حماسه ی نهم دی؛ فتحی قدسی در آینده ی تاریخ ما
بسم الله الرّحمن الرّحیم
1- با توجه به فرهنگ تاریخ سازی که در حماسه ی 9 دی نهفته است رهبر معظم انقلاب«حفظه الله» سعی در حفظ آن دارند و معتقدند اراده ی خداوند متعال و ایمان به توفیق الهی عامل اصلی هدایت قلب ها و دل های ملت ایران بود که منجر به خلق آن حماسه شد . می فرمایند: حضور عظیم و خروشان مردمی در 9 دی 88 ، تجلّی بارزی از هویت و ماهیت انقلاب یعنی روح دیانت حاکم بر دل های مردم بود و از این طریق حماسه ی نهم دی نقطه ی عطفی شد در امر فتحی قدسی در آینده ی تاریخ انقلاب اسلامی، مثل حماسه ی 15 خرداد در سال 1342 که فرهنگ پیروزی خون بر شمشیر را در شرایط حاکمیت فرهنگ مدرنیته گشود.
مقام معظم رهبری«حفظه الله» با حفظ حماسه ی نهم دی از یک طرف چشم ها را متوجه فتنه ای می کنند که بعضی خواص در آن مردود شدند، تا خواص مردود، نظام اسلامی را به نفع افکار خود مصادره نکنند و از طرف دیگر قلب ها را متوجه مردمی می نمایند که با شعور و شهود خود حماسه ی نهم دی را آفریدند، تا همه ی تلاش ما آن باشد که این مردم در صحنه بمانند و چشم ها از این مردم به جای دیگری دوخته نشود و نگاه حزبی و اصالت دادن به گروهی خاص ،درجای اصالت دادن به مردمی که اصالت را به اسلام و انقلاب اسلامی می دهند، ننشیند. این است راهی که در نهم دی در مقابل تاریخ ما گشوده شد.
2- در حماسه ی نهم دی ماه دو عنصر مهم نقش اساسی داشت. یکی ظهور فتنه ای پیچیده و فراگیر که به منظور ساقط نمودن نظام اسلامی به میدان آمده بود و دیگر بصیرتی بود که مردم نسبت به ابعاد مختلف فتنه پیدا کردند و در ذیل اسلام و تشیع و نظر به شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی«رضوان الله علیه» ، به شهودی رسیدند که منجر به تشخیص فتنه شد و توانستند به کمک آن تشخیص پای نظامشان بایستند.
در راستای شعور و شهود مؤمنینِ خاص در روايت از امام صادق«علیه السلام» داريم كه «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ بَعَثَ فِي أَقَالِيمِ الْأَرْضِ فِي كُلِّ إِقْلِيمٍ رَجُلًا يَقُولُ عَهْدُكَ فِي كَفِّكَ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْكَ أَمْرٌ لَا تَفْهَمُهُ وَ لَا تَعْرِفُ الْقَضَاءَ فِيهِ فَانْظُرْ إِلَى كَفِّكَ وَ اعْمَلْ بِمَا فِيهَا»(بحارالانوار، ج 52، ص 365- الغیبه، ص 319) وقتی قائم قیام کند به هر ناحیه از نواحی زمین کسی را می فرستد و می گوید تعهد و پیمانت - دستورالعمل ات - در کف دست تو است، چون امر مهمی به تو روی آورد که تو آن را ندانی و در انجام آن سرگردان شوی، به کف دستت بنگر و تصمیم خود را بگیر و عمل کن. یعنی در ذیل اشراق مهدی«عجل الله تعالی فرجه» هر کدام از یاران حضرت دریچه ای می شوند که عالم غیب و معنا بر قلبشان گشوده می گردد و در نهم دی چنین شعوری برای مردمی که انقلاب اسلامی را پذیرفته بودند، پدید آمد.
