رؤياهاي سه گانه
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مي فرمايند: «الرُّؤْيا ثَلاثٌ: مِنْها اَهاويلُ الشَّيْطان لِيَحْزُنَ بِها ابْنَ ادَمَ وَ مِنْها ما يَهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ في يَقْظَتِهِ فَيَراهُ في مَنامِهِ، وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ اَرْبَعينَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ»[1] رؤيا سه گونه است؛ يا القائاتي است كه شيطان القاء مي كند تا فرزندان آدم را نگران كند، و يا از آن رؤياهايي است که هرچه انسان در بيداري مورد توجه قرار داده در خواب با آن ها روبه رو مي شود و يا رؤياهايي است که جزئي از چهل و شش جزءِ نبوت است.
رؤياهاي نوع اول طوري است که شيطان به جهت آماد گي انسان ها مي تواند خيالات آن ها را تحت تأثير وسوسه هاي خود قرار دهد تا آن ها را از ادامه ي راه بندگي مأيوس کند، در خيالات شما تصرف مي کند تا در خواب با اعمالي خلاف شرع روبه رو شويد. بايد متوجه بود که نبايد به اين نوع رؤياها اعتنا کرد و نبايد خود را با اين نوع رؤياها - که شيطان براي نگران کردن ما ايجاد کرده- ارزيابي کنيم.
چنانچه ملاحظه فرموديد حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) بعد از آن که نوع دوم از رؤياها را -که تحت تأثير اموري ايجاد شده که در بيداري به آن ها توجه کرده ايم- متذکر مي شوند، نوع سومي از رؤياها را مطرح مي کنند که از جنس نبوت است و نفس ناطقه مي تواند همانند نفس ناطقه ي پيامبران خدا، با ارتباط با مباني غيبِ عالم، متوجه حقايقي از حقايق عالم شود. رؤياهاي رحماني که انسان در آن ها با حقايق عقلي روبه رو مي شود، در اين قسم قرار دارند. از آن جايي که در خواب حسّ انسان در ميدان نيست، اگر نفس ناطقه مستعد اُنس با حقايق باشد شرايط چنين اُنسي به خوبي فراهم است، همين طور که عرفا در بيداري مي توانند نظرِ خود را از محسوسات منصرف کنند و قلب خود را به سوي حقايقِ معنوي سوق دهند، تا آنجايي که در بيداري با حقايق معنوي مرتبط مي شوند و از تجليات آن معاني در خيال خود نيز بهره مند مي گردند. در شرح حال مرحوم آيت الله «آقا جمال گلپايگاني» هست که فرمودند: به قبرستان رفتم ديدم از بعضي از قبرها دست هايي بيرون است. یعني دست هاي اين ها هنوز به طرف دنيا دراز است، اين صورتِ حقيقيِ اين واقعيت است كه دستان آن ها خالي است و مي خواهند از دنيا چيزي بگيرند. اين به جهت آن است که آيت الله آقا جمال گلپايگاني«رحمة الله عليه» چشم خود را از مظاهري که خداوند به اهل دنيا داده، منصرف کرده و لذا نفس ناطقه ي او در بيداري نيز با حقايق عالم و صورت خياليه ي آن عالم مرتبط گشته است.
امام صادق(علیه السلام) به مفضّل مي فرمايند: «فَكِّرْ يَا مُفَضَّلُ فِي الْأَحْلَامِ كَيْفَ دَبَّرَ الْأَمْرَ فِيهَا فَمَزَجَ صَادِقَهَا بِكَاذِبِهَا فَآن ها لَوْ كَانَتْ كُلُّهَا تَصْدُقُ لَكَانَ النَّاسُ كُلُّهُمْ أَنْبِيَاءَ وَ لَوْ كَانَتْ كُلُّهَا تَكْذِبُ لَمْ يَكُنْ فِيهَا مَنْفَعَةٌ بَلْ كَانَتْ فَضْلًا لَا مَعْنَى لَهُ فَصَارَتْ تَصْدُقُ أَحْيَاناً فَيَنْتَفِعُ بِهَا النَّاسُ فِي مَصْلَحَةٍ يَهْتَدِي لَهَا أَوْ مَضَرَّةٍ يَتَحَذَّرُ مِنْهَا وَ تَكْذِبُ كَثِيراً لِئَلَّا يَعْتَمِدَ عَلَيْهَا كُلَّ الِاعْتِمَاد»[2] اي مُفَضَّل در مورد رؤيا فكر كن كه چگونه خداوند در مورد آن ها تدبير به كارگرفته و راست و دروغ آن ها را به هم درآميخته؛ اگر همه ي رؤياها راست بود، مردم همه پيامبر بودند و اگر همه دروغ بود، در رؤيا فايده اي نبود، پس چنين مقرر فرموده که گاهي صادق باشد و مردم از آن در مصلحتي که بايد به سوي آن هدايت يابند، فايده ببرند و ضرري را که بايد از آن حذر کنند، دفع نمايند، و بسياري از خواب ها دروغ مي باشند تا مردم بر آن ها اعتماد کامل نکنند.
