خاطرات و شرح حالی از خلبانان و فرماندهان نیروی هوایی ارتش/خلبان شهید عباس دوران
سخن دل
پیکر پاک و مطهر خلبان شهید عباس دوران، پس از 20 سال دوری از وطن به خاک میهن بازگشت . عباس دوران نامی غرورانگیز برای همه ایرانیان غیرتمند و شجاع است . خلبان صبور و غیوری که بغداد را در آستانه برگزاری اجلاس کشورهای غیرمتعهد در پایتخت عراق ناامن کرده، فرصت بهره برداری سیاسی رژیم عراق از اجلاس مذکور علیه کشورمان را گرفت و خود در همان عملیات شربت شهادت نوشید .
آری! سخن گفتن از عشق است و عاشقی، سرداری از سرداران بزرگ اسلام، سربازی از سربازان امام زمان (عج) سرلشگر خلبان شهید عباس دوران . شهیدی که سوخت تا امتی نسوزد، رفت تا امتی نرود، اسطوره شهادتی که حیات را بازی گرفته و مرگ را به اسارت خویش درآورده است . آنچه می خوانید نیم نگاهی به یاد و خاطره این خلبان پرحماسه است .
زندگی نامه شهید
عباس دوران به سال 1329 در شیراز دیده به جهان گشود و در خانه ای پر از عطر معنویت رشد کرد . وی پس از اخذ دیپلم در سال 1351، به دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش وارد شد . با اشتیاق دوره مقدماتی پرواز را در ایران طی نموده و برای ادامه تحصیل دوره تکمیلی به آمریکا اعزام گردید . پس از اخذ نشان و گواهی نامه خلبانی به ایران بازگشت و مشغول به خدمت شد .
پس از آغاز جنگ تحمیلی، وی در پست افسر خلبان شکاری معاونت عملیاتی فرماندهی پایگام سوم شکاری (نوژه) انجام وظیفه می کرد و در طول جنگ بیش از یک صد پرواز جنگی داشته و بارها می گفت: «اگر هواپیما بال نداشته باشد، خودم بال در آورده و بر سر دشمن فرود می آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد .»
در تاریخ 7/9/59 در یک عملیات متهورانه دو ناوچه نیروی دریایی بعثی را در حوالی اسکله الامیه و البکر غرق می کند . بسیاری معتقد بودند که نیروی دریایی عراق را شهید خلبان دوران و سرهنگ خلبان خلعتبری به نابودی کشاندند .
وی در یکی از نبردهایی که لیدر دسته دو فروند هواپیما را بر عهده داشت، به مصاف 9 فروند از جنگنده های دشمن برخاست و با ابتکار و مهارت خاصی دو فروند از آنان را شکار و سرنگون، 7 فروند دیگر از صحنه می گریزند . زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرده بود، وی اولین خلبانی بود که آمادگی خود را برای نبرد با صهیونیست های اشغالگر اعلام می کند .
در سال 1361 که جنگ تحمیلی هر روز شعله ورتر می شد، صدام برای مانور سیاسی از برپایی کنفرانس سران غیرمتعهدها در بغداد سخن می گفت و از مدت ها به کمک استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا، بغداد را به زعم خود به دژ نفوذناپذیری تبدیل کرده بود و مدعی بود که خلبانان ایرانی را یارای پرواز بر روی این شهر آهنین نیست . ازاین رو، برای پذیرایی از سران کشورهای غیرمتعهد به تدارک پرداخت . ساختمان ها و راه ها و اتوبان هایی را احداث کرد و برای ایاب و ذهاب خودروهای بنز به کارخانه آلمانی سفارش داده و متحمل مخارج هنگفتی شد . تبلیغات بسیار وسیعی راه انداخته و مست از باده غرور سخن سرایی می کرد . جمهوری اسلامی ایران از طریق دیپلماسی فعالیت نمود تا از برگزاری کنفرانس در بغداد ممانعت به عمل آورد، اما موفق نشد . ناگزیر چاره را در ناامن کردن بغداد دید . خلبانان شجاع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بار دیگر توان رزمی خود را به نمایش گذارند و نشان دادند که هر زمان اراده کنند می توانند در هر نقطه از خاک دشمن حضور یافته و ضربات کاری بر دشمن وارد نموده و توطئه را خنثی کنند .
ماموریت خلبان شهید عباس دوران
برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس، خلبان عباس دوران 20/4/1361 ماموریت می یابد تا پایتخت عراق را ناامن نموده و یک بار دیگر قدرت اسلام را به نمایش گذارد . شهید دوران صبح روز شهادت آخرین وصایا و سفارشات لازم را به خانواده خود نموده، ترتیب انتقال آنان را به زادگاهش فراهم آورده، خود عازم سفر عشق می شود .
عباس برای دفاع مقدس پرواز می کند، سینه آسمان را می شکافد، با جسارتی چشم گیر و شجاعتی کم نظیر از دید رادارهای دشمن عبور می کند، از سد آتشین موانع پرخطر می گذرد، برق آسا دروازه شهر به اصطلاح امن بغداد را می گشاید . صاعقه وار می خروشد، خواب را بر صدامیان حرام می کند و سران بعث را به وحشت می اندازد . عباس به بغداد رسیده و پایتخت را ناامن می کند .
در آسمان بغداد زیر شدیدترین آتش پدافند موشکی با یاد خدا و نوید پیروزی قرآن بر لشکر کفر جولان می دهد . آتشبارها، توپخانه ها، موشک های پدافندی بی وقفه هواپیمای عباس را زیر رگبار می گیرند . ولی او همچنان مردانه می تازد . در اثر اصابت موشک های دشمن به هواپیمایش کابین عقب دستور خروج اضطراری را از دوران دریافت می کند و از هواپیما جدا می شود . لکن عباس مصمم است با روحی که به وسعت آسمان دارد، از سفینه عشق جدا نشود . مصمم است تا بر آستانه بارگاه یار هدیه خون ببرد . از این رو، عاشقانه به کارزار ادامه می دهد . در حالی که هواپیما در میان شعله های آتش می سوزد برای ضربه ای دیگر بر پیکر بعث عراق، به سوی پالایشگاه الدوره یورش می برد و هواپیمایش را به هدف می کوبد . پالایشگاه را به آتش می کشد . با این اقدام شجاعانه، دشمن را از استفاده تبلیغاتی وسیع پیرامون اسارت وی، که خلبانی با تجربه و کارآزموده بود، محروم ساخته و پیروزی دیگری را برای کشور اسلامی کسب می کند .
خبرگزاری های سراسر دنیا به سرعت و در عین حال با ناباوری حمله شجاعانه خلبان ایرانی به بغداد را گزارش کردند و آن کنفرانس ذلت بار هرگز در خاک عراق برگزار نشد و برگ زرین دیگری برای جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ثبت شد .
کلام آخر
آری عباس حماسه ای آفرید که تاریخ ایران زمین برای ثبت آن مباهات می کند . دل امام امت و امت شهیدپرور شاد می شود . نیروی هوایی از داشتن چنین فرزند برومندی به خود می بالد . عباس دوران همانند مولایش حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام علمداری شجاع و دلاور برای رهبر و مقتدایش حضرت امام خمینی قدس سره بود و سرانجام پس از سال ها غربت، پیکر مطهر آن شهید سرافراز و اسطوره ایثار و فداکاری، که مدال افتخار بر قامت رسای جمهوری اسلامی ایران است، به آغوش میهن اسلامی بازگشت .
************************************
منبع: روزنامه رسالت، 2 مرداد 1381
- وبلاگ رامین عشقی
- بازدید: 931
- 0