شود و وارد وادی تربیت روحی می شود.شش سالش تمام شد وضوی صحیح را یاد بده، رهایش کن.(مکارم الاخلاق، ص222)
استاد همیز در اعتراض به کسانی که بیان می کنند بچه 9 ساله از نماز چه می فهمد؟ عنوان کردند: این به خاطر این است که قبل از 9 سالگی به او معرفت ندادند. اگر به او فهم و معرفت می دادند، در 9 سالگی بسیار زیبا از پس عباداتش بر آمده و لذت خواهد برد.
چگونه توحید را به کودکانمان آموزش دهیم؟
نکته ی دیگری که در باب فراهم کردن مقدمات باید برای آمادگی فرزندان در انجام امور عبادی، تقویت بینش و دیدگاه توحیدی آنان است. همیز در این باره معتقد است:در گفتگویی که میان حضرت موسی علیه السلام و خداوند صورت می گیرد، خداوند از موسی علیه السلام می خواهد که ای موسی! من را محبوب بندگانم کن. موسی عرضه می دارد چگونه؟ می فرماید: نعمت های من را به او نشان بده.
وقتی بچه خدا را در طبیعت ببیند، به خدا علاقمند می شود
در بعد عملی اگر بخواهیم بگوییم که چگونه این امر در برخورد فرزندان و کودکان تحقق پیدا می کند این است که به طور مثال وقتی کودک را به پارک و تفریح می بریم، طوری نباشد که فقط و فقط با او تفریح بی هدف داشته باشیم، لا به لای این تفریح و بازی هایمان، نعمت های خداوند را برایش به فراخور مناسبت های مختلف نمایش دهیم تا از این نعمت ها و زیبایی ها شگفت زده شود.مثلا تفاوت برگ درختان را به آن ها نشان دهیم، گل سرخ و زیبای آن را برای کودکمان با زبان خودش شرح دهیم؛ بگوییم ببین این گل سرخ به این زیبایی از زمین مواد مغذی که دریافت کرده، شکل های مختلفی به خودش گرفته و نتیجه ی چنین عملی این شده که دریافتش از این مواد در ساقه ای رنگ قهوهای، در برگش سبز، در خود گل رنگ های مختلف به خود گرفته است.این را چه کسی اینگونه کرده است؟ این را خداوند حکیم انجام داده است.
وقتی بچه خدا را در طبیعت ببیند، به خدا علاقمند می شود بعد نمازش را می خواند و از نمازش لذت می برد. روزه اش را می گیرد و از این گرسنگی و تشنگی نه تنها خسته نشده بلکه لذت می برد.
بچه 9 ساله از نماز چه می فهمد؟
این کارشناس مذهبی و خانواده در اعتراض به کسانی که بیان می کنند بچه 9 ساله از نماز چه می فهمد؟ عنوان کرد: این به خاطر این است که قبل از 9 سالگی به او معرفت ندادند. اگر به او فهم و معرفت می دادند، در 9 سالگی بسیار زیبا از پس عباداتش بر آمده و لذت خواهد برد. چنانچه امروز در سیستم آموزشی قبل از کلاس اول، مقطع پیش دبستانی را داریم که بچه ها قبل از ورود به مدرسه و کلاس اول یک معرفت و فهم مقدماتی نسبت به هم بازی هایشان پیدا کرده و از لحاظ عاطفی آماده بشوند.این بچه به شکل آرام آموزش را شروع می کند تا در کلاس اول که شروع جدی بر درس و کلاس است، آماده باشد.
تلاش های مادر بسیار بسیار مهم است
چه طور ما برای بچه شش ساله قائل هستیم برنامه مقدماتی و معرفت زایی را داشته باشیم، اما نمی توانیم برای نماز و روزه و واجبات مقدماتی او برنامه ریزی کنیم؟ این امر نیازمند تلاش و برنامه ریزی است که در این موضوع تلاش های مادر بسیار بسیار مهم است.
دختری 9 ساله که سی روز ماه مبارک روزه اش را گرفت
مادر نورا، دختری که در سن 9 سالگی با توجه به جثه بسیار ظریفی که داشته اما تمام سی روز ماه مبارک توانسته به لطف خدا روزه اش را بگیرد، در بیان برنامه ای که برای این امر داشته می گوید: من طی برنامه ریزی که داشتم سعی می کردم نورا شب ها بیدار بماند و روزها بخوابد. پا به پای نورا جان بیدار می ماندم، فیلم می دیدیم، جدول حل می کردیم، بازی های فکری می کردیم.با مشورت هایی که با دکتر کلانتری، مشاور کودک داشتم، دائم به نورا انرژی مثبت می دادم منوط بر اینکه "تو می توانی و در توان تو روزه گرفتن هست"
دکتر کلانتری بسیار تأکید داشتند که با انرژی مثبتی که به بچه می دهید، ناخودآگاه توانایی او افزایش پیدا می کند.ب عد از این توصیه به نورا می گفتم که این کار بسیار با عظمت و مهمی است که خداوند از تو خواسته است. خداوند تو را بزرگ دانسته که از تو کار به این بزرگی خواسته است.