3- زمینه ی داخلی فتنه با انحراف بعضی ها شروع شد وبه نفاق و در نهایت به خروج از نظام اسلامی و تقابل با آن منتهی گشت، همان طور که منافقین نیز در سال های اولیه ی انقلاب به آن انحراف دچار شدند؛ آنان با انحراف از اسلام شروع کردند ودر نهایت مقهور تفکر مارکسیسم شدند و به جایی رسیدند که اسلام را حذف و وارد نفاق شدند. سران فتنه به جهت اصالت دادن به فرهنگ مدرنیته، با این که اذعان می داشتند قانون اساسی را قبول دارند وپای ولایت ایستاده اند ولی در عمل با این دو رکن مخالف بودند. و این یک قاعده است که هرکس در اسلام به درّه ی نفاق بیفتد کارش در نهایت منتهی به خروج از اسلام خواهد شد زیرا به چیزی غیر از حقانیت اسلام چشم دوخته است.
4- جمعی که در انقلاب اسلامی خود را روشنفکر می نامیدند، مقهور تفکرات سکولار غربی شدند و ادعا کردند اسلام تنها برای بخش خصوصیِ زندگی است وحکومت نباید براساس اسلام باشد، این ها تئوریسین های جریان فتنه بودند. تا آن جا که حتی افرادی مثل آقای دکترسروش گفت: اسلام دین عصری است و مربوط به عصر خودش بوده و امروز نباید اجرا شود.درهمین مسیر بود که انحراف در میان این افراد رشد کرد وبه این نتیجه رسیدند که با استفاده از نام انتخابات بر علیه نظام اسلامی قیام کنند، و هنر مردم این بود که با بصیرتِ کامل فهمیدند انتخابات بهانه است. مشکل در ساختار فکری اصحاب فتنه است که نتوانستند جایگاه اسلام را در راستای عبور از تمدن غربی و تحقق تمدن اسلامی بفهمند.
5- اگر فرهنگ مدرنیته در راستای روح تمامیت خواهی اش، یک هزارم احتمال می داد که با استفاده از گزینه ی نظامی می تواند جمهوری اسلامی را ساقط کند حتماً دست به حمله ی نظامی می زد. اما از آن جایی که متوجه شد از گزینه ی نظامی سودی عایدش نمی شود پس از پایان جنگ تحمیلی، استراتژی خود را براساس ایجاد معارضه درونی گذاشت و در جریان فتنه به بهانه ی اعتراض به انتخابات برنامه ای را شکل داد تا مردم به خیابان ها بریزند و با به خشونت کشاندن اعتراضات، به بهانه ی حمایت از خون مردم وارد حمله ی نظامی بر علیه نظام اسلامی شود. غربی ها برای اجرای این نقشه سال ها فکر کرده بودند و ما باید درست از زمانی که تهاجم فرهنگی وارد کشور ما شد، به این موضوع فکر می کردیم که استراتژی غرب برعلیه ما تغییر کرده است و اساس را بر تعارض درونی بین مردم گذاشته و از آن زمان با تهاجم فرهنگی و شیفتگی عده ای به فرهنگ غربی، تقابل بین طرفداران اسلام ناب محمدی«صلواة الله علیه وآله» با اسلام آمریکایی کلید خورد.
6- اقدام به تشکیل شبکه های وابسته از میان افرادی که در عین مسلمان بودن شیفته ی غرب اند در بین صنوف مختلف راه کار اصلی فتنه در سربازگیری بود و آن قدر در این امر خود را موفق می دانستند که اوباما پس از 24 ساعت از اعتراضات خیابانی پا به میدان می گذارد و از سران فتنه پشتیبانی می کند و سارکوزی بالصراحه در این زمینه اظهار نظر مینماید زیرا آنان ـ با تعارضی که بین نیروهای انقلاب به وجود آورده بودند-هیچ تردیدی در پیروزی خود نداشتند. وقتی ملاحظه کردند افرادی در سطح بالای کشور از رئیس جمهور قبلی تا ریاست مجمع تشخیص مصلحت، اساس را بر حاکمیت ارزش های غربی قرار داده اند، چرا به پیروزی فکر نکنند؟ اما استکبار و حامیانش وقتی در نهم دی بصیرت مردم را دیدند مجبور به پذیرش شکست شدند و برکت بصیرت مردم عظمت خود را نشان داد و این بصیرت ما را برای همیشه به این موضوع دعوت کرد که چگونه این بصیرت را پایدار نگه داریم و مواظب باشیم عالَم دیانت در زیر فرهنگ حزب کارگزاران و حزب مشارکت دفن نشود.
