یک بازی به کارگردانی شما، نقد و بررسی بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
یک بازی اکشن با عملیات های پر شور اما با زیر متن ضد جنگ و ضد خونریزی. هرچه کمتر بکشید تمیز تر میمانید، سعی کنید بازی را با کمترین کشته تمام کنید و سربازان دشمن را مال خود کنید تا Mother Base شما زودتر کامل شود.
همه چیز را به دقت بررسی کرده بودم. هنوز یک عالمه نگهبان دنبالم بودند و دم دمای صبح بود، تقریبا هیچ شانسی برای رسیدن به نزدیکترین منطقه فرود امن (Landing Zone) با یک زندانی زخمی بر دوشم نداشتم. اما نیازی نبود. چرا که در طول شب، چند C4 در تجهیزات ارتباطات رادیویی، باتری ضد-هوایی، و مهمتر از همه رادار AA این پایگاه کاشته بودم. بنابراین یک نفس عمیق کشیدم، هر سه را با هم منفجر کردم، هلیکوپتر را صدا زدم، و به تماشای منظره انفجار پایگاه نشستم. کمی بعد، هلیکوپتر با شلیک های موشکی وحشتناک یک APC را با خاک یکسان کرد و پیاده نظام دشمن را با مِشین گان (Machine gun) از بین برد، در همین حال، من آرام آرام از پناهگاهم به سمت میدان اصلی همراه با زندانی حرکت کردم. با محموله با ارزشم سوار هلیکوپتر شدم و پشت مینی گان رفتم تا همزمان با بلند شدن هلیکوپتر از آن فضای وحشتناک، نیروهای کمکی دشمن را از بین ببرم.
این عملیات جذابی است که در Metal Gear Solid V: The Phantom Pain میتوانید تجربه کنید. به لطف تکه های پازلی که کوجیما در گیم پلی برای شما قرار داده میتوانید هر طور که مایل بودید این عملیات نجات را کارگردانی کنید. میتوانید با سر و صدای فراوان بزنید به دل دشمن و یا اینکه خیلی ساکت وارد پایگاه دشمن شوید، از حمایت هوایی هلیکوپتر، بمباران هوایی و یا حمایت Quiet استفاده کنید و یا از سلاح های مختلف و تانک استفاده کنید.
نکته جالب در تمامی این آیتم ها این است که باید اکثر اینها را در طول بازی با روش بازیتان بدست آورید، یعنی ممکن است با روشی که شما دارید بعضی از این امکانات را اصلا بدست نیاورید، این بستگی به حوصله شما دارد که آیا به تمام جزئیات عمل میکنید یا نه. در واقع هر کاری که شما در عملیات ها میکنید تاثیر مستقیم در Mother Base و عملیات های آینده دارد. مخصوصا عملیات های فرعی که افراد شما انجام میدهند تاثیر در عملیات های شما دارد مثلا اگر افراد شما در ماموریتی محموله کلاه خودهای دشمن را منهدم کند در مرحله بعد تعداد سربازهایی که کلاه خود دارند کم می شود. واقعا این جمله برازنده این بازی است که "هر چه بکاری درو میکنی"
فکر نکنید که بازی کردن تهاجمی و پر سرو صدا هیچ پیامدی برای بازی شما نداشته باشد، چرا که به لطف بخش مدیریت پایگاه شگفت انگیز Phantom Pain که خیلی عمیق تر و پرجزئیات تر از آن چه که تصور می شود است، با نتایج ناخوشایندی رو به رو می شوید. در Mother Base، ساخت و ساز، به خدمت گرفتن نیرو، و نیازهای R&D گروه در حال رشد خود یعنی Diamond Dogs، را مدیریت می کنید. هر سربازی که می کشم و هر چیزی که از بین می برم، یک پتانسیل از دست رفته هستند. در سایر بازی ها، پایگاه های دشمن صرفا به چند هدف پر شدند تا از بین ببرید، اما در Phantom Pain آن ها فرصت هایی برای دریافت منابع و افزایش نیرو هستند.
