زندگی امام حسن عسکری علیه السلام و مناقب آن حضرت
حضرت امام حسن عليه السّلام در شهر مدینه بدنیا آمد از آنجایی که در تولد آن حضرت اختلاف است بعضی گفتند در روز هشتم ربیع الاخر و بعضی در چهارم همان ماه و برخی روز دهم را گفتند[1] واما در موردشهادت آن حضرت، در اول ماه ربيع الاول سال دويست و شصت بيمار شد و در روز جمعه هشتم همان ماه از دنيا رفت و آن روز كه بشهادت رسیدند بيست و هشت سال از عمر شريفش گذشته بود، و در همان خانه كه پدرش دفن شده بود آن جناب را بخاك سپردند[2]، .الان در شهر سامرا مدفون می باشند و فرزندش امام منتظر را بجاى گذارد و ولادت آن حضرت در پنهانى انجام شد و در كمال خفاء نشو و نما كرد، زيرا روزگار سختى بود و خليفه وقت بسختى در جستجوى آن خجسته فرزند بود، و تلاش و كوشش زيادى براى اطلاع از وضع آن حضرت ميكرد، بويژه كه در مذهب شيعه اماميه آمدن آن بزرگوار شايع گشته بود، و ميدانستند كه همگى چشم براه آمدن او هستند، از اين رو آن حضرت فرزند مسعود خود را در زمان زنده بودنش آشكار نفرمود، و بيشتر مردم پس از وفات آن حضرت نيز او را نشناختند، البته غیبت را برای مردم امامان معصوم علیهم السلام القا میکردنند حدودا از زمان امام هادی علیه السلام القاء غیبت امام شروع شد تا مردم آرام آرام عادت کننداین غیبت در زمان امام حسن عسگری علیه السلام بیشتر شد می شود گفت تشکیت سازمان وکلاء از طرف امام هادی علیه السلام مقدمه ارتباط نداشتن مستقیم با امام علیه السلام بود و اما در مورد ارث امام عسگری علیه السلام گفت: از سالهای قبل و در ظاهر جعفر بن على برادر امام عسكرى متصدى ضبط ارث او شد و در حبس كنيزكان آن حضرت و گرفتارى زنان او كوشيد، و باصحاب آن جناب كه انتظار ديدار فرزندش را داشتند و اظهار ميكردند ما يقين بوجود چنين فرزندى كه او امام است داريم دشنام ميگفت و بدگوئى ميكرد، و آغاز دشمنى با ايشان كرد تا آنجا كه ايشان را ترسانده و پراكنده ساخت، و بخاطر سماجتى كه در اين باره كرد گرفتارىهاى بزرگى براى باز ماندگان حضرت عسكرىعليه السّلام فراهم شد،چه آنكه ايشان را بزندان افكندند يا بزنجير كشيدند يا تهديد كرده و اهانت و خوارى دادند، و با اين همه خليفه (در باره آن مولود مسعود) دسترسى بجائى پيدا نكرد، و در ظاهر جعفر تركه آن حضرت را ضبط كرد، و كوشش زيادى كرد كه نزد شيعه خود را جانشين امام عسكرى عليه السّلام معرفى كند ولى هيچ يك از ايشان نپذيرفتند و چنين عقيده در بارهاش پيدا نشد، بناچار پيش خليفه آن زمان رفته از او خواست كه مقام برادرش را باو بدهند و در برابر مال زيادى براى اين كار بداد، و بهر وسيله براى تقرب و نزديكى بخليفه متشبث شد ولى كوچكترين سودى از اين كارها نبرد.
مناقب و فضايل آن حضرت
علم و دانش: از آن حضرت در انواع علوم و دانشها رواياتى نقل شده كه در كتابها و دفترها ثبت است. همچنين از آن حضرت در تفسير قرآن، كتابى روايت شده.
كرم و سخاوتمندى: على بن ابراهيم بن موسى بن جعفر به پسرش محمد گفت: با ما همراه شو تا به سوى اين مرد يعنى ابو محمد (علیه اسلام) روانه شويم. كه از بخشندگى و سخاوت آن حضرت بسيار ياد مىشود. امام عسكرى (علیه السلام) هم به آن دو هشتصد درهم بخشيد.[3]
کلمات قصار آن حضرت از تحف العقول
1. َ قَالَ علیه السلام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ الْعَيْنِ إِلَى بَيَاضِهَا.
ترجمه: «بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم» به اسم اعظم از سياهى چشم به سفيدى آن نزديكتر است.
2. مِنَ التَّوَاضُعِ السَّلَامُ عَلَى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِس
ترجمه: به همه سلام كردن، و در مجلس، مادون مقام نشستن، نشان تواضع است.
3. مِنَ الْجَهْلِ الضَّحِكُ مِنْ غَيْرِ عَجَبٍ.
ترجمه: خنده بىجهت نشان نادانى است.
4. لَيْسَتِ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصِّيَامِ وَ الصَّلَاةِ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ فِي أَمْرِ اللَّهِ.
ترجمه: عبادت به روزه و نماز زياد نيست، به فكر زياد در باره خداوند است.
5. الْغَضَبُ مِفْتَاحُ كُلِّ شَر
ترجمه:غضب کلید هر بدی است.
پی نوشت:
[1] . سيره معصومان ج6ص 248.
[2] . ترجمه ارشاد ( رسولى محلاتى )، ج2، ص 322.
[3] . سيره معصومان ،ج6،ص 251.
- وبلاگ میکائیل حیدری
- بازدید: 645
- 2