موانع تهذیب
یکى از زوایاى قوه واهمه، احساس طلب بیجا از خداوند متعال است؛ یعنی از طرفی نادیده گرفتن موانعی است که انسان را از خداوند متعال دور می کند؛ مانند شهوت، خوراک، معاشرت های زیان آور، و از طرف دیگر وقتی دو رکعت نماز می خواند، منتظر حضرت جبرائیل علیه السلام است. این احساس طلب، از علایم حُمق است. همان طوری که در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است:
احمق النّاس من یمنع البرّ و یطلب الشّکر و یفعل الشّرّ و یتوقّع ثواب الخیر؛[1]
نادان ترین مردم یا کم عقل ترین مردم کسى است که احسان نمی کند؛ ولی انتظار دارد که از او تشکر کنند و بدى می کند؛ ولی توقّع پاداش نیکو را دارد.
بعضی ها قاعده را نمی دانند که کار و زحمت لازم است و با تنبلى، کارى پیش نمى رود. خواب و خوراکِ بیش از حدّ، مانع هستند. از این ها هم که انسان نجات پیدا کند، موانع دیگری هست که باید اصلاح شود.
بشر، بزرگ آفریده شده است و نباید اسیر موانعی مانند شهوت و غضب باشد. باید خود و جایگاه خود را بشناسد، باید رشد کند تا حیات طیّبه پیدا کند.
پناه بر خدا از زمانی که انسان، اسیر غضب مى شود! مانند یک جانور است که همه حرکات او نشان از چنین غضبى دارد. نادان ترین افراد کسى است که با وجود ضعف، خود را قوى مى پندارد؛ با وجود نقص، خود را کامل مى پندارد و با وجود جهل، خود را دانا فرض می کند و با این وجود، خود را طلب کار خدا می داند. این گونه افراد، دیرتر درمان مى شوند. در بیمارى هاى روانى، زمانی که بیمار، بیماری خود را قبول دارد، درمان او آسان تر است؛ اما بسیاری از بیمارهاى روانى مى گویند: اصلاً ما مشکل نداریم؛ از این رو به پزشک هم مراجعه نمی کنند. این ها به دلیل سرایت جهل است.
انسان باید قبول کند مشکلاتی دارد و ریشه مشکلات از خود اوست و برای از بین بردن ضعفهای خود، خیلى از خداوند، درخواست اصلاح کند و بسیار زحمت بکشد و بیخود و بیجا طلب کار خدا نباشد. امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه فرموده اند:
فَعَلَیْکُمْ بِالْجَدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَادِ وَ التَّزَوُّدِ فِی مَنْزِلِ الزَّاد؛[2]
بر شما باد به تلاش و سخت کوشی و مهیا شدن و آماده گشتن و تهیه زاد و توشه در جایگاهِ توشه گرفتن [دنیا].
اگر کسى مى گوید من خدا را دوست دارم، علامت محبت او بیداری شب است؛ کسی که محبّ خداست، از عشق خداوند چطور مى تواند بخوابد؟! نفس قدسى است که مى تواند محبّ خداوند متعال باشد و نفس قدسی یعنی نفسى که از شهوت، خیال و وهم، خارج شده باشد.
همچنانکه در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
کَانَ فِیمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَنْ قَالَ لَهُ یَا ابْنَ عِمْرَانَ کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنِی فَإِذَا جَنَّهُ اللَّیْلُ نَامَ عَنِّی أَ لَیْسَ کُلُّ مُحِبٍّ یُحِبُّ خَلْوَهَ حَبِیبِهِ؛[3]
خداوند متعال به حضرت موسی علیه السلام فرمود: «دروغ می گوید کسی که گمان می کند مرا دوست دارد؛ ولی تمام شب را می خوابد. آیا هر محبّی، خلوت کردن با حبیب خود را دوست ندارد»؟!
پی نوشت:
[1] غررالحکم، ص ۷۷.
[2] نهج البلاغه، خطبه ۲۳۰.
[3] بحارالانوار، ج۱۳، ص ۳۲۹.
- وبلاگ میکائیل حیدری
- بازدید: 1002
- 0