امام موسی کاظم (سلام الله علیه)
پیشوای دادگستر، زاده زهرای اطهر، امام موسی ابن جعفر (علیه السلام)، سمبل شهامت بود، و اسوه عدالت، و الگوی بردباری و مقاومت.
عمر شریف خود را به نشر دانش، و مبارزه با ستم، و خدمت به خلق، سپری فرمود؛ و در پرتو استقامت و پایداری در برابر نظام استبدادی بنی عباس، کاخ ظلم و بی عدالتی حاکمان جائر را به لرزه انداخت.
نام آن حضرت : موسی
کنیه ایشان : ابو الحسن
لقب های ایشان : کاظم، صالح، صابر، امین، و باب الحوائج.
نام پدر ایشان : امام جعفر صادق (علیه السلام)
نام مادر ایشان : حمیده
تاریخ تولّد: روز هفتم ماه صفر، سال 128 هجری.
تاریخ شهادت: روز 25 ماه رجب، سال 183 هجری.
مدّت امامت ایشان: 35 سال.
امام کاظم از دیدگاه فرزانگان
بسیاری از دانشمندان، مورّخان، و اندیشمندان معروف از مذاهب گوناگون، در بیان مکارم اخلاق، کرامات کم نظیر، و دانش و پارسایی امام کاظم علیه السلام، قلم فرسایی کرده اند، که نمونه هایی از آن را از نظر گرامی شما می گذرانیم:
ابوعلی فضل ابن حسن طبرسی در کتاب معروف "اعلام الوری" چنین می نگارد:
"و قد اشتهر فی الناس أنّ أباالحسن موسی کان أجلّ ولد الصادق شأنا، و أعلاهم فی الدین مکانا، و أفصحهم لسانا، و کان أعبد أهل زمانه، و أعلمهم و أفقههم". (اعلام الوری، نوشته طبرسی).
یعنی : در میان مردم مشهور گردیده است که ابوالحسن موسی، جلیل ترین فرزندان امام صادق، و والاترین آنها در دین، و فصیح ترین آنها در سخنوری، و عابدترین اهل زمان، و دانشمند ترین و فقیه ترین آنان بوده است.
ابن ابی الحدید معتزلی نیز، چنین می گوید:
"جمع من الفقه و الدین و النسک و الحلم و الصبر". (شرح نهج البلاغه، جلد 15).
یعنی: آن حضرت، جامع فقه، دین، عبادت، بردباری، و صبوری بود.
ذهبی، از دانشمندان علم رجال اهل سنّت هم چنین می نگارد:
"و قد کان موسی من أجواد الحکماء، و من العبّاد الأتقیاء". (میزان الاعتدال، نوشته ذهبی، جلد 4).
یعنی: موسی (کاظم) ، از کریم ترین حکیمان، و از پارسایان پرهیزکار بود.
شیخ مفید، چنین می گوید:
"کان أبوالحسن موسی علیه السلام أعبد أهل زمانه و أفقههم و أسخاهم کفّا و أکرمهم نفسا". (کتاب الارشاد، نوشته شیخ مفید).
یعنی: ابوالحسن موسی (کاظم) علیه السلام، عابدترین اهل زمان خود و فقیه ترین آنها و سخاوتمند ترین آنان و بزرگوارترین ایشان بود.
یعقوبی، تاریخ نگار معروف، چنین می نویسد:
"و کان موسی ابن جعفر من أشدّ الناس عبادة". (تاریخ یعقوبی، جلد 2).
یعنی: موسی ابن جعفر از جمله عابدترین مردم، قلمداد می گردید.
ابن العماد حنبلی، در باره آن حضرت چنین می گوید:
"کان صالحا عابدا جوادا حلیما کبیر القدر". (شذرات الذهب، جلد 1).
یعنی: آن حضرت، نیکو کار، پارسا، سخاوتمند، بردبار و بزرگوار بود.
به خاطر این صفات زیبا بود که امام صادق علیه السلام به امام موسی ابن جعفر فرمود:
"الحمد لله الذی جعلک خلفا من الآباء، و سرورا من الأبناء، و عوضا عن الأصدقاء". (بحار الأنوار، جلد 48).
