آشنایی با سیر الی الله استاد وطنخواه - جلسه 3
خلاصه جلسه سوم: "اخلاص، سرچشمه حکمت در سیر الی الله"
1.مقدمه : ضرورت سلوک آگاهانه به سوی پروردگار
سیر به سوی پروردگار یا "سیر الی الله"، حقیقتی جبری و گریزناپذیر برای هر انسانی است. قرآن کریم این حرکت قهری را چنین بیان میدارد: «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ»؛ ای انسان، تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت میروی و او را ملاقات خواهی کرد. اما ارزش حقیقی این سفر در پیمودن آگاهانه و معرفتمحور آن نهفته است. برای آنان که مشتاق این لقای آگاهانه هستند، قرآن نقشه راه را چنین ترسیم میکند: «فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»؛ هر کس به ملاقات پروردگارش امید دارد، باید عمل صالح انجام دهد و در پرستش پروردگارش، هیچکس را شریک نسازد. این آیه دو شرط اساسی را مطرح میسازد: عمل صالح و نفی شرک. جوهر نفی شرک، همان "اخلاص" است که کلید اصلی ورود به این مسیر اختیاری و آگاهانه است. در این میان، حدیث نبوی «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً...» به مثابه یک راهنمای دقیق، مراحل و ثمرات این سلوک خالصانه را تبیین کرده و محور اصلی مباحث پیش رو خواهد بود.
2.جوهر سلوک: تحلیل مفهوم "اخلاص" و مراتب آن
اخلاص، کلیدیترین مفهوم در سیر الی الله است، زیرا تا زمانی که نیت و وجود سالک از غیر خدا تهی نشود، ثمرات حقیقی سلوک یعنی حکمت و توحید، در وجود او متجلی نخواهد شد. درک عمیق این مفهوم، شرط اساسی برای پیمودن صحیح این مسیر است. بر اساس مباحث مطرح شده، اخلاص در دو مرتبه اصلی قابل تحلیل است:
1. اخلاص در عمل: این مرتبه، سطح ابتدایی و ضروری اخلاص است و به معنای خالص کردن نیت و قصد در انجام عبادات و اعمال صالح، صرفاً برای خداوند متعال است. در این مقام، سالک میکوشد تا انگیزههای غیرالهی مانند ریا، شهرتطلبی و منافع دنیوی را از اعمال خود بزداید.
2. اخلاص در خود (مخلَص شدن): این مرتبه، مقامی والاتر است که در نتیجه استمرار در "اخلاص در عمل" حاصل میشود. در این مقام، سالک نه تنها عمل خود، بلکه "خود" را برای خدا خالص میکند. این فرآیند به معنای رهایی از "خودبینی" و "انانیت" است. "فناء فی الله" در این مرتبه، نه به معنای نابودی فیزیکی، بلکه به معنای یک تحول عمیق در معرفت و بصیرت است؛ سالک «درک میکند» و «بصیرت پیدا میکند» که در برابر وجود لایتناهی حق، هیچ استقلال و وجودی از خود ندارد.
مقام "مخلَصین"، که انبیاء الهی مصادیق بارز آن هستند، خود دارای درجات متفاوتی است. قرآن کریم از حضرت موسی (علیه السلام) به عنوان بنده "مخلَص" خداوند یاد میکند. نتیجه رسیدن به این مقام، دستیابی به "توحید افعالی" است؛ یعنی سالک به شهود درمییابد که تنها فاعل حقیقی در عالم هستی، خداوند است و تمام افعال نیک، از او سرچشمه میگیرد. این اخلاص در ذات و وجود، زمینهای است که چشمههای حکمت الهی را در قلب و جان انسان جاری میسازد.
3. ثمره اخلاص: حکمت الهی، چشمه جوشان از قلب سالک
وعده الهی برای سالکان مخلص، در حدیث مشهور نبوی تجلی یافته است: «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»؛ هر کس چهل روز خود را برای خدا خالص کند، خداوند چشمههای حکمت را از قلبش بر زبانش جاری میسازد. این حدیث که در آثار بزرگانی چون مرحوم سید بحرالعلوم به عنوان یکی از ارکان سیر و سلوک مورد توجه قرار گرفته و شارحانی چون علامه طباطبایی، علامه تهرانی و آیتالله سعادتپرور بر آن حاشیه نگاشتهاند، ثمره نهایی اخلاص را جوشش درونی معرفت و بصیرت معرفی میکند.
