لذائذ مادی، مانع بندگی
اگر ما مُطیع و مُنقادِ لذائذ مادی شدیم اطاعت فرمان خدا یادمان می رود. نمی توانیم اطاعت کنیم. در فراهم کردن لذائذ فقط مجبوریم مطیع فرمان نفس باشیم، هر کار بیشتری برایمان تهیه کنند آنجا می رویم. کاری نداریم خدا راضی است یا راضی نیست. بندگی خدا فراموش می شود. بنابراین چه بهتر که ما از اول به لذت، عادت نکنیم. اگر عادت کنیم روز امتحان نمی توانیم گذشت داشته باشیم. زمین می خوریم و مشکلات زیادی پیش می آید
بسم الله الرحمن الرحیم
قرائت[1] آیات مبارکه سوره توبه(128- 129)
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ * فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ*
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاه و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبی القاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیه الله فی الأرضین.
موانع اطاعت فرمان خدا
عرض شد که ایمان به خدای متعال مقتضی اطاعت فرمان او است، اما موانعی سر این راه سبز شده است که با اینکه انسان ایمان به خدا دارد، باز گوش به حرفش نمی دهد، این موانع چند تا بودند.
(1) شیطان
یکی از موانع ابلیس ملعون بود که قسم یاد کرده نگذارد انسان ها راه بندگی در برابر فرمان خدا پیش بگیرند «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ، إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِین»،[2] شیطان قسم خورده که مردم بندگی خدا نکنند و به نحوی از انحاء انسان ها را از اطاعت فرمان خدا منحرف کند، اولین مانع این است، قدیمی ترین و متقادم تر مانع این مانع است.
(2)عادت
دومین مانع عادت است، آدم به کاری عادت کند، آن کار، گاهی مقابل اطاعت فرمان سبز می شود، چون عادت کرده و ریشه دار است فرمان خدا را به راحتی زیر پا می گذارد.
(3)لذائذ مادی
سوم لذائذ مادی است، وقتی انسان وارد این وادی شد، و به او مزه کرد، به این زودی ها دست برنمی دارد، آن وقت برای رسیدن به لذائذ گوش به حرف خدا نمی دهد، چون خدا انسان را محدود کرده است، تمام این راه ها جزء موانع اطاعت فرمان خداست، هم لذائذ، هم عادت و هم شیطان، همیشه هر سه مشغول کار هستند. حالا امروز راجع به لذائذ صحبت می کنیم، چون درباره نفس امّاره و شیطان و عادت به اندازه کافی صحبت شد.
خطر لذت گرایی
یکی از موانع مسأله لذائذ است. حیوانات غذاهای مناسب را با بو کشیدن تشخیص می دهند. اول بو می کشند بعد می خورند. در همین بو کشیدن می فهمند این غذا مناسبشان است یا نیست. بو نکشیده نمی خورند، گوسفند همین جور است، حیوانات وحشی گوشت خوار هم همین جور هستند. اول بو می کنند بعد می خورند. انسان یک دستگاهی دارد که لذائذ را درک می کند؛ گاهی قوه چشایی انسان است، می چشد می بیند شیرین است، خوشمزه است، گاهی چیزهای دیگر است، ولی به هر حال آدم از یک راهی می فهمد این شیء خوب و ملذّ است، بعد از آن استفاده می کند، یک روز دو روز هم نیست، تا انسان هست این ها هستند، و در مسیر همه انسان ها هم سبز می شوند، بعضی ها خیلی بیشتر بعضی ها کمتر، اما همه دچار هستند. دوست دارند شیرین باشد، خوشمزه باشد، دوست دارند آن طور که نفسشان می خواهد باشد، بعضی از این دوست داشتنیها ممنوع است؛ خدا گفته از آن استفاده نکن ولو برایت لذتبخش است، آن وقت آن لذت پرستی نمی گذارد آدم گوش به حرف خدا بدهد. به نحوی از انحاء دست به آن لذت می زند و توبه را عقب می اندازد، می گوید خدا بزرگ است ان شاء الله می بخشد!