یعنی: ستایش خداوندی را که تو را جانشین نیاکان، و مایه شادکامی فرزندان، و پاداش خیر برای دوستان قرار داد.
شخصیت امام کاظم (علیه السلام)
شخصیت این پیشوای بزرگ شیعه نیز، مانند سایر رهبران الهی، دارای ابعاد گوناگون و جامعیّت کم نظیری بوده است که برخی از آن موارد را از نظر شما می گذرانیم:
دانش امام کاظم
به منظور تبیین بُعد علمی آن حضرت، به سه نکته به شرح ذیل، اشاره می کنیم:
الف - تاریخ نگاران و نخبگان از مذاهب مختلف، به سیطره آن امام بزرگوار در زمینه علوم اسلامی اعتراف کرده اند. همانگونه که در بیان دیدگاه فرزانگان اشاره شد، طبرسی در زمینه دانش امام کاظم، ایشان را با عنوان "دانشمند ترین مردم زمان و فقیه ترین آنان" یاد نموده است. همچنین، ابن ابی الحدید، آن حضرت را جامع میان فقه و دین، قلمداد کرده است. ذهبی نیز، ایشان را به عنوان حکیمی بزرگوار، ملقّب نموده است.
از اینرو، امام جعفر صادق (علیه السلام) به یکی از اصحاب خود در خصوص امام کاظم، چنین می فرماید:
"إنّ ابنی هذا الذی رأیت، لو سألته عمّا بین دفّتی المصحف، لأجابک فیه بعلم". (بحار الأنوار، نوشته علامه مجلسی، جلد 48).
یعنی: این فرزند من که تو او را مشاهده نمودی، اگر از آنچه در کلّ قرآن مجید وجود دارد سؤال کنی، همه را با علم و دانش، پاسخ خواهد داد.
این سخن، به خوبی بر تسلط امام کاظم (علیه السلام) بر دانش تفسیر قرآن، دلالت دارد.
ب - یکی از نشانه های دانش یک استاد، گستردگی دانش شاگردان و پرورش یافتگان مکتب علمی او می باشد.
دانشمندان علم رجال مانند شیخ طوسی و نجاشی در کتب رجالی خود، بیش از سیصد نفر از مفاخر علمی جهان اسلام را نام برده اند که در مکتب پر فیض امام کاظم (علیه السلام)، کسب دانش نموده اند و به مدارج عالیه علمی نائل گردیده اند.
برخی از دانشجویان آن حضرت عبارتند از:
1- محمّد ابن ابی عمیر ازدی، که بر اساس سخن نجاشی در کتاب رجال خود، نود و چهار کتاب در زمینه علوم و فنون گوناگون به رشته تحریر در آورده است.
2- محمّد ابن سنان، که نویسنده کتب ارزشمند در علم حدیث است و بر اساس سخن علامه مجلسی در جلد 48 بحار الأنوار، راویانی مانند عباس ابن معروف و صفوان و عبدالرحمن ابن حجاج از وی، روایت کرده اند.
3- هشام ابن حکم بغدادی، که دانشمندی بزرگ در علم کلام بود و بر مبنای سخن "القرشی" در کتاب "حیاة الامام موسی ابن جعفر"، بیش از سی کتاب در این زمینه نوشته است.
4- یونس ابن عبدالرحمن، که علمای رجال، او را از جمله "اصحاب اجماع" دانسته اند.
5- صفوان ابن یحیی، که او نیز از "اصحاب اجماع" است.
یاد آور می شود، دانشمندان علم رجال مانند شیخ طوسی، شش نفر از اصحاب امام کاظم و امام رضا (علیهما السلام) را نام برده اند و آنان را از اصحاب اجماع دانسته اند. اصحاب اجماع به کسانی گفته می شود که آنچه را از علم حدیث، صحیح دانسته اند، همه دانشمندان شیعه نیز، صحیح می شمارند. این شش نفر عبارتند از: یونس ابن عبدالرحمن، صفوان ابن یحیی، محمّد ابن ابی عمیر، عبدالله ابن مغیرة، حسن ابن محبوب سرّاد، و احمد ابن محمّد ابن ابی نصر. البته این تعداد از دانشمندا علم حدیث، بخشی از فهرست "اصحاب اجماع" می باشند و نام دیگر افراد این فهرست، در کتابهای مفصل علم رجال آمده است.
