ظن و گمان به خانواده
آیا فرزند و همسر فرزند انسان نیز به حكم آیه (و قولوا للناس حسنا) جزیی از كلمه ناس تلقی می شوند و احتراز از غیبت و ظن و گمان در خصوص آنان نیز واجب است و یا در صورت دلسوزی ،پدر و مادر می توانند در خصوص ایشان غیبت یا ظن و گمان داشته باشند؟
پاسخ به این سئوال نیازمند توجه به مطالب ذیل است :
1- از مسائل بسیار مهمی كه دین اسلام به آن شدیدا اهتمام دارد ،نگهداری حرمت و آبروی مسلمین و پرهیز از جستجو و تفتیش عقاید آنها است .تجسس و خبر جویی از اندرون زندگی شخصی مردم جایز نیست و به هیچ كس اجازه داده نشده است كه اسرار ولغزشهای مردم را افشا كند . امنیت و آسایش خاطر همگانی مردم با موارد فوق فراهم می شود و ادله متعددی شامل آیات و روایات نیز بر عدم جواز چنین مسئله ای دلالت دارد كه عبارتند از : 1. خداوند متعال می فرمایند «یا ایها الذین امنوا اجتنبواكثیرامن الظن ان بعض الظن اثم ،و لا تجسو ا و لا یغتب بعضكم بعضا ،ایحب احدكم ان یاكل ...» ؛ ای كسانی كه ایمان آورده اید از بسیاری گمانها درباره دیگران بپرهیزید، به راستی كه برخی از گمانها گناه است درباره یكدیگر جاسوسی نكنید و بعضی از شما غیبت بعضی نكنند ،آیا كسی از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد ؟كه البته از آن بدتان می آید .طبق نظر مفسرین منظور از كلمه( و لا تجسوا) تحریم كنجكاوی و دنبال كردن لغزشهای اهل اسلام است چنانچه در مجمع البیان مرحوم طبرسی فرموده است كه در پی جستجوی عیبهای مردم نباشید . امام صادق در این باره می فرماید اگر كسی لغزشها و گناهانی راكه از مومنین با دو چشم خود دیده و یا با دو گوش خود شنیده باشد و برای دیگران بازگو كند او از مصاریق این آیه شریفه است كه می فرماید :آنان كه نقل و پخش كردن كار بد در میان مومنان را دوست دارند ،در آخرت برایشان عذابی دردناك وجود دارد .( اصول كافی ج 2 /357 ،كتاب الایمان و الكو ،باب الغیمه والتهمه ،حدیث 2) {و پیامبر اسلام نیز می فرمایند: در باره لغزشهای مومنین تجسس نكنید ،چون كه هر كس لغزشهای برادران مومن خود را پی جویی كند ،خداوند نیز لغزشهای خود او را پی جویی خواهد كرد و او را بی آبرو و رسوا خواهد كرد هرچند كه در درون خانه اش باشد .(اصول كافی ج2 /3355 ،كتاب ایمان و كو ،باب من طلب ثمرات المومنین ج5 )
امام علی در نامه معروف خود به مالك به عنوان حاكم مصر چنین می نویسد : كم ارج ترین افراد نزد تو باید كسانی باشند كه نسبت به كشف و پخش عیوب و اسرار مردم حریص تر و بی باك ترند برای اینكه نوعا مردم دارای عیوبی هستند كه حاكم برای پنهان داشتن آنها از همه سزاوارتر است .پس هرگز در صدد كشف كردن آن لغزشهایی كه پنهان از تو (پنهان از حكومت )صورت گرفته بر نیا . چون تو به عنوان حاكم مسلمین فقط مسئول پاكسازی جامعه از آلودگی های آشكار و ظاهری هستی ،درباره لغزشهای پنهان مردم خداوند خود داوری خواهد كرد . بنابراین تا آنجا كه می توانی اسرار مردم را پنهان نگه دار تا خداوند نیز اسرار تو را از مردم پنهان نگه دارد.(نهج البلاغه نامه 53 )مجموعه آیات و روایاتی كه در این زمینه وجود دارد به خوبی بیانگر آن است كه از دیدگاه اسلام هرگز نباید حقوق افراد مسلمان با استراق سمع ،تفتیش و تجسس و افشاگری مورد تعرض قرار گیرد.
