عمل صالح؛ عامل شکوفايي عقايد پاک

تاریخ ارسال:ج, 02/10/1395 - 15:45

مي گويد هر چه تلاش مي كنم نتيجه محقق نمي شود. عقيده ام توحيدي است اما رشد نمي كنم. مي گويد: قبول دارم همه چيز دست خداست ولي اگر پول نداشته باشم غصه مي خورم. قبول دارم همه كاره خداست ولي اگر پشت سرم حرف بزنند كه آبرويم را ببرند، دلم مي لرزد، با اين که مي دانم عزت دست خداست ولي نگرانم اهل دنيا به عزت من لطمه بزنند. پس چرا نتوانسته ام آن عقيده را در احوالات قلبي ام محقق كنم؟ خداوند در جواب او مي گويد تو عقيده صحيح داري، ولي رشدش ندادي و رشد آن به عمل صالح است، به همين جهت در دنباله آيه مي فرمايد «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ»؛ آن عقيده پاك، با عمل صالح - كه همان عمل مطابق آن عقيده است- رشد مي كند و آن عقيده را به حقيقت آسماني اش نزديك مي نمايد و عقيده هر چه بيشتر حضوري مي شود.

پس اگر 20 سال بر اساس عقيده توحيدي عمل كرديد و محور قلب را حكم خدا قرار داديد، و به عبارت ديگر عمل به آن عقيده را ادامه داديد، مي بينيد نتايج عقايدِ توحيدي آرام آرام ظاهر خواهد شد. دين توحيدي به ما دستور داده ركوع تان فقط براي حق باشد، براي حق راست بگو، براي حق ببين، براي حق بشنو، براي حق بخور، بنا به فرمايش اساتيد بزرگ همه جا نرو، همه چيز نخور، همه چيز نگو و همه چيز نبين، تا حق با نور عزت و بقايش بر زندگي شما تجلي كند و همان طور كه حق باقي است شما هم به بقاء حق باقي شويد. آيه مي گويد اگر 20 سال عمل صالح انجام دادي نتيجه اش اين مي شود كه تو ديگر هر روز فكر نمي كني نکند كسي آبرويت را ببرد. اعتقاداتتان با عمل صالح شكوفا مي شود و از حالت حصولي به حضوري تبديل مي گردد. اساساً در راستاي چنين هدفي شما را خلق كرده اند، مي فرمايد: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»[1] خداوند آن كسي است كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مي كنيد، و او شكست ناپذير و بخشنده است. پس مرگ و زندگي انسان ها براي آن است كه خود را با اَحسن اعمال به نمايش بگذارند و بندگي را در جان خود نهادينه كنند تا حجاب بين انسان و خداوند از ميان برخيزد و انسان باشد و خداي عزيز غفور، و از اين طريق به توحيد برسد. آيت الله طباطبايي«رحمةالله عليه» مي فرمايند كه خدمت مرحوم قاضي«رحمةالله عليه» بوديم و ايشان درس توحيد افعالي مي دادند - توحيد افعالي يعني همة فعل ها را از حق بدانيم و معتقد شويم «لا مُؤثِّرُ فِي الْوُجُود اِلاّ الله» - در آن اتاقي كه مشغول گوش دادن به سخنان مرحوم قاضي«رحمةالله عليه» بوديم ناگهان گرد وخاكي به پا شد، گفتيم طاق اتاق پايين آمد، همة ما پريديم بيرون. بعد از مدتي که گرد و خاك ها خوابيد، ديديم مرحوم قاضي همان گوشه اتاق با تمام آرامش نشسته اند. و بعد متوجه شديم علت گرد و غبار آن بود که لوله بخاري حجره پهلويي را كمي خراب كرده بودند تا تعمير كنند - لوله بخاري هاي قديمي به همديگر راه داشت- گرد و خاكش در حجرة ما آمده بود.[2] بسيار خوب، در ابتداي راهِ توحيد، تمام اعمال ما تحت تأثير عقيده ما نيست، ولي بدانيم هر چه بر اساس اين عقيده عمل كنيم، آن عقيده شكوفا مي شود و نورش در جان ما تجلي مي نمايد و هرچه بيشتر از پوچي رها مي شويم. امثال مرحوم قاضي«رحمةالله عليه» با پايداري بر عقيده توحيدي و عمل به آن، خود را از پوچي ها و فرسايش هاي دنيا نجات دادند.

باز علامه طباطبايي«رحمةالله عليه» مي فرمايند: وضعم از نظر اقتصادي بد بود و پولي در دست نداشتم. گفتيم برويم از مرحوم قاضي«رحمةالله عليه» كمي پول قرض كنيم. داشتيم با مرحوم قاضي«رحمةالله عليه» احوال پرسي مي كرديم، پسر آقا آمد كه خانمِ قابله كارش تمام شد و مادرم وضع حمل كرد، براي قابله پول بدهيد. آقا دست كردند و آستر جيبشان را بيرون كشيدند ، گفتند بابا ببين هيچي ندارم، گفت پس يك سيگار بدهيد تا بدهيم به آن خانم، گفتند سيگار هم ندارم. علامه طباطبايي«رحمةالله عليه» مي گويند: ما ديگر تكليف خودمان را فهميديم. گويا خداوند در اين زمان اين مسئله را نشان داد كه پيامي براي ما باشد. ظهر شد و مرحوم قاضي«رحمةالله عليه» نماز را شروع كردند و ما هم به ايشان اقتدا كرديم، ديديم آنچنان نماز مي خوانند كه گويا در اين دنيا هيچ چيزي جز خدا وجود ندارد. بعد علامه طباطبايي«رحمةالله عليه» ادامه مي دهند: من بارها تجربه كردم وقتي سبب هاي دنيا بسيار بخيل بود، مرحوم قاضي«رحمةالله عليه» در اين موارد، حالِ خاص توحيدي شان شكوفاتر بود. در واقع مرحوم قاضي«رحمةالله عليه» متوجه بود در اين مواقع خدا مي خواهد خودش را بدون ابزارها نشان بدهد، چون تا وقتي با پولِ خدا نان مي خوريد، پول، ميان خدا و شما حجاب است، و عموماً هم خداوند با همين اسباب  و وسايل با ما رابطه دارد، ولي بايد بر اساس عقيدة توحيدي نظر را از اسباب و وسايل به سوي خودِ خدا انداخت تا آن جا که براي بعضي ها در بعضي مواقع مايحتاجشان بي واسطه به صحنه مي آيد، اين حاصل پايداريِ هر چه بيشتر بر عقيده توحيدي است.

---------------------------------------------------

[1] - سوره ملك، آيه2.

[2] - به کتاب مهر تابان آيت الله تهرانی رجوع شود.