دست گردانی احسان به چه معناست؟
دست گردانی احسان به چه معناست؟
در بحث احسان و عمل معروف، بخشی داریم به نام دست گردانی احسان و آن به این معنی است که انسان محبت یا کار خیر را همیشه خودش مستقیم انجام ندهد؛ بلکه زمینه ی آن را برای دیگران هم فراهم کند.
وقتی می خواهید پولی بدهید و کار نیک و احسانی را بگردانید، باید اجازه بدهید تا دیگران هم بیایند و در کار خیر شریک شوند. مثلاً می خواهی یک میلیون تومان بدهی، خودت مستقیم نرو بده. اول آن را دست خانمت بده، خانمت حس کند که یک میلیون تومان می خواهد از خانه بیرون برود. آن چه می خواهی بدهی را اول به فرزندانت بده و بگو: این پول را شما ببر به فقیر بده. این روش، تمرینی است برای آنها.
امام صادق علیه السلام فرمود: «لَو جَرَى المَعروفُ عَلى ثَمانینَ كَفّا لاَجِروا كُلُّهُم فیهِ، مِن غَیرِ أن یُنقَصَ صاحِبُهُ مِن أجرِهِ شَیئا[الكافی : 4 / 18 / 2]= اگر احسان و كمك ۸۰ دست بگردد، همه آنها به سبب آن پاداش مى یابند، بى آن كه از اجر صاحبش چیزى كم شود.»
مکتب تربیتی اسلام واقعاً زیباست. در حدیث دیگر گفته شده اگر 40 هزار نفر پولی را دست به دست بگردانند و به مستمندی برسانند، همه آنها اجر کامل می برند. دلالی در کارهای خیر خوب است. مثلاً اگر گفتند برای انجام فلان کار پول لازم است، نگو من بیشتر از یک میلیون تومان نمی توانم بدهم. یک میلیون تومان پول خودت است، ولی وُسعِ تو این نیست. وسع تو بیشتر از این است. وسع تو این است که بروی ۴۰ جا آبرو بگذاری و ۴۰ تا یک میلیون تومان جمع کنی و برای کارهای خیر بدهی. برای تهیه جهیزیه، ساختن یک ساختمان و ... با این دست گردانی ها، در روز قیامت نمی نویسند که شما یک میلیون تومان دادی. می گویند این فرد واسطه گری کرده و این مقدار جمع کرده برای کار امام زمان و سایر کارهای خیر. یک دفعه می بینی در نامه ات 40 میلیون نوشته اند. واقعاً آدم باید خیلی دست و پا چلفتی و بیعرضه باشد که روحیه گدایی برای امام زمان نداشته باشد.
دست گردانی احسان باعث ترویج و تمرین نیکوکاری می شود
خدا ما را برای تربیت شدن، به این دنیا آورده. برای همین می خواهد همه افراد، کارهای سنگین را انجام دهند. با دست گردانی احسان ، انسان برای انجام کار خیر، تربیت شده و تمرین می کند. مثلاً قبل از این که صدقه ای داده شود، باید در بین اعضای خانواده دست به دست بچرخد و سپس به دست مستحق برسد.
این خیلی نکته جالبی است. می گوید وقتی می خواهی پول بدهی، هی شک نکن که آیا طرف استحقاق و شایستگی دارد یا ندارد. شیطان می خواهد تو برای ندادن، بهانه بگیری. پس بهانه نگیر. چون مهم، دادن تو است. مهم این است که تو تربیت شوی و به جود و کرم برسی تا شبیه خدا شوی. حتی اگر طرف لیاقت هم نداشت، تو به فضیلت خودت می رسی. او شده کیسه بُکس و حریف تمرینی تو، تا تو قوی بشوی.
برای استاد، تربیت شاگرد مهم است و برای رب، پرورش مربوب مهم است. مثلاً اگر مربی در باشگاه یک مشت به شکم شاگرد بزند و شاگرد هم دلش درد بگیرد، مربی نمی رود زود او را بغل کند و ببوسد. در حالی که اگر در خیابان یکی به شکم شاگردش زده بود، این مربی حتماً می رفت و از او دفاع می کرد و بغلش می کرد و از او پرستاری می کرد. اما اینجا چون باشگاه است و شاگرد باید تربیت شود، حتی اگر پایش هم بشکند، مربی توجهی به او نمی کند. می گوید باید یاد بگیرد و تربیت شود.
محبت خدا به ما اینطوری نیست که اگر برای ما مشکلی پیش آمد و تا جیغ و داد زدیم، زود جبرئیل را بفرستد. فرشته ها را بفرستد که بروید و کمکش بکنید؛ بلکه خدا می خواهد صبر کنی. خدا می گوید: باید ببینیم چقدر راضی هستی؟ چقدر صبور و شاکر هستی؟ چرا می گویند وقتی بچه کوچک افتاد زمین، مادر و پدر باید جلوی عاطفه شان را بگیرند و زود نروند بچه را از زمین بلند کنند؟ برای این که کودک خودش یاد بگیرد که دیگر باید مراقب باشد تا به زمین نیافتد. پس وقتی به زمین افتاد، تو محلش نگذار. رویت را آنطرف کن. یعنی من ندیدم. کمی گریه می کند و بعد، از زمین بلند می شود. چهار دفعه بی محلی ببیند، یاد می گیرد که هر وقت خورد زمین، باید خودش بلند شود. چون باید تربیت بشود. اگر هر وقت زمین بخورد و پدر و مادر بالای سرش باشند، لوس بار می آید. هر دفعه هم که زمین بخورد، می نشیند و گریه می کند و منتظر است کسی بیاید و او را از زمین بلند کند.