ب-موارد استثنا : همچنانكه گذشت اصل كلی از نظر اسلام و قانون اساسی بر عدم جواز تحقیق و تفحص در امور شخصی و مسائل پنهانی افراد جامعه است و حتی برای ماموران امنیتی نیز تفتیش در امور شخصی جایز نیست با این حال از بررسی مجموع آیات و روایات و اصول قانون اساسی مربوط به این موضوع مشخص می شود كه قلمرو محدوده این تحریم فقط اسرار شخصی و خانوادگی است كه با مصالح عمومی جامعه هیچ گونه ارتباطی ندارد اما مسائل و اموری كه به مصالح عمومی ،امنیت ،استقلال و منافع ملی و حفظ نظام اسلامی ارتباط دارند به ناچار باید در چارچوب مقررات ویژه ای مورد بازرسی و مراقبت قرار گیرد و این از نظر عقل سلیم و شرع مقدس امری لازم است . و در تمامی حكومت های دنیا نیز چنین مواردی بر آزادی های فردی ترجیح داده شده است . دولت اسلامی جهت بقاء و اداره هر چه بهتر جامعه و انجام مسئولیت های خویش هم باید از اوضاع دولتی و ملتهای بیگانه و توطئه های نقشه های آنان مطلع باشد و هم باید تحركات و برنامه های جاسوسان و دشمنان داخلی را زیر نظر داشته باشد و هم جهت حفظ سلامت خود و جلوگیری از نفوذ عناصر نامطلوب در دستگاههای مهم و اعمال گزینش صحیح ،از سوابق و عملكرد افراد مسئول اطلاع دقیق داشته باشد .چنانكه امام علی در عهد نامه خود با مالك اشتر بعد از آنكه به او دستور داد كه كارگزاران و مامورین خود را از میان افراد با حیا و با تجربه ، و از بین خانواده های شایسته و پاك و پیشگام در اسلام برگزیند ،راجع به ضرورت اعمال تفتیش در كارها و رفتار آنان چنین می فرماید : سپس بر رفتار و كردار آنان مراقبت كن و مراقبین و گزارشگران مخفی از افراد راستگو ،باوفا و متعهد بر آنان بگمار .چون مراقبت و بازرسی سری تو درباره آنان ،آنها را وادار می كند و انگیزه می دهد كه در منصب خودشان به عنوان یك امانت نگریسته و كارایی بیشتری به خرج دهند ،و با مردم به خوبی و مهربانی رفتار كنند .البته همچنانكه مشخص است اسن اقدام باید توسط دستگاههای حكومتی و از طریق مجاری قانونی اعمال شود و افراد غیر مسئول به هیچ وجه مجاز به تحقیق و جستجو در امور شخصی دیگران نبوده و چنین اقدامی شرعا حرام و غیر قانونی است .
ج- مسأله غیبت عبارت است از بدگویى و پرده درى نسبت به حیثیت و آبروى افراد، به گونهاى كه وقتى به گوششان برسد ناراحت شوند؛ ولى غیبت در موارد خاصى جایز شمرده شده است از جمله: الف) در مقام مشورت نظیر ازدواج، ب ) طرف متجاهر به فسق باشد؛ یعنى، هیچ گونه پروایى نداشته باشد كه علناً به گناه و معصیتى دست بزند، كه در خصوص گناه علنى او غیبت جایز است. ج) ممكن است فردى را براى سمتى نظیر نمایندگى یا ریاست قسمتى خاص، نامزد نموده و مورد بحث قرار دهند. در اینجا انسان مىتواند اگر نقطه ضعفى را اطلاع دارد كه خداى ناخواسته با پیدا كردن آن سمت، به اسلام و انقلاب ضربه مىزند، به مسؤولین گوشزد كند.
د) فرض بفرمایید بیمارى است كه نمىخواهد بعضى از اسرارش نزد طبیب فاش شود و از طرفى چارهاى نیست و طبیب براى معالجه باید بداند. در اینجا نیز مىتوان علىرغم خواست بیمار، پزشك معالج او را در جریان امر قرار داد. غیبت نسبت به گناهان پنهانى جایز نیست و در نتیجه اگر شخص مبتلا به ارتكاب گناهى است كه دیگران از آن خبر ندارند، ذكر آن گناه حرام است. بلى اگر در مورد خاصى احتمال منحرف شدن شخصى در اثر همنشینى و عدم اطلاع از مفاسد وى وجود دارد، مىتوانیم شخص مورد نظر را از معاشرت با آن گنهكار منع كنیم. در این راستا باید كمال احتیاط را رعایت نمود؛ یعنى، در مرحله اول تنها مىتوانیم بگوییم كه «این معاشرت به صلاح شما نیست» و حق بازگو كردن معایب و گناهان آن شخص را نداریم، پس باید این كار را مرحله به مرحله و به صورت تدریجى انجام دهیم.
د- با توجه به مطالب فوق روشن می شود كه همسر و فرزند نیز مشمول قاعده كلی حرمت غیبت و تجسس و بد گمانی هستند و غیبت انها تنها در موارد استثنایی كه در بالا بیان شد جایز است وتجسس از امور انها تنها در مواردی كه تربیت و اصلاح و هدایت و نجات انها منوط به آن باشد و بدون ان در معرض انحراف و فساد قرار می گیرند جایز است و در واقع این موارد ازاستثنائات حرمت غیبت و تجسس و مانند آن است .
----------------------------------------
منبع: پرسمان دانشجویی اخلاق وعرفان
- وبلاگ جاهدکاظمی
- بازدید: 699
- 1