تولد نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها(بخش سیزدهم)
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین...
اللهم کن لولیک الحجةابن الحسن...
یگانه حامی خونِ خدا "بنفسی انت" سلاله ی سرِ از تن جدا "بنفسی انت"
بیا که حضرت صدیقه چهارده قرن است کُند برای ظهورت دعا "بنفسی انت"
بیا که از جگر چاه ، اشک می جوشد ز بس گریست علی بی صدا "بنفسی انت"
بیا که طشت بود مثل باغ لاله هنوز ز پاره های دل مجتبی "بنفسی انت"
بیا که چشم به راه ظهور توست هنوز سر بریده ی خون خدا "بنفسی انت"
بیا که ناله ی عجل علی ظهورِ حسین رسد به عرش ز طشت طلا "بنفسی انت"
بیا دعای فرج بشنو از لب زینب به شهر کوفه و شام بلا "بنفسی انت"
تشرف :
صاحب «کشف الغمه» می گوید: سید باقی بن عطوه علوی حسنی برای من حکایت کرد که پدرم عطوه زیدی بود و او کسالتی داشت که پزشکان از معالجه آن عاجز و ناتوان بودند و او از ما پسران آزرده خاطر بود و تمایل ما را به مذهب امامیه (شیعه) زشت می دانست. و بارها می گفت: من شما را تایید نمی کنم و تا زمانی که صاحب شما (مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)) نیاید و مرا از این مریضی نجات ندهد به مذهب شما روی نمی آورم. اتفاقا یک شب هنگام خواندن نماز شب ما همه یکجا جمع بودیم که صدای پدرم را شنیدم که فریاد می زند بشتابید. وقتی با شتاب نزد او رفتیم گفت: عجله کنید و صاحب خود را در یابید که همین الان از پیش من رفت. ما هر چقدر دویدیم کسی را ندیدیم. برگشتیم و پرسیدیم چه بود؟ گفت: شخصی پیش من آمده گفت: «ای عطوه!» من گفتم: تو چه کسی هستی؟ گفت: «من صاحب پسران تو، آمده ام که تو را شفا دهم.» بعد از آن دست دراز کرد و بر جایی که درد داشتم مالید. وقتی به خود نگاه کردم اثری از آن بیماری را در خود ندیدم. مدتهای طولانی زنده بود و با قوت و تندرستی زندگی کرد و من غیر از پسران او از گروه زیادی این قصه را پرسیدم و همه به همین طریق بدون کم و زیاد برایم گفتند. صاحب کتاب بعد از نقل این حکایت و حکایت اسماعیل هرقلی می گوید: مردم امام(علیه السلام) را در راه حجاز و غیره بسیار دیده اند در حالیکه یا راه را گم کرده بودند یا بیچارگی و گرفتاری داشتند و آن حضرت آنها را نجات داده و حاجات آنها را نیز برآورده ساخته که به جهت طولانی شدن مطلب از ذکر آن صرفنظر می شود.
زهرا علیهاالسلام خصوصیاتی دارد که از زبان مبارک رسول اکرم و ائمه معصومین علیهم صلوات الله بیان شده و این خصوصیات برای کسی غیر از زهرا علیهاالسلام درعالم امکان ذکر نشده است.
در جلسه قبل خلقت نورانی حضرت را در قالب حدیث رسول اکرم توضیح دادیم که:
1- زهرا سلام الله علیها از نور خدا خلق شده است.
( خلقها الله عزوجل من نوره)
2- قبل از او آدم و بشری خلق نشده بود.
( «خلقها الله- عز و جل- من نوره قبل ان یخلق آدم،)
3- قبل از زهرا زمین و آسمانی خلق نشده بود.
(خلق الله نور فاطمه قبل ان یخلق الارض والسماء)
4- خداوند متعال نور او را در جایگاهی در تحت ساق عرش خود قرار داده است.
(کانت تحت ساق العرش)
توضیح مطلب: عرش خدا بزرگترین مخلوق خداست که خودش را با آن معرفی می کند
لااله الا الله هو رب العرش الکریم، لا اله الا الله هو رب العرش العظیم
وقتی خداوند متعال عرش را آفرید باید عرش را از ظلمت و تاریکی نجات داده و نورانی نماید لذا برای روشن شدن عرش خود نور زهرا را آفرید و آنرا در ساق عرش قرار داد تا نور زهرا عرش خدا را روشن کند پس از زمان خلقت عرش تا ابد همه عرش به نور زهرا روشن است
5- تمام ملائکه ای که در عرش خلق شدند و همه ازنور امیرالمؤمنین علیه السلام هستند در قرآن کریم بعنوان حاملان عرش نامیده شده اند.