7- جمهوری اسلامی براساس عقلانیت اسلامی، به عنوان یک نوع زندگیِ جدای از زندگی غربی، خطر بزرگی برای تمدن غرب محسوب می شود. پیشرفت های مدنی در ایران ما را به عنوان الگویی در بین کشورهای اسلامی نمایانده و همین امر باعث شده تا ایران به اُمُ الْقُرایِ جهان اسلام تبدیل شود و به حیثیتی دست یابد که پیشرفت و شکستش، پیشرفت و شکست اسلام قلمداد گردد و عملاً جهان اسلام را در مقابل مدنیت غربی، به مدنیتی دیگر دعوت نماید، مدنیتی بر اساس عقلانیت اسلامی و مردم سالاری دینی.
نواندیشان دینی، مثل بنیانگذاران نهضت آزادی و حزب کارگزاران و حزب مشارکت، در عین ظاهر دینی، نوعی از زندگی را مدّ نظر داشتند که فرهنگ غربی توصیه می کرد. مشکل این افراد با ولایت فقیه و به تعبیر دقیق تر با ولایت الله بود که به جای ولایت نفس امّاره به صحنه آمده است، در ظاهر ادعا دارند به دنبال دموکراسی هستند ولی به مقابله با نظام اسلامی برخاسته اند، مقابله نظام اسلامی که با میدان دادن به سلیقه های مختلف در ذیل اسلام و اندیشه ی حضرت امام، نشان داد حقیقتاً به حقوقی که خداوند برای افراد تعیین کرده احترام می گذارد.
8- عواملی که سبب شد تا فتنه به نتیجه نرسد آن بصیرتی بود که با نظر به مقاصد متعالی انقلاب اسلامی در مردم نهفته است و مقام معظم رهبری با تبیین درستِ فتنه آن بصیرتی را از درون مردم بیرون کشیدند و مردم را متوجه بصیرت کردند که منجر به خاموش کردن آتش فتنه شد. رهبری با بصیرت بخشی به آحاد مردم ، تجربه ای ارزشمند برای آینده ی کشور و سایر مسلمین جهان ارائه کردند تا با فتحی قدسی که پیش آمد برای همیشه مردم به مقابله با فتنه هایی بپردازند که نظام سلطه در آستین دارد. تاکید رهبری به جای مقابله ی نظامی بر بصیرت بخشی بود. ایشان معتقد بودند وقتی مردم جایگاه و جهت گیری های فتنه ها را تشخیص دهند خودشان در مقابل کجی ها خواهند ایستاد. در نهم دی روشن شد نظام اسلامی می بایست در مقابله با فتنه صبر پیشه کرد و تلاش کرد پرده ها کنار رود تا حقیقت روشن شود.
9- مقام معظم رهبری صحبت هایی بر دموکراسیِ همراه با اسلام تاکید دارندکه موتور پیشرفت نظام اسلامی است، چراکه اگر صرفاً بگوییم «حق»، پیشرفت نخواهیم کرد و اگر صرفا بگوییم «مردم»، باز هم پیشرفتی نخواهیم کرد. حضور مردم مبتنی بر حقانیت ، ترکیبی اعجاز انگیز است .این آن نکته ای است که باعث نفوذ نظام اسلامی شده است و فرهنگ آزاداندیشی را به همراه می آورد. و از آن طریق می توان در مقابل جهان گشاییِ خشن غرب صهیونی ایستاد و به خوبی موفق شد.
آزاداندیشی در ذیل اسلام و انقلاب به معنی احترام گذاشتن به حقوق مردم مسلمانی است که در عین سلایق مختلف به نظام اسلامی وفا دارند.
10- مهم آن است که نسل امروز درک کنند در حال حاضر برای تفکر و تفاهم و وحدت، نیاز به یک نقطه ی مرجع دارند و نقطه ی مرجع و مبادی تفکر ما، انقلاب اسلامی، امام و مقام معظم رهبری هستند. بسیاری از افراد در طول این سال ها - به جهت اهمیت موضوع - سعی در تغییر این نقطه مرجع داشته اند، به عنوان مثال روزنامه های دوره اصلاحات می خواستند به جای پیروزی انقلاب ، ملی شدن صنعت نفت را به عنوان نقطه مرجع مطرح کنند که خوشبختانه کاری از پیش نبردند. وقتی همه ی افرادِ معتقد به نظام اسلامی ، در امور اجتماعی و سیاسی، مبادی خود را حضرت امام و رهبری قرار دهند به آن وحدتی که جامعه بدان نیاز دارد خواهند رسید و احترام به مردم در راستای چنین جامعه ای یکی از اصول ما خواهد شد.