سعی می کردم افطارها سبک و ساده و سحرها سفره ای زیبا بچینم تا هم چشمش زیبایی ها را دیده و اشتیاق بر خوردن داشته باشد و هم اینکه از افطار تا سحر که با نورا بیدار بودیم، بوی غذا را راه می انداختم، و از همین طریق با نورا بازی مادر و دختری می کردیم. بوی غذا آدم ها را از رختخواب بیرون می کشد و خواب را از سر آن ها می برد. از افطار تا سحر با بهانه ها و اشکال مختلف، کمبود آب بدنش را با انواع آب میوه، تخم شربتی و ... و ویتامین های لازم برای بدنش را در شکل های مختلف با خوراکی ها تأمین می کردم.
وقتی کودک، عاشقانه روزه می گیرد
طاهره همیز در رابطه تأثیر نوع ارتباط گیری مادر با فرزند برای تحریک اشتیاق او به امور عبادی می گویند: باید با زبان کودک با او سخن گفت، با زبان او تشویقش کرد. وقتی زبان عاطفی کودک را شناختید و او را همه جوره چه از لحاظ عاطفی، چه از لحاظ عقلی پرورش داده اید و غنی کردید، او را کشف کرده و با او ارتباط برقرار کنید، آن وقت نتیجه آن خواهد بود که بچه به راحتی روزه اش را با لذت خواهد گرفت.بنابر این فراموش نکنیم که اولین پله و قدم برای تشویق و وادار کردن بچه به روزه گیری، کار بر روی عقیده توحیدی اوست تا عقیده او نسبت به خدایی که می خواهد برایش روزه بگیرد ساخته شود. وقتی از زیبایی ها و تدابیر خداوند در خلقت موجودات، کوه ها و... برای بچه ها بگوییم، آن موقع است که وقت انجام عباداتش، در برابر خدای مدبر خضوع می کند؛ چراکه فهمیده است خداوند با تدبیر است و اگر کاری را هم خواسته که انجام شود به دور از حکمت نخواهد بود.
بچه ها را با مسجد آشنا کنید. این آشنایی از چند جهت بسیار مفید و سودمند است؛ جهت اولش این است که فرصتی است برای یادگیری معارف دین، برای اینکه کودک با آدم های دیگر آشنا شده و آنان را هم در این مسیر ببیند و بداند که در این مسیر تنها نیست.
جایی را پیدا نکردم که خدا نباشد
این مشاور خانواده
تمرد بچه را نسبت به دستورات و احکام الهی، نادانی او دانسته و می گویند: اگر کودکان نسبت به موضوعات معرفت پیدا کنند، نتیجه آن می شود که داستانش را همه شنیده ایم؛ که در کلاس درسی معلم به همه دانش آموزان پرنده ای می دهد و از آن ها می خواهد که بروند و در جایی که هیچ کسی نیست او را بکشند. فردای آن روز همه با پرندگان مرده در کلاس حاضر می شوند جز یک نفر که در پاسخ به معلم که چرا او را نکشتی، می گوید: شما گفتید جایی برویم که هیچ کسی نباشد و من جایی را با این ویژگی پیدا نکردم چون هر جا رفتم خدا حضور داشت.
عطش مذهبی در کودکان را تحریک کنید
در بیان زهرا فخر روحانی؛ آموزش رفتارهای دینی از سنین قبل از تکلیف باید آموزش داده شود تا عطش مذهبی کودک تحریک شده، بنابر این لازم نیست تکالیف دینی یک باره و طوطی وار به فرزند القا شود بلکه باید این تکالیف به طوری که مشقت آور نبوده و با روحیه دینداری آن ها سنخیت داشته باشد، تا منجر به اذیت شدن آن ها نشود، همراه باشد.
بچه ها را با مسجد آشنا کنید
توصیه دیگری که این کارشناس امور مذهبی داشت این بود که؛ بچه ها را با مسجد آشنا کنید. این آشنایی از چند جهت بسیار مفید و سودمند است؛ جهت اولش این است که فرصتی است برای یادگیری معارف دین، برای اینکه کودک با آدم های دیگر آشنا شده و آنان را هم در این مسیر ببیند و بداند که در این مسیر تنها نیست.