الذین یحملون العرش ومن حوله
همه این ملائکه تسبیح و تحمیدشان را از فاطمه علیهاالسلام یاد گرفته اند زیرا زهرا در ساق عرش تسبیحات می گفت چنانچه در روایت جلسه قبل بیان شد که غذای نورانی فاطمه در ساق عرش التسبیح والتقدیس والتهلیل والتحمید بود .
و امام حسین علیه السلام فرمود اگر ملائکه تسبیح می گفتند ما به آنها یاد دادیم یعنی ما معلم آنها بودیم.
«فَنُعَلّمُ لِلْمَلاَئِکَةِ التّسْبِیحَ وَ التّهْلِیلَ وَ التّحْمِیدَ».
لذا تا ابد هرچه تسبیح در همه عوالم هستی از زبان ملائکه صادر شود مدیون زهرا علیهاالسلام و ائمه معصومین علیهم صلوات الله هستند.
6- (چراغانی و جشن در بهشت ) :
خداوند متعال به ولادت زهرا تمام بهشت را روشن کرد در ولادت زهرا تمام حورالعین با دیدن این نورها به یکدیگر تبریک گفتند.
عن المفضل بن عمر قال : قلت لأبی عبد الله جعفر بن محمد علیه السلام : کیف : کانت ولادة فاطمة علیها السلام ؟ ....و تباشرت الحور العین ، و بشر أهل الجنة بعضهم بعضا بولادتها .
دلائل الإمامة ص 8 خبر ولادتها علیها السلام .
7- (چراغانی آسمانی):
خداوند متعال در ولادت حضرت زهرا تمام آسمانها را روشن کرد به طوری که تمام ملائکه تعجب کردند زیرا تا آنروز چنین نورافشانی را در آسمانها ندیده بودند لذا سئوال کردند خدایا این نور چه نوری است خطاب رسید این نور منصوره در آسمانها و فاطمه در زمین است.
و حدث فی السماء نور زاهر لم تره الملائکة قبل ذلک الیوم
8- (چراغانی زمین ):
خداوند متعال با ولادت زهرا علیهاالسلام تمام آسمانها را روشن کرد.
عن المفضل بن عمر قال : قلت لأبی عبد الله جعفر بن محمد علیه السلام : کیف : کانت ولادة فاطمة علیها السلام ؟ قال علیه السلام ... فلما سقطت إلى الأرض أشرق منها النور ، حتى دخل بیوتات مکة . دلائل الإمامة ص 8 خبر ولادتها علیها السلام .
تمام مردم مکه تعجب کردند برخی حتی ترسیدند مسلمانان محضر رسول اکرم رسیدند که یارسول الله این نورها چیست حضرت فرمود خدا به من دختری عطا فرموده این نور ولادت اوست.
9- آمدن زنان بهشتی برای ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام:
هنگامی که وضع حمل فاطمه - علیها السلام - نزدیک شد، خدیجه کسی را به نزد زنان قریش فرستاد و از آنها خواست تا به خانه او آیند و هنگام ولادت فاطمه -علیها السلام -،او را یاری دهند. زنان برای خدیجه پیغام دادند که تو به سخن ما گوش نکردی و با یتیم ابوطالب - که مالی نداشت - ازدواج کردی ما نیز به کمک تو نخواهیم آمد. خدیجه از این پیغام غمگین شد و در حال غم و اندوه بسر می برد که ناگاه چهار زن گندمگون بلند قامت - همچون زنان بنی هاشم - را مشاهده کرد که وارد خانه شدند. خدیجه از دیدن ایشان نگران شد. یکی از آن چهار زن به سخن آمد و گفت: «ای خدیجه!نترس و محزون مباش که پروردگار تو ما را فرستاده و ما خواهران تو هستیم. من ساره هستم، این یک آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون) است که همدم تو در بهشت خواهد بود، و آن دیگر مریم دختر عمران و چهارمی کلثوم خواهر موسی بن عمران است. خدای تعالی ما را فرستاد تا در وضع حمل تو را کمک دهیم. »آن گاه کمک کردند تا فاطمه - علیها السلام - به دنیا آمد. بحار الانوار،ج 43،ص 3،ر.ک:ذخائر العقبی،ص 44،ینابیع الموده،ص 1999،وسیله المآل،ص 77 نزهه المجالس،ج 2،ص 227،احقاق الحق،ج 10،ص 133.