وقتی که فرزندی به پدرش می گوید: بابا پول بده و سربازی ام را بخر، یک پدر عاقل هیچ وقت سریع این کار را نمی کند. پدر عاقل می گوید: باید برود سربازی تا کتک بخورد، فحش بخورد، بزنندش، غذا گیرش نیاید تا شرایط سخت را تجربه کند، تشنگی بکشد، گرسنگی بکشد. چون این جوان می خواهد مرد بشود.
پیغمبر فرمود جهاد کنید تا برای بچه هایتان مجد و عظمت را به یادگار بگذارید. اگر مرد ترسو باشد و از هر چیزی بترسد و فرار کند، زن و همسرش که به او تکیه دارد، تمام امیدش را از دست می دهد. چرا قرآن می فرماید: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»؟
می گویند در 7 سال سوم تربیت فرزند، پدر باید بچه را با سختی ها بار بیاورد. به پسرش مسئولیت بدهد. پس به بچه ات اعتماد کن و با او مشورت کن و به مشورتش عمل کن تا بفهمد و احساس مردانگی کند. به او قدرت بده. او را به مأموریت های مهم بفرست. کارهای مهم خانوادگی را به او بسپار.
آدم های زیرک وقتی صدقه می دهند، پول درشت صدقه می دهند. در حالی که فرزندش هم می بیند. بچه اینطوری کرامت را یاد می گیرد. سخاوت، شجاعت و امید به خدا را یاد می گیرد. توکل به خدا را یاد می گیرد. این بچه هر وقت به پدر نگاه کرده که با مشکلی برخورد کرده، دیده پدرش می گوید مهم نیست. این نیز بگذرد. این بچه از پدر و مادرش قدرت و قوی بودن را یاد می گیرد. یاد می گیرد که هر وقت اتفاقی افتاد عزانگیرد و قوی باشد.
چه کسانی در کار خیر شریکند؟
امام باقر علیه السلام فرمود:«المُعطونَ ثَلاثَة:ٌ اللّه ُ المُعطی، و المُعطی مِن مالِهِ، و السّاعی فی ذلكَ مُعطٍ[ الخصال : 134/147.]= عطا كنندگان سه نفرند: خداوند كه عطا مى كند و كسى كه از مالش مى دهد و كسى كه در این راه مى كوشد.»
سه کس هستند که در کار خیر شریکند. این که می گوییم شریکند، به این معنی نیست که سهم بین سه نفر تقسیم شده و از سهم شان کم می گردد. اولین عطاکننده خداوند است. «دائم الفضل» یکی از صفات خداست که یکسره دهندگی دارد و قطع نمی شود. به جمادات، نبادات، حیوانات، انسانها، مؤمن و کافر و خوب و بد و حتی به دشمن خودش هم دارد یکسره عطا می کند. خدا مرکز عطا خداست.
دومین نفر آن کسی است که دارد از مالش عطا می کند. نفر سوم کسی است که خودش پول و امکانات ندارد، اما تلاش می کند و برای انجام کار خیر، واسطه می شود. مثلاً صندوق صدقات یا قبض دستش می گیرد و پول جمع می کند. یک آدم عاقل می کوشد تا کار دین خدا و کار امام زمان لنگ نماند. سعی می کند تا کار خدا را راه بیندازد. گاهی باید آبرو بگذارد و با این و آن حرف بزند. اما بعضی ها حاضر نیستند بلند شوند و بروند آبرو بگذارند. می گوید من یک خَیِر هستم، 20 میلیون می دهم، کافی است؟ تو شب اول قبر کم می آوری. اول باید ببینی، 20 میلیون وُسعِت بوده یا نه. همینطوری دادی رفته. وقتی که در راه خدا می دهی، باید به تو فشار بیاورد. اگر فشار به تو نیاورد که کارت به درد نمی خورد. می توانی ماشینت یا خانه ات را برای امام زمان بدهی. می توانی پای کار بایستی. راست می گویی؟ می توانی قمار بکنی برای معشوقت یا نه؟ بلند شو برو 20 نفر خَیِر ببین، 100 نفر خیر ببین. اینطرف و آنطرف، اینها را پیدا کن و به آنها زنگ بزن. تجارت آخرتی یعنی همین. وقتی تو به عنوان یک خیر یا به عنوان یک کسی که پولدار هستی، رفتی و کمک کردی و همه دیدند که این خیر که خودش پولدار است، کمک کرده، همه با اعتماد می آیند و دین خدا را یاری می کنند.
نویسنده : استاد محمد شجاعی
- وبلاگ میکائیل حیدری
- بازدید: 628
- 1