تاريخچه علم اخلاق
رسولان و انبياي الهي علاوه بر دعوت مردم به توحيد و خدا پرستي آنان را به اخلاق صحيح نيز راهنمايي مي کردند. حضرت آدم (عليه السلام) سفارش هايي به فرزندان خود داشت و ساير پيامبران الهي هم به تکميل اخلاق پرداختند، تا آنجا که بخش عظيمي از دستورات حضرت عيسي (عليه السلام) را مباحث اخلاقي تشکيل مي دهد. در ميان فلاسفه هم بزرگاني چون سقراط، ارسطو و افلاطون به مباحث اخلاقي توجه داشتند. تا آنکه پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) مبعوث به رسالت شد و غايت بعثت او اتمام مکارم اخلاق بود. عالمان و حکيمان مسلمان با الهام گرفتن از تعاليم قرآن کريم و سنت پيامبر(صلي الله عليه وآله) از روزگار صحابه، همواره به مباحث اخلاقي توجهي ويژه داشته اند. کهن ترين نمونه هاي انديشه اخلاقي و قديمي ترين متون اخلاقي نامه هايي از امام علي (عليه السلام) است که صحت صدور آنها از سندي کافى، برخوردار است. پس اولين کسي که علم اخلاق را تأسيس کرد اميرمؤمنان علي(عليه السلام) است که نامه معروفش به فرزند بزرگوار خود امام مجتبي(عليه السلام) پيش از پرداختن به مواعظ، مباحثي کلي درباره تزکيه نفس مطرح کرده و اساس و ريشه مسائل اخلاقي را تبيين فرموده و ملکات فضيلت و صفات رذيلت را به عالي ترين وجه تحليل کرده است. نخستين کسي که کتابي به عنوان «علم اخلاق» نوشت اسماعيل بن مهران ابي نصر سکوني بود که در قرن دوم مي زيست. کتاب او به نام صفة المومن و الفاجر نام دارد. از اصحاب پيامبر (صلي الله عليه وآله) که در پايگيري نخستين مکاتب اخلاقي نقش مؤثر ايفا کردند هرچند که کتابي تأليف نکرده اند مي توان از سلمان فارسي که علي(عليه السلام) او را همانند لقمان حکيم مي دانست، نام برد. نقش ابوذر غفاري که عمر خود را در ترويج اخلاق اسلامي گذراند و خود نمونه اتم آن بود و در زهد و دنيا پرهيزي و اقامه حق و عدالت خواهي شهره بود، حائز اهميت است. افرادي چون عمار ياسر، نوف بکالى، محمد بن ابي بکر و جارود بن منذر در ترويج مکارم اخلاقي داراي نقش اساسي بودند. حذيفة بن منصور از ياران امام باقر وامام صادق و امام کاظم (عليهم السلام) بود و نبوغ خود را در مکارم اخلاق و تهذيب نفس نشان داد. همچنين عثمان بن سعيد عَمرى، که از وکلاي چهار گانه معروف ولي عصر «عجل الله تعالي فرجه الشريف» بود، از بزرگان و مروجان اخلاق محسوب مي شود.[1]
------------------------------------
[1] اقتباس از تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام، سيد حسن صدر، ص420 404 و دايرة المعارف بزرگ اسلامى، ج9،ص229 و اخلاق درقرآن، مکارم شيرازى، ج1، ص41 .