زهد امام کاظم
تاریخ نگاران، در تشریح بُعد عبادی و پارسایی آن پیشوای بزرگوار، سخنان زیبایی گفته اند که به نمونه ای از آن ها اشاره می کنیم:
فضل ابن حسن طبرسی در توصیف آن حضرت، چنین می نگارد:
"و کان (علیه السلام) أحفظ الناس بکتاب الله تعالی، و أحسنهم صوتا به، و کان إذا قرأ یحزن و یبکی السامعون لتلاوته، و کان الناس بالمدینة یسمّونه زین المجتهدین". (أعلام الوری بأعلام الهدی، نوشته طبرسی).
یعنی: آن حضرت، حافظ ترین مردم نسبت به کتاب خدا (قرآن)، و خوش صداترین تلاوت کنندگان بود. هرگاه به قرائت قرآن می پرداخت، شنوندگان بر اثر حزن و خشیت به خاطر تلاوت آیات قرآن مجید، می گریستند، و مردم مدینه، ایشان را "زینت مجتهدان" می نامیدند.
آن حضرت، چهار مرتبه به صورت پیاده به سفر حج مشرّف گردید و به هنگام عبادت، سجده های طولانی به جا می آورد.
هنگامی که ایشان را به زندان افکندند، زندان بان آن حضرت تلاش کرد تا سخنان ایشان را در زندان شنود کند و به مقام های بالای حکومت بنی عباس، گزارش دهد. نخستین جمله ای که آن شخص برای والی و فرمانروای منطقه به نام عیسی ابن جعفر فرستاد این بود که وقتی آن حضرت را در حبس جای دادیم، ایشان چنین با خدا مناجات نمود:
"اللهمّ إنّک تعلم أنّی کنت أسألک أن تفرّغنی لعبادتک، و قد فعلتَ، فلک الحمد". (بحار الأنوار، جلد 48).
یعنی: خدایا، تو می دانی که از تو می خواستم تا زمینه ای برای من فراهم سازی تا با فراغت کامل به عبادت تو بپردازم، و تو این شرایط را فراهم ساختی، تو را سپاس می گویم.
شیخ مفید نیز در شرح حال آن حضرت، چنین می نگارد:
"همواره از خشیت الهی می گریست، تا آنکه محاسن او از اشک چشمانش تر می گشت. او بیش از همه مردم به خویشاوندان رسیدگی می نمود، و به هنگام شب، مستمندان شهر مدینه را مورد تفقّد قرار می داد، و زنبیلی از لوازم مورد نیاز فقرا مانند مواد غذایی را با خود حمل می کرد و در میان تهیدستان توزیع می فرمود، بدون اینکه آنان وی را بشناسند".
منش امام کاظم
یکی از ابعاد شخصیت آن حضرت، اخلاق زیبا و منش ولای ایشان در برخورد با دیگران بوده است. لقب "کاظم" هم به دلیل اینکه آن حضرت در زمینه کظم غیظ و فرونشاندن خشم، سرآمد روزگار خود بود، به ایشان داده شده است.
خطیب بغدادی در کتاب تاریخ بغداد، و ابن اثیر در کتاب "البدایة و النهایة" ، حکایت هایی را آورده اند که امام کاظم علیه السلام، بردگان زیادی را در طول حیات خود خریداری کرد و آنان را در راه خدا آزاد فرمود. (تاریخ بغداد، جلد 13؛ و البدایة و النهایة، جلد 10).
علامه مجلسی نیز در بحار الأنوار، به این نکته اشاره کرده است که آن حضرت، یک خانواده کامل را که برده بودند (شامل پدر، مادر، و فرزندان) خریداری کرد و در راه خدا آزاد فرمود. (بحار الأنوار، جلد 48).