11- مقام معظم رهبری در کرمانشاه فرمودند: «مسئله ى اصلى ما، مسئله ى مردم است؛ حضور مردم، ميل مردم، اراده ى مردم، عزم راسخ مردم. اين را بايد عرض كنيم؛ در همه ى تحولات و جنبش هاى گوناگون اجتماعى بزرگ، نقش مردم، نقش معيار است. يعنى گسترش يك تحول، گسترش يك فكر، گسترش نفوذ يك مصلح اجتماعى، وابسته ى به اين است كه با مردم چقدر ارتباط داشته باشد. هرچه ارتباط او و آن جريان و آن جنبش و آن تحول با مردم بيشتر باشد، امكان موفقيت او بيشتر است؛ اگر از مردم منقطع شد، ديرى نخواهد پائيد، كارى نخواهد كرد... در طول تاريخ ما، هيچ حادثه اى مثل حادثه ى پيروزى انقلاب اسلامى و حوادث بعد از آن نبوده است كه مردم در آن، نقش مستقيم داشته باشند. در انقلاب اسلامى مردم آمدند؛ همه ى مردم، همه ى قشرهاى مردم، از شهرى و روستائى، از زن و مرد، از پير و جوان، از تحصيل كرده و بي سواد، همه و همه در كنار هم حضور پيدا كردند. با اين كه متكى به قدرت و زور هم نبودند، سلاح هم نداشتند، اگر هم داشتند، به كار نمي بردند، اما در عين حال توانستند يك رژيمِ تا دندان مسلحِ متكى به قدرت هاى استكبارى را به كلى از پا در بياورند و انقلاب را پيروز كنند. منتها نكته ى اساسى در انقلاب ما اين بود كه نقش مردم با پيروزى انقلاب تمام نشد؛ و اين از حكمت امام بزرگوار ما و ژرف نگرى آن مرد حكيم و معنوى و الهى بود. او ملت ايران را به درستى شناخته بود، ملت ايران را باور كرده بود، به سلامت و صداقت و عزم راسخ و توانائى هاى ملت ايران ايمان داشت. همان روزها بعضى ها بودند كه مي گفتند خيلى خوب، انقلاب پيروز شد، مردم برگردند بروند خانه هاشان. امام محكم ايستاد و كارها را به مردم سپرد. يعنى پنجاه روز بعد از پيروزى انقلاب، نظام سياسى كشور به وسيله ى رفراندوم مردم تعيين شد... خودشان پاى صندوق هاى رأى آمدند و با آن رأى عجيب و تاريخى مشخص كردند كه نظام جمهورى اسلامى را مي خواهند.. بنابراين نقش مردم بعد از پيروزى انقلاب تمام نشد در طول اين سال هاى متمادى، دولت هاى گوناگون و ذائقه هاى سياسى گوناگون بر سر كار آمدند - چه در مجلس با سلائق سياسى مختلف، چه در قوه ى مجريه - بعضى ها حتّى با اصول نظام زاويه هم داشتند؛ ليكن ظرفيت عظيم نظام، بدون اين كه ناشكيبائى نشان بدهد، توانسته است همه ى اين مسائل را از سر بگذراند؛ توانسته است همه ى اين مشكلات را در خود حل و هضم كند؛ به خاطر حضور مردم، به خاطر ايمان مردم، به خاطر پايبندى مردم به نظام اسلامى؛ يعنى خودشان را صاحب كشور دانستن».
