كفر شيطان، كفر بر اسم جامع «الله»

تاریخ ارسال:ج, 02/10/1395 - 08:32

چنانچه ملاحظه مي فرماييد؛ ملائكه در مقام خود - كه شيطان هم در آن مقام بود- حق را تسبيح و تحميد و تقديس مي كردند و مسلّم شيطان هم خداوند را تسبيح و تقديس مي كرده است. بنابراين ممکن است كسي با بعضي از اسماء الهي، خداوند را بپرستد و باز هم شيطان باشد. درست است که او آن وقتي که با آن اسماء خدا را مي پرستيد، روحيه استكباري  اش ظاهر نبود، ولي قرآن در آخر آيه 34 سوره بقره بعد از اين که مي فرمايد شيطان از سجده كردن بر آدم ابا كرد، مي فرمايد: «اِنَّهُ کَانَ مِنَ الْکَافِرِين»؛ يعني از اول به اين نوع پرستش كه در حال حاضر به آن دعوت شده کافر بود. پس مي شود کسي کافر به «الله» و مقام جامعيت اسماء الهي باشد اما تسبيح خدا را هم بگويد و اين کفر، كفر بر وجود خدا نيست، کفر بر «الله» است، چون قرآن مي فرمايد: «عَلَّمَ آدَمَ الْاَسْمَاءَ کُلَّهَا»؛[1] و خداوند همة اسماء را به آدم تعليم داد، بعد هم به ملائكه فرمود: «اَنْبِئوني بِاَسْماءِ هَؤلاءِ اِنْ كُنْتُمْ صَادِقِين»[2] اي ملائكه اگر راست مي گوييد كه شايستگي خلافت الهي را داريد، به من خبر دهيد از اين اسمائي كه به آدم تعليم دادم. و از اين طريق ناتواني ملائكه را ظاهر نمود. سپس به آدم فرمود:

«يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ، قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ»؛[3]

اي آدم! آنان را از اسماء و حقايق شان آگاه كن. هنگامي كه آنان را آگاه كرد، خداوند فرمود آيا به شما نگفتم كه من غيب آسمان ها و زمين را مي دانم؟! و نيز مي دانم آنچه را شما آشكار مي كنيد و آنچه را پنهان مي داشتيد.

معلوم شد آدم مظهر جامعيت اسماء الهي است و لذا به مقام ملائكه فرمود به آدم سجده كنيد، اين جا بود كه شيطان نتوانست تحمل کند. اگر به شيطان گفته بودند خداوند را تسبيح بگو، مي كرد. به او دستور داده شد به مظهر جامع اسماء الهي سجده کن و از اين طريق در مقابل همة اسماء الهي، همة خود را نفي بنما، و هيچ وجهي براي خود باقي نگذار، و همه ابعاد خود را در مقابل همة اسماء الهي نفي كن، و اين نوع دستور براي شيطاني كه منيّت خود را حفظ كرده است بسيار مشكل شد، شيطان در كنار منيّت خود مي خواست خدا را تسبيح و تحميد و تقديس كند و لذا نمي توانست «الله» را بپرستد.

سجده عامل نفي کبريايي انسان در مقابل كبريايي حضرت حق است و اين براي كسي كه نمي خواهد در همه ابعاد خود فاني در حق شود و همه حركاتش نمايش اسماء الهي باشد، کار مشکلي است و اگر ما إن شاء الله ابتدا در خودمان اين خطر را احساس کنيم كه چنانچه در همه ابعادمان بناي بندگي حق، و نفي خود را نداشته باشيم، با شش هزار سال عبادت و كار فرهنگي، باز امكان سقوط برايمان هست، ضروري است که دانه دانه و رگ به رگ افکارمان را ارزيابي كنيم و جنبه هاي شيطاني آن ها را از درون خود نفي نماييم تا إن شاء الله با اسم «الله» مرتبط شويم و بندگي خدا در همه ابعادش برايمان شيرين و راحت شود.

بسيجي هاي واقعي با اسم «الله» اين همه راه را به سرعت رفتند و شهادت ظهور همان نفي منيّت آن ها بود، و لذا است كه امام خميني«رحمة الله عليه» مي فرمودند اين جوانان بسيجي ره صد ساله را يك شبه طي كردند، چون از طريق حضرت روح الله«رضوان الله عليه» با اسم «الله» آشنا شدند. بسياري از علمايي كه ما داريم و به آن ها ارادت هم مي ورزيم و نبايد از حقوق آن ها غافل شد، به آن خوبي که نظر به اسم «الله» داشته باشند، سلوك نكردند. امام خميني«رضوان الله تعالي عليه» در كمالات معنوي جامعيت داشتند به طوري كه در عين فقيه بودن، فيلسوف بودند و در عين فيلسوف  بودن، عارف و مفسر قرآن بودند و كمالات عقل عملي، مثل شجاعت و توكل و سياستمداري را در خود به نحو جامع داشتند و لذا نزديكي ايشان به اهل البيت(علیهم السلام) نسبت به كساني كه بعضي از صفات الهي را دارا هستند، بيشتر بود. به همين جهت در عين ارادت به خوبان عالم بايد متوجه باشيم آن هايي كه در كمالات و خوبي ها در مقام جامعيت هستند شايسته ارادت خاص و اطاعت خاص مي باشند.

با اين مقدمه طولاني متوجه مي شويم که ضروري است در فعاليت هاي فرهنگي نسبت به هدفي كه بايد به دست آوريم بسيار حساس باشيم تا فريب نخوريم و در مسير نزدیکی به وجود مقدس اهل البيت(علیهم السلام) كه در مقام معرفت و پرستشِ جامعيت اسماء الهي هستند، قرار داشته باشيم، زيرا آن ها علاوه بر جامعيت در شناخت و معرفت نسبت به همه اسماء الهي و عبادت خدا با همه اسمائش، به جاي خداداني در مقام خداداري هستند، به همين جهت هم علومشان از طريق معلم و درس و مدرسه به دست نيامده است. اين قسمت اخير از تأکيدهاي اساسي حرف هاي ما در اين سلسله مباحث است و بحث آن در جلسات آينده خواهد آمد.

بحثمان رسيد به آن جا که يک نوع فعاليت فرهنگي داريم كه براي قدسي کردن همه چيز است. باب اين بحث در جلسه گذشته باز شد، اما اعتقاد ما اين است که ابعاد مختلف اين بحث  بايد کاملاً روشن و چشيده شود تا علاوه بر اين كه ارزش آن ها مشخص مي شود، بتوانيم آن ها را در عمل مدّنظر قرار دهيم.

--------------------------------------------------------

[1] - سوره بقره آيه 31.

[2] - سوره بقره آيه 33.

[3]  - سوره بقره، آيه33.