ختم نبوت و ختم ولایت
ختم نبوت و ختم ولایت
تئورى مسئله «نحوه حضور حضرت امامزمان (عجل الله تعالی فرجه الشريف) در هستى» همراه با دلایل عقلى براى این نسل قابل بحث است، البته؛ همانطور كه در مقدّمه عرض كردم از آن جهت كه عموم ما مقدّمات موضوع را نداریم، ممكن است بهخوبى نتوانیم آنرا بفهمیم و تصوّر كنیم، ولى اینطور نیست كه قابل بحث و اثبات نباشد، آرى نیاز به مقدّمات عقلى دارد و تا آن مقدّمات عقلى را نگذارنیم، تصوّر خوبى از موضوع نخواهیم داشت. این موضوع از بس دقیق و ظریف است و موضوعى صراطى است؛ یعنى «از مو باریكتر
______________________________
(1)- این قاعده كه «هركه مجردتر است، حاضرتر است» را مىتوانید از نكته 7 در كتابِ «ده نكته در معرفتنفس» استفاده فرمایید.
مبانى معرفتى مهدویت، ص: 75
و از شمشیر تیزتر است»، باید مدّتى از عمرمان را صرف فهم نحوه حضور اماممان در هستى، بكنیم.
به خوبى در جاى خودش روشن است كه جان هر انسانى براى اشباع انسانیتش فقط با انسان كامل روبهرو است و باید از او مدد بگیرد و او صاحب ولایت كامله و خاتمه ولایت است. یك ختم نبوّت داریم و یك ختم ولایت. نبوّت از حضرتآدم (علیه اسلام) شروع شد و به حضرترسول (صل الله علیه و الهی وسلم) ختم گشت و ولایت مخصوص اسلام از حضرت على (علیه اسلام) شروع شد و به حضرتحجّت (عجل الله تعالی فرجه الشريف) ختم خواهد شد.
نبى (صل الله علیه و الهی وسلم) به حكم نبوّت، حكم شرعى و تكلیف شرعى به شما مىدهد و «ولى» مدد غیبى مىكند. البته؛ پیامبر (صل الله علیه و الهی وسلم) هم «نبى» است و هم «ولى»؛ امّا امامان فقط «ولى» هستند، چه امام مثل حضرت ابراهیم (علیه اسلام) كه بعد از پیامبرى به مقام امامت نائل شدند و چه امام مثل حضرت امیرالمؤمنین (علیه اسلام) كه بدون آنكه نبى باشند، امام و ولى هستند.[1]
زمانى كه مقام امامت به حضرت ابراهیم (علیه اسلام) داده شدو خدا فرمود: «إنّى جاعِلُكَ للِنّاسِ اماماً» حضرت خیلى آن مقام را پسندیدند و ملاحظه فرمودند بعد از نبوّت براى درست به نتیجه رساندن نبوّت، مقام «امامت» نیاز است و لذا براى فرزندانشان آن مقام را تقاضا كردند تا این نبوّت را آنها بتوانند به نتیجه و به ثمر برسانند و گفتند:
«وَ مِنْ ذُرّیتی؟»
یعنى خدایا! آیا ممكن است این مقام «امامت» را به فرزندان من هم بدهى.
_____________________________
(1)- مبحث «ختم ولایت» را در بحث «آخرالزمان، شرایط ظهور باطنىترین بعد هستى» دنبال بفرمایید.
مبانى معرفتى مهدویت، ص: 76
خداوند وعده داد كه این عهد من به فرزندانى كه ظالم هستند نمىرسد
«لاینالُ عَهدِىالظّالِمین»
پس اگر فرزندى از ابراهیم (علیه اسلام) در هستى باشد كه به هیچوجه ظالم نباشد، یعنى هیچ نقصى نداشته باشد و بهواقع معصوم باشد، طبق صریح این آیه قرآن مىشود امام باشد. وقتى از نظر تاریخى، بررسى مىكنیم مىبینیم حضرت رسول (صل الله علیه و الهی وسلم) فرزند اسماعیل (علیه اسلام) است، و بر طبق قرآن ایشان معصومند و قرآن به عنوان نمونه در مورد حضرت رسولاكرم (صل الله علیه و الهی وسلم) مىفرماید:
«ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی»
؛ یعنى هیچ كلامى از روى هوس نمىگوید، فرزندان پیامبر نیز از نسل پیامبرند و طبق آیه تطهیر[2]، اهلالبیت پیامبر (صل الله علیه و الهی وسلم) از هرگونه رجس و پلیدى و گناهى پاكند. فرمود:
«إنَّما یریدُالله لِیذْهِبَ عَنْكُمُالرِّجْسَ اهْلَالْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً»
(ما اراده كردیم شما اهلالبیت، در نهایت طهارت، یعنى در مقام عصمت قرار گیرید). طبق این مقدّمات نتیجه مىگیریم؛ حضرات ائمه همگى امامند، به همان معنایى كه حضرت ابراهیم (علیه اسلام) و فرزندانشان مثل اسحاق و یعقوب و .....، امام شدند. (البته در بحثهاى امامت، روى این مقدّمات و نتیجهگیرى باید بیشتر بحث شود).
[1] ( 1)- مبحث« ختم ولایت» را در بحث« آخرالزمان، شرایط ظهور باطنىترین بعد هستى» دنبال بفرمایید.
[2] ( 1)- سوره احزاب، آیه 33.