از اين روايت مي توان فهميد که بايد با دقت و احتياط با رؤياهاي خود برخورد کنيم و به هر خواب و هر تعبير خوابي اهميت ندهيم.
در فرمايش امام محمد باقر(علیه السلام) از قول رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) داريم كه: «إِنَّ رُؤْيَا الْمُؤْمِنِ تُرِفُّ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ عَلَى رَأْسِ صَاحِبِهَا حَتَّى يُعَبِّرَهَا لِنَفْسِهِ أَوْ يُعَبِّرَهَا لَهُ مِثْلُهُ فَإِذَا عُبِّرَتْ لَزِمَتِ الْأَرْضَ فَلَا تَقُصُّوا رُؤْيَاكُمْ إِلَّا عَلَى مَنْ يَعْقِل»[3]رؤياي مؤمن بين زمين و آسمان بر سر صاحبش در پرواز است تا آن كه خودش آن را براي خود تعبير كند، يا ديگري براي او تعبير نمايد. پس آنگاه كه تعبير كرد، به زمين مي آيد و قطعي مي شود پس خواب خود را جز براي انسان خردمند نقل نکنيد. ملاحظه فرماييد چگونه حضرت نقش تعبير خواب را مهم مي دانند. حسن بن جَهْم مىگويد: از ابوالحسن(علیه السلام) شنيدم كه فرمود: در زمان پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم) زنى در خواب ديد كه ستون خانه اش شكسته، پس خدمت پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) رسيد و خواب خود را به پيامبر عرض كرد. پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: شوهرت با خوبى و خوشى از سفر سر مىرسد. شوهر او كه در سفر بود همان گونه كه پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) گفته بودند بيامد. بار ديگر شوهر او به سفر رفت و آن زن دوباره به خواب ديد كه ستون خانه اش شكسته است. باز خدمت پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) رسيد و خوابش را عرض كرد. پيامبر به او فرمود: شوهرت به خوبى و خوشى از سفر سر مىرسد، و شوهر او همان گونه كه پيامبر گفته بود از سفر بيامد. شوهر او براى بار سوم به سفر رفت و آن زن در خواب ديد كه ستون خانه اش شكسته، ولى او اين بار خواب خود را براى مردي منفي باف و شوم بازگو کرد، و آن مردِ بدسرشت به او گفت شوهرت خواهد مُرد. اين خبر به گوش پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) رسيد و ايشان فرمودند: چرا اين مرد، خواب آن زن را تعبيرى نيكو نكرد؟[4]
روزي مهدي عباسي از معبِّرهاي دربار پرسيد: «من چند سالِ ديگر حکومت مي کنم؟»! همه درماندند تا يكي از آن ها گفت: قربان! سي سال ديگر شما حكومت مي کنيد، مي پرسد به چه دليل مي گويي؟ جواب مي دهد به دليل اين که امشب شما سي ياقوت قرمز در خواب مي بينيد که در حال شمردن آن هستيد و هر کدام دليل يک سال حکومت شما است. اتفاقاً آن شب خليفه سي ياقوت قرمز در خواب مي بيند! سايرين از معبّر پرسيدند از کجا گفتي؟ گفت: به او القا كردم كه در خواب اين چنين ببين او هم با ذهن خود به دنبال سي ياقوت قرمز گشت و خيال او آن را ساخت. آن معبّر اين تصوّر را به او داد كه «تو سي ياقوت قرمز خواب مي بيني» نفس ناطقه ي خليفه هم اين تصور را با خود به خواب برد و در خيال خود آن را ايجاد کرد.[5] به همين جهت نمي توان بر روي خواب خيلي تكيه كرد. چون ممکن است خوابي که ديده ايد با واقعيت ارتباط نداشته باشد و صورتي باشد كه خيالات تان ساخته است.
-------------------------------------
[1]- نهج الفصاحه، ص 506.
[2]- توحيد المفضل، ص 84.
[3]- الكافي، ج 8 ، ص 336.
[4]- الكافي، ج8 ، ص 335.
[5]- محمد رضا رضوان طلب، رؤيا از نظر دين و روانشناسي، ص 147.