12- مقام معظم رهبری در راستای تحمل سلایق مختلف در ذیل نظام اسلامی در 14 خرداد امسال یعنی سال 1390 فرمودند: اگر به نام انقلابي گرى، به نام عدالت خواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به كسانى كه از لحاظ فكرى با ما مخالفند، اما مي دانيم كه به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت كرديم، آن ها را مورد ايذاء و آزار قرار داديم، از خط امام منحرف شده ايم. اگر بخواهيم به نام انقلابي گرى و رفتار انقلابى، امنيت را از بخشى از مردم جامعه و كشورمان سلب كنيم، از خط امام منحرف شده ايم. در كشور آراء و عقايد مختلفى وجود دارد... كسى است كه نمي خواهد براندازى كند، با سليقه ى سياسى ما، با مذاق سياسى ما مخالف است، ما نمي توانيم امنيت را از او دريغ بداريم، عدالت را دريغ بداريم؛ . مبادا خيال كنيد تقوا اين است كه انسان مخالف خودش را زير پا له كند؛ نه، عدالت ورزيدن با تقوا موافق است.
13- از نمونه های بارز آزاداندیشی که عامل هرچه بیشتر حضور مردم در حماسه هایی مثل نهم دی می شود تحمل مخالفانی است که در صدد براندازی نیستند. در این راستا مقام معظم رهبری در سفر کرمانشاه در جمع دانشجویان فرمودند: «برخی احزاب مانند احزاب کنونیِ غرب در واقع باشگاه هایی برای کسب قدرت هستند و سعی می کنند از هر طریق از جمله زد و بند سیاسی به قدرت برسند که ما این گونه تحزب را تأیید نمی کنیم اما اگر کسانی با همین نگاه دنبال تشکیل حزب باشند، جلوی آنها را نمی گیریم». ملاحظه کنید که می فرمایند: ما با این گونه تحزب مخالفیم ولی جلوی آن ها را نمی گیریم. و این موتور اصلی به تعالی رسیدن جامعه ای است که اهداف متعالی دارد و مواظب است جامعه گرفتار تعارضات داخلی نشود، چه رسد که سعی کنیم هرکس با برداشت ما از اسلام موافق نبود - در حالی که اسلام و انقلاب و امام و رهبری را قبول دارد - از صحنه ی فعالیت های اجتماعی بیرون کنیم.
14- راز فتنه ی سال 88 : عرض شد اگر مبادی فکر کامل نباشد ارتباط ما با همدیگر کامل نیست و در نتیجه تفاهم به معنی واقعیِ آن محقق نمی شود. فرهنگ مدرنیته با مبانی خودش زمانه ی ما را تحلیل می کند ولی عقلی که انقلاب اسلامی را پدید آورد عقل قدسیِ مؤمنینی بود که ایثار و فداکاری های معنوی را یک نوع رجوع به واقعیت می دانستند، آن ها واقعیاتی اصیل تر از واقعیات مادی را می شناختند، عقلی که بخواهد انقلاب اسلامی را درست تحلیل کند باید عقلی باشد که به معنویات اصالت می دهد و در چنین فضایی می توان نسبت به انقلاب اسلامی فکر کرد و به تفاهم رسید. اگر با عقل غربی انقلاب اسلامی را تحلیل کنیم به همان نتیجه ای می رسیم که غرب نسبت به انقلاب اسلامی رسید. در رابطه با اصالت دادن به عقل غربی است که عده ای تا دیروز در کنار انقلاب اسلامی بودند ولی خواسته یا ناخواسته تا براندازی نظام اسلامی پیش رفتند. حضرت امام«رضوان الله تعالی علیه» با شخصیت اشراقی شان متذکر این انقلاب شدند و اگر با عقل قدسی به این انقلاب نظر نکنیم و با تحلیل های عقلِ غربی به آن بنگریم، آن می شود که برای عده ای در فتنه ی سال 88 پیش آمد. در حالی که اگر آن عده با رجوع به امام، مبادی فهم تاریخِ معاصر را درست پیدا می کردند در جای دیگری قرار می گرفتند.
از یک طرف راز فتنه ی سال 88 را بشناسیم و از طرف دیگر حقیقت 9 دی را بفهمیم تا تاریخ خود را به سوی پیروزی نهایی یعنی ظهور حضرت مهدی«عجل الله تعالی فرجه» جلو ببریم.
والسلام
منبع: لب المیزان
- وبلاگ سردبیر ضیاءالصالحین
- بازدید: 739
- 0