، لذا صلاح این است که انسان مکلّف زیاد طرف لذائذ نرود، اگر برود عادت می کند آنوقت نمی تواند از آن لذت بگذرد و اگر نگذرد خطر پیش می آید، در روایت است پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله آب خواستند یا چیزی خواستند، برایشان عسل به انضمام یک چیز دیگر آوردند، ایشان فرمودند به یکی می شود اکتفا کرد دو تا با هم زائد است و هر دو را نخورند.[3] ایشان شروع به تعلیم کردند که اگر یکی اش کافی است دو تا چرا؟ ولو لذت دارد اما اگر بخواهیم برویم در کوچه پس کوچه های لذت، مشکلات پیش می آید؛ بنابراین برای انسان در زندگی این موارد پیش می آید، اما لازم نیست از دو تا لذت، از سه تا لذت استفاده کند، یکی اش کافی است. این عادت نکردن به لذت مسأله است، اگر به لذت عادت کنی ریشه پیدا می کند و آنوقت نمی شود از آن گذشت، دیگر سخت می شود، اگر به او فشار آمد می رود مرتکب گناه می شود کاری می کند که دسترسی به لذت داشته باشد. زمان پهلوی ملعون وقتی او با روحانیت و حوزه ها مبارزه می کرد خیلی ها از حوزه رفتند، اما اگر عادت به لذت نکنیم آدم به راحتی از این لذت میگذرد؛ بنابراین احتمال بدهیم که امتحان در پیش باشد آدم نباید زیاد به لذائذ دست بیاندازد. اگر به یکی اکتفا کند، احیاناً اگر غیر لذت چیز دیگر هم بود گرفتار این مسائل نمی شود، و الّا نفس عادت می کند و نمی تواند بگذرد، نه از غذایش، نه از لباسش، نه از مرکبش، نه از خانه اش از هیچ کدام این ها نمی تواند بگذرد؛ عادت کرده و دوست دارد. اما اگر عادت نکند در خانه های ساده هم می شود زندگی کرد، با لباس ساده هم می شود زندگی کرد. با غذای ساده هم می شود زندگی کرد، عده ای زمان پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله نان خالی هم نداشتند بخورند، اگر در این فاز برویم، دیگر برگشتنش کار مشکلی می شود. ما تنها هم که نیستیم، زن و بچه داریم، اطرافیان داریم آن وقت آن ها هم مثل ما می شوند، بنابراین نباید عادت کرد ولو امکان داشته باشد. اگر عادت کنیم «مصیبت بُوَد روز نایافتن»، دلمان می خواهد هر روز باشد. اگر یک روز نباشد آن وقت مشکل پیش می آید بنابراین اگر ما مُطیع و مُنقادِ لذائذ مادی شدیم اطاعت فرمان خدا یادمان می رود. نمی توانیم اطاعت کنیم. در فراهم کردن لذائذ فقط مجبوریم مطیع فرمان نفس باشیم، هر کار بیشتری برایمان تهیه کنند آنجا می رویم. کاری نداریم خدا راضی است یا راضی نیست. بندگی خدا فراموش می شود. بنابراین چه بهتر که ما از اول به لذت، عادت نکنیم. اگر عادت کنیم روز امتحان نمی توانیم گذشت داشته باشیم. زمین می خوریم و مشکلات زیادی پیش می آید. به همانی که کافی است برای زندگی معمولی بسنده کنیم کافی است و الّا اگر در آن لذت برویم؛ برگشتنش کار ما نیست. عادت می شود. خدا هم بگوید نه، به حرف او گوش نمی دهیم.