"حکمت" در این نگاه، صرفاً به معنای دانش و اطلاعات نیست، بلکه به معنای استحکام و اتقان در کلام، عمل و اندیشه است. کلام حکیمانه، کلامی است که بر پایه عقل، فطرت و برهان استوار بوده و از هرگونه سستی، گزافهگویی و پیروی از رذائل اخلاقی مانند تکبر و حسادت، مبراست. همانگونه که قرآن کریم، "کتاب حکیم" نامیده میشود، زیرا آیات آن محکم، استوار و عاری از هرگونه خلل است، انسان حکیم نیز در تمام شئون زندگی خود، بر اساس معیارهای محکم الهی عمل میکند. این حدیث با عبارات مختلفی نقل شده که هر یک بر جنبهای از این حقیقت تأکید دارد:
|
عبارت حدیث |
نکته کلیدی |
|
«من اخلص لله...» |
تمرکز بر خالص کردن تمام وجود و "خود" برای خداست. |
|
«ما اخلص عبد لله... الا...» |
تاکید بر مقام بندگی و لزوم اخلاص در این جایگاه است. |
|
«ما اخلص عبد الایمان بالله...» |
به عالیترین درجه اخلاص، یعنی خالص کردن ایمان از شوائب شرک، اشاره دارد. |
|
«ما اجمل عبد ذکر الله...» |
ذکر جمیل و یاد زیبای خداوند را به عنوان یکی از راههای مؤثر برای رسیدن به اخلاص معرفی میکند. |
در نهایت، حکمت چیزی جز تجلی عملی توحید در زندگی روزمره فرد نیست. زمانی که قلب سالک از غیر خدا تهی شد، معرفت حقیقی الهی در آن جای گرفته و این معرفت، در تمام تصمیمات و رفتارهای او به شکلی حکیمانه بروز مییابد.
4. اخلاص و مراتب توحید: از نفی شرک تا شهود حق
رابطه میان "اخلاص" و "توحید" یک رابطه بنیادین و دوسویه است. در حقیقت، اخلاص همان فرآیند عملی خالصسازی وجود انسان از شرک به سوی توحید است. بزرگترین مانع در این مسیر، "شرک خفی" یا همان "خودبینی" است. قرآن کریم به این واقعیت تلخ اشاره میکند که: «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ»؛ و بیشترشان به خدا ایمان نمیآورند، مگر آنکه مشرکاند. این شرک، پرستش بتهای سنگی نیست، بلکه دیدن "خود" در کنار خداست. حکایت مرحوم آیتالله شیخ جعفر شوشتری که بر منبر فرمود: «همه انبیا آمدند بگویند موحد شوید، من میگویم بیاید مشرک بشید!»، عمق این فاجعه را نشان میدهد. مقصود ایشان این بود که حال که همه اعمالتان برای دنیاست، لااقل اندکی خدا را هم در نیات خود شریک کنید. رهایی از این شرک از طریق اخلاص، سالک را به مراتب والای توحید میرساند:
1. توحید افعالی: در این مقام، سالک به این شهود قلبی میرسد که تنها فاعل حقیقی و مؤثر در عالم هستی، خداوند است. او درمییابد که سایر موجودات، صرفاً واسطههای فیض الهی هستند و هیچ قدرت مستقلی از خود ندارند. این مقام در تقابل با عقیده باطل تفویض (واگذاری امور) قرار دارد. ما معتقد نیستیم که خداوند قدرتی را به مخلوق واگذار کرده و خود کنار نشسته است. بلکه همانطور که قرآن میفرماید عزرائیل جانها را میگیرد، در آیهای دیگر میفرماید: «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ»؛ این خودِ خداست که جانها را میستاند. بنابراین، فاعل حقیقی در پس همه واسطهها، خودِ اوست. این همان حقیقت متجلی در آیه «اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ» و ذکر شریف «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللهِ» است.
2. توحید صفاتی: در مرحلهای بالاتر، سالک مشاهده میکند که تمام صفات کمالی مانند علم، قدرت، حیات و جمال، به صورت ذاتی و نامحدود، منحصر در ذات حق تعالی است و کمالات سایر موجودات، تنها پرتوی ناچیز از صفات الهی است.
3. توحید ذاتی: این مرتبه که عالیترین مقام توحیدی و همان مقام محمود است، مختص کاملین، همچون پیامبر خاتم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام)، میباشد. در این مقام، شهود ذات اقدس الهی که بر تمام عالم هستی احاطه دارد، به صورت دائمی و بیوقفه صورت میگیرد.
دستیابی به این مراتب توحیدی، زیربنای معرفتی لازم برای ظهور عملی حکمت در تمام ابعاد زندگی روزمره فرد را فراهم میآورد.
5. آثار عملی حکمت در زندگی: از زهد تا تصمیمگیری عقلانی
حکمتی که از چشمه اخلاص میجوشد، یک مفهوم انتزاعی و ذهنی نیست، بلکه به طور مستقیم بر رفتار، نگرش و تصمیمگیریهای فرد در زندگی تأثیر میگذارد و او را از اسارت هیجانات، احساسات زودگذر و هواهای نفسانی آزاد میکند. مهمترین آثار عملی این حکمت عبارتند از:
• زهد حقیقی: فرد حکیم به بصیرتی عمیق نسبت به ماهیت دنیا دست مییابد («بَصَّرَهُ داءَها و دواءَها»). او دردها و درمانهای عالم را میشناسد. در نتیجه، محبت او به امور دنیوی مانند فرزند و مال از بین نمیرود، بلکه «رنگ خدایی» به خود میگیرد. او فرزندش را برای خدا دوست دارد و ثروت را برای خدمت در راه خدا میخواهد.