10- نزول سوره منحصر به فرد برای ولادت زهرا علیهاالسلام:
زمانی که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دو تن از فرزندان خود به نامهای عبد اللّه و قاسم را از دست داد، دشمنان برای تضعیف آن حضرت، زبان به طعن و شماتت، گشودند و او را "ابتر" خواندند ، کنایه از آنکه وی بدون جانشین است و نسلش تداوم نخواهد یافت. در این زمان و درپی ولادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) خداوند با نزول سوره کوثر، بالاترین بشارتها را به پیامبر داد. "ما به تو کوثر عطا کردیم! " ( سوره کوثر ، 1 ) کوثر از ریشه کثرت است و مراد از کوثر خیر فراوان است. یعنی ای پیامبر، به تو، دختری دادیم که منشا خیر ، استوانه برکت و اسطوره
بالندگی است، به تو دختری دادیم که اگر همه فضایل و سجایای انسانی را در فردی مجسم کنند، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می شود. پس در ادامه سوره خداوند خطاب به رسولش می فرماید : "پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن! (و بدان) که قطعاً دشمن تو بریده نسل و بی دنباله است! " ( کوثر ، 2 و 3 )
امام فخررازی از مفسران و علمای بزرگ اهل سنت در ذیل سوره کوثر می نویسد:" کوثر هشت معنا دارد که همه آن معانی درباره حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است." آنگاه وی با اشاره به تعدادی از امامان معصوم (علیهم السلام) از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) ، وجود آنها را دلیلی بر خیر کثیر بودن آن بانوی بزرگوار بر می شمرد. آری فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، چگونه خیر کثیر نباشد که از این چشمه جوشان هدایت، هزاران جوی زلال سرازیر است. نزول سوره کوثر و استفاده از چنان تعبیر بلندی درباره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ، آن هم در عهد جاهلیت عربی که زن از هیچ حقوق انسانی برخوردار نبود و تولد دختر مایه ننگ و سرافکندگی بود، نشانگر جایگاه ارزشمند و انسانی زن در مکتب حیات بخش اسلام است. موجودی که می تواند منشأ این همه خیر و برکت در تاریخ بشریت باشد.
سوره کوثر سوره منحصر به فردی است که برای ولادت زهرا نازل شد
اولا : کلمات آن در هیچ جای دیگری از آیات و سوره های قرآن تکرار نشده همه یکبار در قرآن آمده آنهم در سوره کوثر زهرا ( اعطیناک، کوثر، فصل، وانحر، شانئک ، ابتر)
دوما: بزرگترین قربانی برای خدا در مراسم حج گوسفند است اما در ولادت زهرا باید بزرگترین موجودات حلال گوشت یعنی شتر قربانی گردد.
ثالثا: در هیچ ولادتی نماز واجب نشده است اما در ولادت زهرا نماز بر رسول اکرم واجب شد (فصل لربک وانحر)
چه می شد؟ گر مرا با غربت خود آشنا می کرد چه می شد سفره اش گر، گل برای غنچه وا می کرد
چرا می کرد دور از چار طفلش بستر خود را گل از چه خویش را از غنچه های خود جدا می کرد
اگر از گریه اش همسایگان را شکوه بر لب بود دل شب ها نمی زد پلک و آنان را دعا می کرد
به چشم خویشتن دیدم که بشکستند بازویش ولی مادر مگر دامان حیدر را رها می کرد
هم از سینه هم از بازوش خون می رفت در آن روز ولیکن می دوید و باز بابم را صدا می کرد
نماز عشق نیّت کرد ما بین در و دیوار ولی زان پس رکوع خود میان کوچه ها می کرد
مرا می برد و دست او به روی شانه ی من بود قد دختر، کنار مادرش کار عصا می کرد
«اسماء» جریان وفات زهرا (علیها السلام) را چنین تعریف می کند: هنگامی که وفات فاطمه نزدیک شد به من فرمود: جبرئیل در وقت وفات پدرم قدری کافور برایش آورد. آنها را سه قسمت نمود، یک قسمت را برای خودش برداشت، یک قسمت را برای علی (علیه السلام) گذاشت و یک قسمت را به من داد، و در فلان جا گذاردم، اکنون بدان احتیاج دارم، آن را حاضر کن، اسماء کافور را حاضر کرد، آن گاه فاطمه (علیها السلام) خودش را شستشو داد، وضو گرفت و به او فرمود لباس های جدیدم را حاضر کن، و بوی خوش برایم بیاور. اسما لباس ها را حاضر نمود پس آن ها را پوشید و بوی خوش استعمال کرد و رو به قبله در بستری خوابید و به اسماء فرمود: من استراحت می کنم، ساعتی صبر کن. سپس مرا صدا بزن اگر جوابی نشنیدی بدان که از دنیا رفته ام و زود علی (علیه السلام) را خبر کن. اسما گوید : قدری صبر کردم بعد به درب حجره آمدم و زهرا را صدا زدم، ولی جوابی نشنیدم، وقتی لباس را از صورتش کنار زدم دیدم از دنیا رفته است. روی جنازه اش افتاده می بوسیدم و می گریستم.
- وبلاگ عظیم محمودی
- بازدید: 727
- 0