کرامات حضرت عبدالعظیم

حضرت عبدالعظیم حسنی
آقا آمد، صورت مثل مهتاب. زبانم بند آمده بود. می خواستم برای ملیكا دست به دامن شوم، نمی توانستم. امّا آقا ـ علیه السّلام ـ خود به طرف من آمدند و فرمودند: دیگر...