این بازی شما را غرق در آزادی عملی که دنیای باز آن فراهم می سازد و تعداد مفاهیمی که می بایست درک کنید، می کند. با در نظر گرفتن روند خطی متال گیرهای پیشین باید گفت این حجم از چیزهای جدید بسیار زیاد است. اما تمامی این ها که در ابتدا کمی گمراه کننده به نظر می آیند، به صورت بسیار یکپارچه تبدیل به مجموعه ای از سیستم های گیم پلی با معنا می شوند که تصمیمات جالب بسیاری را به ارمغان می آورند.
گذار بین مخفی کاری محتاطانه و اکشن پرسروصدا بسیار ارگانیک تر از MGS های پیشین می باشد، و تهاجمی رفتار کردن به هیچ وجه حس ” غلط کردم” را همانند بازی های مخفی کاری دیگر ندارد. اگر کسی متوجه شما شود، وارد صحنه Slow motion چند ثانیه ای می شوید (به نام Reflex Time) تا بی سروصدا او را از بین برده و از وقوع یک جنگ به تمام عیار جلوگیری نمایید. این نه تنها تنش زیاد و لحظات سینمایی لذت بخشی ایجاد می کند، بلکه آزادی لازم برای ریسک های حساب شده و اشتباهات هیجان انگیز را نیز فراهم می سازد.
هرچند، با وجود این که سیستم های گیم پلی Phantom Pain بسیار عمیق تر و پرملات تر از نسخه های پیشین است، داستان آن خیالی بوده و در مقایسه با نسخه های پیشین به شدت کمتر توسعه یافته است. با اطمینان و اعتماد به نفس آغاز می شود، با کارگردانی هدئو کوجیما آماده استقبال از متال گیر فنی-فانتزی نظامی لایو-اکشن می شوید صحنه آغازین شگفت انگیز آن فضای خاصی را القا کرده و همراه با پرسش های بسیار است که پس از 30 الی 60 ساعت (بسته به این که دنبال چه پاسخی هستید و چگونه بازی می کنید) به آن ها پاسخ داده می شود. به طور کلی آن پاسخ ها رضایت بخش نبوده و حس “عجله ای” بودن را القا می کنند، به صورتی که از نبود زمینه سازی یا ارتباط شفاف رنج می برند.
عناصر داستانی Phantom Pain به خوبی تولید شده اند، با سینماتوگرافی زیبا و بازیگری و عملکرد فوق العاده تمام شخصیت ها، از جمله Keifer Sutherland، که متاسفانه کاری در نقش Big Boss انجام نمی دهد. سکوت غیرقابل توضیح او حتی در مهمترین بخش های داستانی فراتر از تحمل رنج درونی می رود، که این ناخوشایند است. چیزهایی که در این نسخه وجود ندارند باس فایت های هیجان انگیز و لحظات به یادماندنی کرکترها یا شخصیت های متال گیرهای پیشین می باشد.
تنها استثنا شخصیت تک تیرانداز کوایت می باشد، که صداقت کودکانش و خشم میدان جنگش آن را انگشت نمای هر صحنه ای می کند. هرچند نحوه پوشش کمی با این ویژگی ها مغایرت دارد، به صورتی که در یکی از بخش های بازی این مسئله را می توان به وضوح دید. اگر کوایت در بین یک جمع نظامی خیلی خشک و جدی باشد باز هم جالب ترین شخصیت می شود –پوشش او و برداشتی که القا می کند ناامید کننده است.
و در آخر باید گفت Phantom Pain بازیی است که هر دقیقه از گیم پلی آن هدف دار است. فقدان داستانی آن بدون شک برای طرفداران متال گیر ناخوشایند است، اما تاکید بر روی داستان و روایت های خود پلیر، آن را تبدیل به محبوب ترین نسخه در این سری برای من می کند. بازی های دیگری بوده اند که فضای بسیار بیشتری برای گشت و گذار (roam) می دادند، آیکون های بسیار بیشتری روی مینی مپ داشتند، اما هیچ کدام مرا مجبور به برنامه ریزی، نقشه کشیدن، سازگاری و ابتکار، همانند این بازی، نمی کردند. Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain نه تنها به هوش من به عنوان یک پلیر احترام می گذارد، بلکه آن را از من می طلبد، در نتیجه در زمره ای قرار می گیرد که کمتر بازیی شایسته آن است.
منبع: سایت تحلیل بازیهای رایانه ای
- وبلاگ سردبیر ضیاءالصالحین
- بازدید: 966
- 2