جهت دیگر آنکه مشارکت آن ها در در فعالیت های اجتماعی و پایگاه های جمعی می تواند شوق و سرزندگی را در روح فرزندان ما به جریان بیاندازد. جهت سوم اینکه کودکان در سنین بلوغ و نوجوانی که درصد الگوبرداری آن ها از دوستان و جامعه همسالانشان به طور قابل توجهی بالا می رود، مسجد می تواند جامعه هم سالان سالمی باشد که دوستان خوب می تواند مشوق بسیار خوبی بر این امر باشد. لذا حضور در این مکان های جمعی چون مساجد و هیئات سالم فرصت بسیار شایسته ای است که بتواند زمینه های تشویق فرزندان را به انجام عبادات و روزه داری تشویق کند.
ما به مادرها توصیه می کنیم که مادرها سحری تازه درست کنند به طوری که تمهیداتی را فراهم کرده و چرخه ی خواب خود را که ناخودآگاه نیز تغییر پیدا می کند به جهتی ببرند که که دو ساعت قبل از اذان بیدار شده و شروع به درست کردن سحری کنند تا بدین وسیله بوی غذا در خانه بپیچد تا اشتهای بچه تحریک شود.
برای دین دار کردن فرزندمان، اراده او را تحریک و تقویت کنیم نه علمش
طاهره همیز در بیان نکته ای در باب آماده سازی کودکان برای امور عبادی چون روزه گرفتن بیان کرد که؛ برای دین دار کردن بچه ها، باید اراده آن ها را تحریک و البته تقویت کرد نه علمش را. به عبارت دیگر کودک باید اراده اش عبادت را بخواهد نه علمش چرا که الان می بینیم که همه علم دارند اما اراده ندارند.
این تقویت اراده از طریق نشان دادن ضرر و منفعت صورت می گیرد که این نیز تأیید عقلی دارد. اراده بچه ها هم بر اساس منفعت و ضرر است؛ اگر چیزی ضرر داشته باشد ترکش می کنند و اگر منفعت داشته باشد انجامش می دهند. از ابزار تجمسی استفاده کنیم و امتیازات فردی که دارای عبادت است با کسی که از این امر محروم است را برای او با زبان خودش تجسم کرده و بیان کنید و بعد از کودک بخواهید خودش با اراده انتخاب کند که می خواهد جزو کدام دسته قرار بگیرد. بچه ها همیشه خوب ها را انتخاب می کنند.
مادرها سحری تازه درست کنند
همیز، استاد دانشگاه و فعال در امور مشاوره خانواده در مقام بیان راهکارهای عملی این گونه بیان می کند: ما به مادرها توصیه می کنیم که مادرها سحری تازه درست کنند به طوری که تمهیداتی را فراهم کرده و چرخه ی خواب خود را که ناخودآگاه نیز تغییر پیدا می کند به جهتی ببرند که که دو ساعت قبل از اذان بیدار شده و شروع به درست کردن سحری کنند تا بدین وسیله بوی غذا در خانه بپیچد تا اشتهای بچه تحریک شود.
غذای مورد علاقه فرزندتان را با چینش زیبایی تهیه کنید. کودک را تقریبا یک ساعت قبل از اذان به زیبایی بیدار کنید تا خواب از سرش برود و بتواند با آرامش و اشتها غذایش را کامل بخورد. در کنار غذا از چیزهایی که برای رفع تشنگی مناسب است قرار دهید تا بچه با وقت وسیع تر و آرامش سحری را بخورد. در طول روز هم که از مدرسه می آید حتماً و حتماً بخوابد و استراحت کند و بعد از افطار و استراحتش به درس هایش رسیدگی کند.با این ترتیب و برنامه ریزی که مادران در محیط خانواده ایجاد می کنند، ان شاء الله فرزندانشان به انجام روزه که از واجبات است موفق خواهند بود.
پدرها مراقب لقمه هایی که می آورند باشند
نکته ی دیگری که در امر برنامه عملی باید به آن توجه داشت، وظیفه پدران در فراهم کردن لقمه حلال است. همیز با اشاره به این نکته گفت: لقمه حرام انسان را از عبادت محروم می کند، چنانچه در احوالات شیخ رجبعلی خیاط داریم که گفته است، روزی که من نصف گردوی شبهه ناک خوردم، از دیدن باطن عالم محروم شدم.
منبع: تبیان
- وبلاگ مدیر انجمن
- بازدید: 887
- 4