معنى «كَوْنِ جامع» بودن انسان
معنى «كَوْنِ جامع» بودن انسان
وقتى رسیدید به اینكه انسان، «كون جامع» است و كون جامع یعنى حقیقت كلّ هستى؛ و انسان كامل یعنى حقیقت انسان؛ و حقیقت انسان، یعنى حقیقت كلّ هستى؛ و حقیقت كلّ هستى، یعنى باطن كلّ هستى؛ و باطن كلّ هستى، یعنى قطب عالم امكان؛ و حضور قطب عالم امكان در هستى مثل حضور نفس در بدن، داراى حضور كل است؛ متوجه مىشویم كه حضور حضرت حجّت (عجل الله تعالی فرجه الشريف) در هستى، حضورى تمام و كامل است. البته حضورى با هویت انسانى، نه هویت مَلكى، نه مثل حضور حضرت جبرئیل (علیه اسلام) كه حضورش به نحو «كَوْن جامع» نیست، بلكه حضور اسم علیمِ حضرت حق است، ولى حضرتحجّت (عجل الله تعالی فرجه الشريف) انسان كامل است نه مَلَك است به تنهایى، و نه جسم است به تنهایى، بلكه كون جامع است. انسانى كه قطب عالم امكان شد، و كَوْنِ جامع گشت، دیگر حضورش كل است.
______________________________
(1)- به نكته 6 و 7 از كتاب «دهنكته از معرفت نفس» رجوع شود.
مبانى معرفتى مهدویت، ص: 65
چون باطنىترین، یعنى جامعترین مرتبه وجود است و هرچیز كه باطنىتر و مجرّدتر شد، حضورش شدیدتر خواهد شد و جایى نیست كه از حضورش خالى باشد مثل حضور نفس در بدن.
این نحوه حضور و این نحوه وجود، تنها وسیله ارتباط انسانیت انسان با عالَمِ غیب است، و لذا این حالت را واسطه فیض مىگویند. چون شما انسانید و براى به كمال رسیدنتان باید در انسانیت، كامل شوید، پس باید از طریق انسانِ كامل، كمالات انسانى خود را از خدا بگیرید و لذا آن حضرت براى شما واسطه فیض است. از آنجا كه او كون جامع است و همه مراتب وجود را در خود دارد و واسطه فیض براى كلّ هستى است، منتها به نحو جداجدا، به نحوى كه از مرتبه عقل آن حضرت، عالم عقل و عالم جبروت بهره مىگیرند و از مرتبه مثال آن حضرت، عالم مثال و ملكوت بهره مىگیرند و عالم ناسوت از نزول مرتبه مثالى آن حضرت تحقّق مىیابد، ولى آن حضرت واسطه فیض است براى انسانها به نحو جامع، انسانها از مقام جامعیت آن حضرت مىتوانند برخوردار شوند و در انسانیت كامل گردند.