(4) نفس امّاره
یکی دیگر از موانع نفس امّاره است که عرض کردیم نفس امّاره هم چیزهایی می خواهد اگر به او بدهیم بیشتر سوار انسان می شود، دیگر نمی شود به او نداد، او مسلط می شود و ما باید مطیع او بشویم، به او هم نباید زیاد گوش داد، اگر گوش بدهیم سوار می شود دیگر نمی توانیم مخالفت کنیم، شیطان هم که همیشه مسلّط است. امام صادق علیه السلام فرمودند اگر شیطان آمد و گوش به حرفش ندهید دیگر نمی آید، ولی اگر حرفش را اجابت کردید مسئولش را هر روز می فرستد، و اگر اجابت نکردید دیگر ترک می کند نمی آید می گوید اینجا جای من نیست، بنابراین باید وقتی پیشنهاد گناه کرد جواب منفی به او بدهیم که نیاید و الّا اگر اجابت کنیم مرتب می آید، هر کدام راه مخصوص به خودش را دارد که انسان گرفتار نشود، اگر از آن راه حرکت نکند مبتلا می شود و برگشتش کار انسان های معمولی نیست؛ این مسأله ای است که همه ما با آن مواجه هستیم، اگر چه روزگاری امتحان در پیش نیست اما نباید باور کرد که هیچ امتحان نخواهد بود، امتحان حتمی است،«وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ»،[4] ما امتحان کنندگان هستیم. ممکن است یک مدتی جو برای امتحان آماده نباشد ولی حتماً پیش می آید، حالا قم، تهران، هر کجا باشیم صحنه امتحان پیش می آید، از یکی از این راه هایی که ما باید عبور نمی کردیم ولی عبور کردیم زمین می خوریم؛ بنابراین کتاب آدم را حفظ نمی کند، هر کسی لذائذ بیشتری عرضه کرد آدم کتاب ها را به او می دهد، دیدیم همین جور شده است، کتابخانه های بزرگی بود همه را دادند و پی کارشان رفتند. محاسن سفید بود. چقدر درس خوانده بودند اما رفتند مرحوم امام فرمود بعضی ها جوری بود که اگر در حوزه می ماندند مرجع می شدند، اما نتوانستند طاقت بیاورند. همه رفتند. این جور جاها پیش می آید، امیدواریم ان شاء الله به لذائذ عادت نکنیم و همیشه نفس امّاره را اطاعت نکنیم، این جور جاها آدم می تواند خودش را حفظ کند و الّا خطرناک می شود. امیدواریم پروردگار متعال همه ما را از این خطرات با عادت کردن به تقواو ترک گناه حفظ کند ان شاء الله، نثار ارواح طیبه کسانی که حفظ شدند، گول نفس امّاره را نخوردند، گول شیاطین را نخوردند، عادت به بدی نداشتند، تابع لذائذ نبودند و فقط مطیع فرمان خدا و خدایی ها بودند سه صلوات ختم کنید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
**************************************
منبع: برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی اعلی الله مقامه
*************************************
پی نوشت ها:
[1]. در ابتدای هر جلسه اخلاق آیاتی از قرآن کریم قرائت می شود.
[2]. ص،82 و83
[3]. ... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: أَفْطَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله- عَشِیَّه خَمِیسٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا فَقَالَ هَلْ مِنْ شَرَابٍ فَأَتَاهُ أَوْسُ بْنُ خَوَلِیٍّ الْأَنْصَارِیُّ بِعُسِّ مَخِیضٍ بِعَسَلٍ فَلَمَّا وَضَعَهُ عَلَى فِیهِ نَحَّاهُ ثُمَّ قَالَ شَرَابَانِ یُکْتَفَى بِأَحَدِهِمَا مِنْ صَاحِبِهِ لَا أَشْرَبُهُ وَ لَا أُحَرِّمُهُ وَ لَکِنْ أَتَوَاضَعُ لِلَّهِ فَإِنَّ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ وَ مَنْ تَکَبَّرَ خَفَضَهُ اللَّهُ وَ مَنِ اقْتَصَدَ فِی مَعِیشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ الْمَوْتِ أَحَبَّهُ اللَّهُ .(کافی، ج2، ص122)
[4]. مومنون، ۳۰
- وبلاگ رامین عشقی
- بازدید: 725
- 2