باب چهلم چشم پوشی از عیوب مردم و ثواب کسی که بدی خود را دشمن دارند نه از مردم را

تاریخ ارسال:ج, 09/24/1396 - 15:57

اخبار باب‌

(4) 1- تفسیر علی بن ابراهیم: امیر مؤمنان (ع) فرمود: خوشا بر کسی که باز دارد او را عیب خودش از عیوب مردم.
(5) 2- خصال: بسندش تا امام ششم (ع) سه کس در سایه عرش خدا باشند روزی که جز سایه آن سایه‌ای نباشد کسی که انصاف دهد بمردم از طرف خود، و کسی که گامی پیش و پس ننهد تا بداند که آن مورد پسند خداست یا خشمش و کسی که نکوهش نکند برادرش را به عیبی تا آن را از خود دور کند زیرا از خود عیبی بر ندارد جز که عیب دیگرش پدید گردد و پس است برای مرد که بخود پردازد از مردم دیگر.
محاسن بسندی مانندش را آورده با اندک تغییری که ما آن را در باب جوامع مکارم آوردیم.
(6) 3- تحف العقول: در وصیت امیر مؤمنان به پسرش حسین (ع) که هر که عیب خود دید از عیب دیگر باز ماند.
(7) 4- خصال: بسندش تا رسول خدا (ص) که برای مرد همین عیب بس که بنگرد در مردم آنچه را در خود او است و نبیند و سرزنش کند مردم را بدان چه خودش نتواند که وانهد، و آزار دهد همنشین خود را بدان چه سودش ندارد.
(8) 5- همان: در وصیت به ابی ذر که پیغمبر (ص) باو فرمود: باید جلوگیرت باشد از مردم آنچه در خود دانی و بد نشماری در آنها آنچه خود میکنی، و فرمود: بس است برای مرد این عیب که در مردم بشناسد آنچه در خودش در نیابد و مایه شرم آنها بداند آنچه در خود او باشد، و آزار دهد همنشین خود را بدان چه سودش ندهد.
(9) 6- امالی طوسی: بسندش تا رسول خدا (ص) که خیر زودتررس ثواب نیکی است، و شر زودتررس کیفر تجاوز، و بس است برای مرد همین عیب که بیند در مردم عیبی که در خود نبیند، و سرزنش کند مردم را بدان چه ترکش نتواند، و آزار دهد همنشینش را به
آنچه سودش ندهد.
ثواب الاعمال: بسندش مانندش را آورده مجالس مفید بسندی مانندش را آورده و حسین بن سعید هم مانندش را آورده (1) 7- علل الشرائع: بسندی به محمد بن حمیم گفته شد چرا به مردم نگوئی؟ گفت:
من خود را نپسندم در اینکه بد نیستم تا به بدی دیگری پردازم، راستش مردم از خدا در باره گناهان مردم ترسند و خود را از گناه خود در امان دانند.
(2) 8- معانی الاخبار: بسندش تا امام ششم (ع) که کمتر چیزی که آدمی بدان از ایمان بدر شود اینست که کسی را برادر دینی گیرد و لغزشهای او را بشمار آورد تا روزی ویرا بر آنها سرکوفت کند.
(3) 9- علل الشرائع: بسندش تا امام باقر (ع) که میفرمود: چون مردی در سمت راست عقیده‌ای دارد و تا بسمت چپت رسید از آن برگردید در باره او جز خوبی مگو و از او بیزاری مجو تا بشنوی از او همان سخن که در سمت راست شنیدی و به عقیده خود برگردد زیرا دلها میان دو انگشت خدا است و هر ساعتی آنها بسوئی گرداند و راستی که بنده بسا که توفیق خیر یابد.
(4) صدوق ره گفته مقصود از دو انگشت خدا دو راه است که بدان رهنما است یکی خیر و دیگری شر زیرا خدا انگشت ندارد و بمانند خلق خود نیست تعالی عن ذلک علوا کبیرا.
(5) 10- خصال: بسندش تا رسول خدا (ص) که هر که خود را دشمن شناسد و دشمن مردم نباشد خدایش از هراس روز قیامت امان دهد.
ثواب الاعمال: بسندی مانندش را آورده.
(6) 11- دعوات راوندی: امیر مؤمنان (ع) فرمود شریفترین خصال رادمردی اینست که از آنچه دانی در غفلت‌گذرانی.
(7) 12- نهج البلاغه: از اشرف کارهای کریم بروی خود نیاوردن آنچه است که میداند.
(8) و فرمود: هر که عیب خویش بیند از عیب دیگری درگذرد.
(9) و فرمود (ع) هر که عیوب مردم را بیند و زشت شمارد ولی آنها را برای خود پسندد خود احمق باشد.
(10) و فرمود (ع) بزرگترین عیب اینکه نکوهش کنی آنچه را در خود تو است.
(11) و فرمود (ع) ایا مردم خوشا بر کسی که پرداختن بعیب خودش او را از عیب دیگران بازدارد، و خوشا بر کسی که در خانه‌اش بماند و روزیش را بخورد و بطاعت پروردگارش
بپردازد و بر گناهش بگرید، و اندر کار خود باشد و مردم از او آسوده باشند