• ثبات در حکمت: این حکمت، حالتی موقتی و احساسی نیست. همانطور که در روایت آمده: «أَثْبَتَ الْحِكْمَةَ فِي قَلْبِهِ»، خداوند حکمت را در قلب سالک، ریشهدار و دائمی میسازد. این حکمت مانند چشمهای است که دائماً در حال جوشش است، نه چشمهای خشک یا چشمهای که با آبی موقتی پر شده و دوباره خشک میشود.
• تصمیمگیری حکیمانه: بزرگترین تفاوت انسان حکیم با دیگران، در نحوه مواجهه با مسائل و تصمیمگیریهاست. او بر اساس عقل، مشورت و معیارهای الهی عمل میکند، نه احساسات آنی:
◦ در امور سیاسی و اجتماعی: در مواجهه با دشمن، به جای واکنشهای احساسی و عجولانه، با درایت، صبر و برنامهریزی حکیمانه عمل میکند؛ همانند رویکرد رهبری در مقابل دشمنیهای اسرائیل که مبتنی بر اقدام در زمان مناسب است.
◦ در امور شخصی (مانند ازدواج): از خطر تصمیمگیری بر مبنای عشقهای کذایی و احساسات زودگذر پرهیز میکند. او میداند که اساس یک زندگی موفق، تحقیق، شناخت، عقلانیت و مشورت است و اجازه نمیدهد هیجانات آنی، آینده او را تباه کند.
این کمالات و فضائل، در مصداق اتم و اکمل خود، یعنی در وجود مقدس امام زمان (عج)، به اوج ظهور رسیده است.
6. مصداق اتمّ حکمت و اخلاص: جایگاه امام زمان (عج) در سیر الی الله
تمام مباحث مربوط به اخلاص، حکمت و توحید، در وجود مبارک حضرت بقیةالله الاعظم (عج) به عنوان "عصاره همه خوبیها" و مظهر اتمّ صفات الهی، تجسم یافته است. ایشان الگوی کامل یک انسان مخلص و حکیم و راهنمای سالکان در سیر الی الله هستند. شئون و ویژگیهای آن حضرت، اوج مقامات معنوی را به نمایش میگذارد:
1. مظهر عدالت و توحید: حضرت در لحظه ولادت، این آیه را تلاوت فرمودند: «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ». این آیه، وعده الهی برای حاکمیت صالحان و تحقق عدالت است و نشان میدهد که وجود ایشان، مجسمه عدل و تجلی کامل توحید در عالم است.
2. داعی الی الله و ربّانی آیات: فراز زیارت «السَّلامُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ رَبَّانِيَّ آيَاتِهِ» به دو نقش کلیدی حضرت اشاره دارد. ایشان انسانها را به سوی دریای بیکران علم و قدرت الهی دعوت میکنند و همزمان، مربی و تربیتکننده آیات الهی (از جمله نفوس انسانها) هستند تا آنها را به کمال لایقشان برسانند.
3. اهمیت ارتباط قلبی: باید میان دیدار ظاهری و شهود باطنی امام تفاوت قائل شد. ممکن است فردی به سبب گرفتاری، توفیق دیدار ظاهری امام را بیابد، اما عارفانی چون سید بحرالعلوم، پیش از آنکه با چشم سر ایشان را ببینند، با چشم باطن، ملکوت و حقیقت نورانی آن حضرت را مشاهده میکنند. بزرگترین عیدی و فرج حقیقی برای سالک چیست؟ فرج واقعی آن است که پیش از ظهور ظاهری، امام زمان (عج) در قلب ما جای گیرد و محبت و معرفت ایشان، جایگزین وساوس و رذائل شود. این ارتباط عاشقانه از طریق راههایی چون مداومت بر زیارت، خلوت و مناجات، مطالعه و توسل از طریق اشعار عرفانی امکانپذیر است.
شعر عرفانی مرحوم فیض کاشانی که در پایان جلسه قرائت شد، نمونهای درخشان از این عشقورزی عارفانه و طلب خالصانه برای وصال با امام عصر (عج) است که جان هر سالک مشتاقی را به سوی آن حضرت پرواز میدهد.
7. نتیجهگیری
پیام اصلی این جلسه آن است که "سیر الی الله"، سفری است که با اخلاص در نیت و وجود آغاز میشود، به ثمره شیرین حکمت و بصیرت میرسد، در مراتب عالی توحید به اوج خود میرسد و الگوی کامل و راهنمای بیبدیل این مسیر، وجود مقدس امام عصر (عج) است. سلوک حقیقی، جز با خالص شدن برای خدا و پیمودن راه تحت هدایت ولیّ او ممکن نیست.
- بازدید: 111
- 1