ميدانهاى صبر

تاریخ ارسال:د, 05/09/1396 - 23:28

با تفسير اجمالى ما از صبر كه در اين جمله خلاصه مى شد([ : مقاومت در برابر انگيزه هاى شرآفرين فسادآفرين انحطاط آفرين])... مى توان قلمرو صبر و ميدانها و صحنه هائى را كه در آنها صبر ورزيدن مطلوب است شناخت. پيداست كه سخن ما از صبرى است كه در متون و مدارك اسلامى يعنى قرآن و حديث بدان اشاره رفته و بر آن پاداشهاى فراوان دنيوى و اخروى وعده داده شده است. ترديد نيست كه آن سرباز بيخبر و مزدورى كه در ميدان جنگ با اسلام در برابر پيام آوران حق و عدل و راستى يعنى سلحشوران و پيشاهنگان اسلام مقاومت مى ورزيد و جان خود را به بهاى فرمانبرى از اربابان خودكامه در ميدان جنگ مى باخت يا آن زراندوز و زورمند و صاحب مقامى كه براى حفظ زور و زر و مقام خود در برابر دعوت حق ايستادگى و مقاومت مى كرد و يا گروهها و قشرهاى ديگرى كه هر يك به انگيزه ای و از روى هوسى از پذيرش حق سرباز مى زدند. فقط در نام و لغت صبر با صابران راه حق شريكند و از آنجا كه مقاومت و استقامت آنان در راه تكامل انسان نبوده بلكه در جهت ضد تكامل بوده و در برابر انگيزه هاى شر و فساد و انحطاط نبوده بلكه در برابر جلوه ها و درخشش هاى تكامل و تعالى انسانيت بوده لذا داخل در مفهوم صبر به اصطلاح قرآن و حديث نيست. پس ميدان واقعى صبر ميدان تكامل انسان است. آنجا كه آدمى براى هدف واقعى آفرينش بسوى مقصد نهائى انسانيت يعنى كامل شدن بنده ى واقعى خدا شدن انرژى ها و استعدادهاى نهان انسانى را به ظهور رسانيدن...در حركت و تلاش است جاى صبر است. آنجا است كه بايد در برابر هر انگيزه ای و عاملى كه مانع پيشرفت او مى شود و او را از سير و حركت و كوشش و تلاش باز مى دارد مقاومت كند. چه اين عامل از درون وجود او بجوشد : تنبلى خودپرستى لذت و راحت طلبى حرص ترس زبونى شهوترانى و غيره يا از خارج وجود او به او تحميل شود : جاذبه ها كشش ها و كوشش هاى شيطانى فرمانها و مقررات فسادانگيز تحميل ها و وادارسازى ها نظام ها و قراردادهاى اجتماعى ناموزون و غلط و.. و غالبا يا دائما اين هر دو نوع انگيزه و عامل از يكديگر انفكاك ناپذيرند و به هر صورت و در هر شكل جلوه ای و مصداقى از شيطان. در راه تكامل اين جاده ى خطرناك و پردردسر انگيزه هاى مخالف و مزاحم به تناسب تكليف ها و حركت ها و وضعيت ها متفاوت است : گاهى براى انجام دادن يك حركت لازم مانعى وجود دارد و گاهى موجبى براى انجام دادن يك حركت انحرافى و مضر در ميان هست(كه باز در حقيقت مانعى از نوع ديگر است) و گاهى اين مانع مانعى غير مستقيم است.

در تمثيل به كوهنوردى : گاه سنگى خاربنى دزدى و گرگى در راه هست كه مانعى است از يك تكليف مثبت يعنى حركت. گاهى منظره ى زيبائى بستر نرمى رفيق وسوسه گرى وجود دارد كه ره پيماى كوهنورد را به بار انداختن و عزم رحيل را به اقامت بدل كردن تشويق مى كند و در حقيقت در راه او مانعى از نوع ديگر محسوب مى گردد. و گاهى بيمارى و بيماردارى و سرگرمى اندوه آور ديگرى براى او پيش مى آيد كه در نتيجه به دلسردى و ناپايدارى او در راه منجر مى شود.(مانع غير مستقيم). اين هر سه نوع مزاحم و مانع در پيمايش راه تكامل انسان نيز موجود است. اگر تكاليف واجب دين را ابزارها و گامهائى در راه تكامل انسان و محرمات و كارهاى ممنوع را حركت انحرافى و پيشامدها و حوادث تلخ زندگى را در صورت ناآرامى و بيقرارى موجباتى براى ناپايدارى و دلسردى بدانيم مزاحم ها و انگيزه هاى مخالف را هم مى توان چنين تقسيم كرد : انگيزه ها و عواملى براى ترك واجبات انگيزه ها و عواملى براى انجام دادن محرمات و گناهان انگيزه ها و عواملى براى ناآرامى و ناپايدارى هاى روحى.. و صبر يعنى :

مقاومت و عدم تسليم در برابر اين هر سه گونه انگيزه و عامل مزاحم كه بيگمان فسادآفرين شرآفرين انحطاط آفرين و... مى باشند. پس صبر يعنى : مقاومت در برابر انگيزه هائى كه انسان را از انجام دادن كارها و تكاليف واجب باز مى دارد يا انگيزه هائى كه او را بر انجام دادن كارهاى ممنوع و حرام وادار مى سازد يا در برابر مصيبت ها و پيشامد ناگوار و تلخ زندگى كه عنان شكيبائى و طاقت را از او باز مى گيرد. با اين توضيح مى توان مفهوم و عمق اين سخن پرمغز را كه از رسول اكرم و اميرالمؤمنين عليهماالسلام نقل شده درك كرد :

عن اميرالمؤمنين عليه السلام قال رسول الله صلى الله عليه و آله : الصبر ثلاثه : صبر عندالمصيبه و صبر على الطاعه و صبر عن المعصيه..
(صبر سه گونه است : صبر در هنگام حادثه ى ناگوار صبر بر انجام تكاليف واجب و صبر بر انجام ندادن نافرمانى خدا). در هر يك از اين سه مورد يعنى : در هنگامى كه حادثه ى تلخ و ناگوارى در زندگى پيش مى آيد و در جائيكه تكليف و وظيفه ای به انسان متوجه مى شود و آنگاه كه كار ممنوع و ناروائى او را به سوى خود فرا مى خواند يكى از ميدانهاى صبر در برابر وى گشوده مى گردد و نوبت اين نمايش قهرمانانه ى روح انسان فرا مى رسد. اكنون براى اينكه مفهوم واقعى اين واژه ى اسلامى بطور كامل روشن شود به تشريح هر يك از اين انواع سه گانه مى پردازيم :