پوچي و عذاب قيامت

تاریخ ارسال:ش, 02/11/1395 - 21:13

خالي بودن جان ها از حقايق در روز قيامت بسيار عذاب آور است، چون جاي خالي و خلأ آن از بين نرفته و وجود دارد، و انسان آن خلأ را به صورت علم حضوري احساس مي كند. همان طور كه اگر مثلاً الآن پوست دست شما بريده شود در  آن حال احساس درد داريد، اين احساس درد به جهت آن است كه نفس شما عدم اتصال سلول ها را به صورت علم حضوري احساس مي كند. درست است كه هنگام بريده شدن پوست دست، چيزي به دست شما اضافه نشد ولي اتصالِ بين سلول ها از بين رفت و نفس، خلأ اين اتصال را در دست شما احساس كرد. در همين رابطه است كه مي گويند: خدا عذاب نمي دهد بلكه فيضش را مي گيرد و احساس حضوريِ خلأ آن فيض، عذاب است، با همان صورت هاي خاص قيامتي اش. همان طور كه با احساس جاي خالي اتصال بين سلول هاي دست، به واقع درد پديدار شد.

ملاحظه مي فرماييد که علم به عدم اتصال بين سلول ها به نحو حصولي نيست بلكه به نحو حضوري و وجودي است و لذا احساس سوختن به وجود مي آيد، و واقعاً در قيامت هم خودِ سوختن در صحنه است، چون احساس عدم كمال در آن عالم، وجودي و حضوري است. پس موضوع آزاردهندگيِ خلأهايي كه انسان با آن  روبه رو مي شود، به جهت عدم سير به سوي حقايق از طريق قلبي و وجودي، مسأله اي است كه هر چه به قيامت نزديك تر شويم بيشتر آزاردهنده خواهد بود و اين است كه بايد با دقت كامل تلاش كنيم طوري نباشد كه خداي ناکرده يک عمر با «نيست ها» زندگي کنيم، وگرنه در قيامت صورت نيست هاي آزاردهنده براي ما جلوه مي کنند و از هست محروم مي شويم. همواره بايد متذکّر باشيم که انتهاي يك زندگي كه سراسر آن به سربردن با نيست ها است، به كجا ختم مي شود، تا ببينيم چرا بايد با خودِ حقيقت و با بودِ حقيقت ارتباط داشته باشيم. گفت:

دور مي بيني سراب و مي دوي
عاشق آن بينش خود مي شوي

يعني يک چيزي براي خودت ساخته اي و دنبالش مي دوي، بعد كه چيزي نمي يابي و خسته مي شوي و حضور آن صورت ذهني در ذهن شما تمام مي شود، مي گويي چرا چيزي به دستمان نيامد. مگر از اول به دنبال چيز واقعي و وجودي بودي که حالا انتظار داري به چيزي برسي؟ از ابتدا به دنبال اعتباريات ساختة ذهن خود دويديم و معلوم است كه حالا نبايد با چيزي كه وجود خارجي داشته باشد روبه رو شويم. روي اين نكته بايد خيلي فکر کنيد تا از ابتدا در انتخاب  موضوع هايي كه بايد دل را متوجه آن ها كرد، حساس شويم و لااقل عدم موفقيت هاي خودمان را درست تحليل كنيم، تا وقتي به ما گفتند:

صد انداختي تير و هر صد خطا است
اگر هوشمندي يك انداز و راست

بفهميم از چه زاويه اي دارند ما را متذکّر مي كنند.