این حکایات تاریخی، بر منش والا و اهتمام آن حضرت به آزادی انسانها از قید و بند بردگی دلالت دارد.
از اینرو، خطیب بغدادی در توصیف امام کاظم (علیه السلام) چنین می نویسد:
"کان سخیّا کریما و کان یبلغه عن الرجل أنّه یؤذیه فیبعث إلیه بصرّة فیها ألف دینار...". (تاریخ بغداد، جلد 13).
یعنی: او سخاوتمند و بزرگوار بود، و گاهی به او خبر می رسید که شخصی شما را آزار می دهد، و آن حضرت برای وی یک کیسه اشرفی می فرستاد که در آن هزار دینار بود... .
به خاطر این خلق و خوی زیبا و گذشت از گناه دیگران، آن حضرت را "کاظم" یعنی فرو نشاننده خشم، لقب داده اند.
مبارزات سیاسی امام کاظم
پس از آنکه حکومت ننگین بنی امیه که از شام بر سراسر جهان اسلام فرمانروایی می نمود، در سال 132 هجری فروپاشید، طایفه بنی عباس زمام امور سرزمینهای اسلامی را در دست خود گرفتند. اما آنان نیز، از همان آغاز حکومت خود، به سوی دیکتاتوری و پایمال کردن حقوق مردم گرایش پیدا کردند و با خاندان امیر المؤمنین (علیه السلام) و اولاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به مخالفت برخاستند.
بنا بر سخن ابوالفرج اصفهانی در کتاب "مقاتل الطالبیین"، دولت ستمگر بنی عباس، از آغاز فرمانروایی خود تا روز شهادت امام کاظم، تعداد سی و دو نفر از اولاد ابوطالب و گروه بزرگی از شیعیان آنان را به شهادت رساند.
امام کاظم علیه السلام پس از شهادت پدر بزرگوارش، امام صادق علیه السلام، امامت شیعیان را از سال 148 هجری، بر عهده گرفت.
موضع گیری امام موسی ابن جعفر (علیه السلام) در برابر آن نظام استبدادی، از زمان منصور دوانیقی (دومین خلیفه عباسی) آغاز گردید و در زمان فرمانروایی مهدی عباسی و هادی عباسی و هارون الرشید، ادامه یافت.
در این برهه از زمان، نهضت های رهایی بخشی از جانب علویان در مناطق مختلف سرزمین های اسلامی سازماندهی شد، که مهمترین آنها قیام "فخّ" به رهبری حسین ابن علی ابن الحسن، و قیام دیگری به فرماندهی یحیی ابن عبدالله و برادرش ادریس بود.
قاطعیت امام کاظم (علیه السلام) در برابر حکومت ستمگر بنی عباس از این سخن آن حضرت معلوم می گردد که خطاب به زیاد ابن ابی سلمه فرمود:
"یا زیاد، لئن اسقط من شاهق، فأقطّع قطعة قطعة ، أحبّ إلیّ من أن أتولّی لهم عملا، أو أطأ بساط رجل منهم". (کتاب الأئمّة الاثنا عشر، نوشته عادل الأدیب).
یعنی: ای زیاد، اگر من از مکانی بسیار بلند فرو افتم و قطعه قطعه شوم، برایم بهتر است از اینکه مسئولیتی را به نفع آنان (حاکمان جور) بر عهده بگیرم، و بساط آنان را بگسترانم.
مهدی عباسی برای نخستین بار، امام کاظم (علیه السلام) را در بغداد به زندان افکند، اما پس از مدّتی ایشان را آزاد کرد و آن حضرت به مدینه باز گشت.
اوج مبارزات امام کاظم (علیه السلام) و بالاترین برخورد حکومت بنی عباس با آن حضرت، در زمان حکومت هارون الرشید بوده است.
هارون در طول تاریخ فرمانروایی خود، دو بار امام موسی ابن جعفر را به زندان انداخت، و در مرتبه دوم که چهار سال به طول انجامید، آن حضرت را به شهادت رساند.
- وبلاگ عظیم محمودی
- بازدید: 993
- 1