باب هفتاد و یکم در باره بد برخوردی و کسی که مردم از ترس شرش او را احترام کنند، و کسی که از شرش در امان نباشند و بخیرش امید ندارند

تاریخ ارسال:چ, 10/06/1396 - 12:13

اخبار باب‌

(4) 1- خصال: بسندش تا پیغمبر (ص) که فرمود: آگاه که بدان امتم آنانند که از ترس شرشان محترمند، و هر که را مردم از ترس شرش احترام کنند از من نیست.
(5) گویم: بعض اخبار هم در باب اصناف مردم گذشت.
(6) 2- معانی الاخبار: بسندش تا امام ششم (ع) که زنازاده را نشانه‌ها است یکم دشمنی با ما خانواده، دوم دلدادگی بهمان زنا که از آن آفریده شده، سوم سبک شمردن دین چهارم بد برخوردی با مردم و کسی با برادرانش بد برخورد نباشد جز زنازاده یا تخم حیض.اختصاص: بسندش مانندش را آورده.
(7) 3- امالی صدوق (مانندش را آورده جز که نشانه دوم را ندارد و نشانه‌ها را جابجا دارد).
(8) 4- امالی طوسی: بسندی تا رسول خدا (ص) که زودرسترین خیر در ثواب نیکی کردن است و زودرسترین شر در عقاب بغی است و همین عیب برای آدمی بس که در مردم بیند آنچه را خوددارد و نبیند و اینکه سرزنش کند مردم را بدان چه خود نتواند وانهد و اینکه آزارد همنشین خود را بدان چه سودش ندارد.
(9) 5 - معانی الاخبار: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: خبر ندهم شما را به بدتر مردم؟ گفتند: چرا یا رسول الله فرمود آنکه دشمن دارد مردم را و دشمنش دارند، سپس فرمود: ببدترش شما را خبر ندهم؟ گفتند: چرا یا رسول الله فرمود: آنکه لغزش را نبخشد و پوزش را نپذیرد و گناه را نیامرزد، سپس فرمود: به بدترش خبرتان ندهم؟ گفتند: چرا یا رسول الله فرمود: آنکه از شرش در امان نباشند و بخیرش امید ندارند.
(1) 6- سرائر: از سیاری که شنیدم امام رضا (ع) میفرمود: مردی آمد نزد رسول خدا (ص) و آن حضرت در خانه عایشه بود و چون منزل خود را بآن حضرت اعلام کرد فرمود: چه بد تباری دارد، و نزد او رفت و باو دست داد و برویش خندید و چون برگشت نزد عایشه به آن حضرت گفت: در باره او چنان گفتی و نزد او رفتی با او دست دادی و برویش خندیدی و فرمودش از مردم بد آنها باشند که از زبانشان باید ترسید گوید: و شنیدمش میفرمود خدا عز و جل در قرآنش از مردی بکنایه تعبیر کرده با اینکه صاحب نیرو و عزتست چه رسد بما.
(2) 7- اختصاص: رسول خدا (ص) فرمود: بهتر مردم آنکه مردم از او سود برند، و بدتر مردم آنکه از او آزار کشند، و بدتر از او آنکه از ترسش او را احترام کنند و بدتر از آن آنکه دینش را بدنیای دیگری بفروشد.
(3) 8- حسین بن سعید نزدیک بمضمون شماره 6 را آورده با اندک اختلافی در تعبیر.
(4) 9- کافی (مضمون شماره 6 و 7 را آورده جز که در آخر فرموده از بدتر بنده‌های خدا آنکه همنشینی او بد است برای بدزبانی او).
(5) بیان (پس از شرح الفاظ گوید: این حدیث را مخالفین هم از عروه بن زبیر آوردند که گفت: عایشه مرا باز گفت که مردی اذن خواست برای ورود برسول خدا (ص) فرمود اذنش دهید چه بد پسر عشیره‌ایست و چون نزد حضرتش آمد باو بنرمی سخن گفت: عایشه گفت من بآن حضرت گفتم یا رسول الله در باره او چنان گفتی وانگاه بنرمی با او گفتگو کردی؟
فرمود: ای عایشه بد مقام‌ترین مردم نزد خدا روز قیامت کسی که مردم او را وانهند و از او بگذرند از ترس هرزه‌درائی او.
عیاض گفته چه بد و او را غیبت کرده و آن مرد عیینة بن حصن فزاری است و در آن وقت مسلمان نبوده و در حدیث است که فاسق و بدعت‌گزار غیبت ندارد و اگر هم مسلمان بوده آن حضرت خواسته در این تعبیر حال او را بیان کند و این خود یک معجزه است زیرا مرتد شد و او را نزد ابی بکر آوردند و با عمر هم داستانی دارد، و باز در حدیث است که مدارا با فاسقان و کفار مباح است و بسا مستحب بخلاف سازشکاری حرام و فرق اینست که مدارا بذل دنیا است بصلاح دین یا دنیا و سازشکاری بذل دین است برای صلاح دنیا و پیغمبر از خوش و بش خود باو بخشید و او را مدح نکرد تا خلاف باشد و دو زبان گردد چه آن حضرت منزه است از آن و این حدیث او بنیادیست برای جواز مدارا و غیبت اهل فسق و بدعت قرطبی گفته پیش از فتح مسلمان شده و بقولی پس از آن ولی حدیث او را از بدترین مردم دانسته بدرگاه خدا و چنین نباشد جز که عمرش بکفر سرآید و او از مؤلفه و از جفا جفاکاران اعراب است.
(1) و نخعی گفته: بی‌اجازه نزد پیغمبر (ص) رفت و آن حضرتش فرمود: اذن کجا است؟
گفت من احدی از مضر اذن نگرفتم، عایشه گفت یا رسول الله این کیست؟ فرمود: احمقی است مطاع و با این وضع آقای قوم خود است و او را سید مطاع نامند آبی گفته: این روش آن حضرت آموزش دیگرانست زیرا والاتر است از اینکه از بدزبانی او بترسد.
(2) 10- کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) که بدتر مردم نزد خدا روز قیامت احترام‌شونده از ترس شرشان.
(3) 11- کافی: بسندش تا امام صادق که فرمود: هر که مردم از زبانش ترسند در دوزخ است.
(4) 12- کافی: بسندش (مضمون شماره 10 را آورده).