رحمت بی انتها (بخش اول)
نور اهل بیت (علیه السلام) زینت عرش الهی
ایام محرم و صفر، ایام شهادت حضرت سجاد (علیه السلام) است. دل ها را به ذکر حضرت سجاد (علیه السلام) منور می کنیم و چند جمله ای در مورد برخی صفات امامت و صفات حضرت سجاد (علیه السلام) صحبت می نماییم؛ اگرچه نمی توانیم اهل بیت: را معرفی کنیم. معرفی آن ها امکان ندارد. آن ها از عالم دیگری هستند.
این چهارده نور مقدس، انوارند و محیط به عالم وجود هستند؛ بلکه چهارده نور مقدس، اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ [اولین مخلوق خدا] هستند. در این زمینه، روایت متعددی هست؛ از جمله روایتی صحیح و مفصل در مورد نورانیت چهارده نور مقدس: است که خلاصه آن را بیان می کنم. این روایت، در مورد حضرت ابراهیم (علیه السلام) است که به تصریح قرآن، از پیامبران اولوالعزم بودند و در اثر عبادت و عبودیت و تسلیم بودن، به مقامات بسیار بالایی از جمله خلیل الرحمان بودن دست یافتند. مقام خلیل الرحمانی، شوخی نیست. اول عبد، سپس نبی و بعد، رسول شدند. بعد از آن، اولوالعزم شدند و سپس، خلیل الرحمان. و بعد از همه این ها به مراتبی از مقام امامت رسیدند.(1) پس رتبۀ حضرت ابراهیم (علیه السلام) خیلی بالا بود. حضرت حق، بصیرت واقعی را به ایشان داد؛ همان طور که در قرآن فرمود:
وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ؛(2)
و این چنین، ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم، و [تا اینکه] اهل یقین شود.
یعنی ایشان چشمشان که باز می شد، جمیع عوالم را می دیدند و محیط به عالم وجود شده بودند. صریح قرآن است که ملکوت سماوات و زمین، کاملاً برایشان منکشف شد و جمیع عوالم را می دیدند؛ کهکشان ها، ثوابت، سیارات و مخلوقاتی که در آن ها هستند و عرش و کرسی و لوح و همه این ها را می دیدند.
یک روز ایشان به حضرت حق عرض کردند: «پروردگارا! کنار عرش الهی یک نور خیلی فوق العاده ای است که چشم را خیره می کند. این نور چیست؟» خطاب شد: «ای خلیل ما! این نور نبی اکرم، خاتم انبیا۶ است». عرض کردند: «پروردگارا! کنار این نور، نور دیگری است که آن هم مثل او خیلی جلوه گر است؛ او کیست؟» خطاب شد: «این نور، نور امیرالمؤمنین (علیه السلام) وصیّ او و ناصر دین من است». عرض کردند: «یک نور دیگری کنار این نور است. این هم شبیه همان ها است؛ آن نورِ کیست؟» خطاب شد: «این نور فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) است که همانند پدر و شوهر است و من محبان او را از آتش دور کرده ام». عرض کردند: «دو نور دیگری هم طرف راستشان هست؛ این دو نور، متعلق به چه کسانی می باشد؟» خطاب شد: «نور حسن و حسین(علیها السلام) است که بعد از جدّ و پدر خود قرار دارند». عرض کردند: «نُه نور دیگر اطراف این ها دایره وار هستند؛ این ها که هستند؟» خطاب شد: «این ها فرزندان ائمۀ اطهار: هستند؛ نُه امام از فرزندان امام حسین (علیه السلام) هستند» و حضرت حق، اسم هایشان را یکی یکی برای حضرت ابراهیم (علیه السلام) بیان فرمود؛ از جمله از اسم مبارک حضرت سجاد (علیه السلام) را در آنجا نام برد
بعد حضرت ابراهیم عرض کردند: «پروردگارا! نورهایی هستند خیلی ضعیف تر که اطراف این چهارده نور مقدس، دایره وار دور می زنند. عددشان هم خیلی زیاد است و جز خودت کسی تعدادشان ر ا نمی داند. این ها چه کسانی هستند؟» خطاب شد: «ای ابراهیم! ای خلیل ما! این ها شیعیانِ این چهارده نور مقدس: هستند. این ها هم از فیض وجود این چهارده نور، بهره می برند و منور هستند». عرض کردند: «پروردگارا! علامت و نشانه این شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) چیست؟»
علائم شیعیان اهل بیت (علیه السلام)
به حضرت ابراهیم (علیه السلام) خطاب شد که شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) پنج علامت دارند؛ این علائم عبارتند از: ۵۱ رکعت نماز که در روایات متعدد، به آن سفارش شده و خواندنش بسیار بجا است. هفده رکعت آن، نماز واجب و سی و چهار رکعت دیگرش، نماز نافله است.
یکی دیگر از علامت های شیعیان، این است که هنگام خواندن نمازهای اخفاتی(ظهر و عصر) «بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ» را بلند می گویند. واجب است حمد و سوره را آهسته بخوانند؛ اما مستحب است «بسم الله» را بلند بگویند و این نماز، این گونه فضیلت پیدا می کند.
یکی از علامت های دیگر، اینکه در نمازها -چه نماز مستحب چه واجب- در رکعت دوم، قنوت می گیرند. اهل سنت، این سنت ها را ندارند؛ نه بلند گفتن «بسم الله» را دارند و نه قنوت می گیرند. این از علامت ها و خصائص شیعه است.
یکی دیگر از علائم شیعه این است که انگشتر در دست راست می کنند و این بر خلاف اهل سنت است که در دست چپ می کنند. از اول نبی اکرم صلوات الله علیه فرمودند که انگشتر را در دست راستتان بکنید.
یکی دیگر از علائم شیعیان اهل بیت: انجام سجده شکر است. سجده شکر هم از مستحباتی است که خیلی به آن سفارش شده است. هر وقت نماز خواندی، سجده شکر به جا بیاور. مستحب است سرت را روی مهر بگذاری و صد مرتبه «شُکراً للهِ» بگویی. اگر حالش را نداری صد بار بگو: «شکراً». اگر باز حالش را نداری، سرت را روی مهر بگذار و سه بار بگو: «شکراً». اگر این کار را کردی، خداوند فیوضاتش را شامل حالت می کند.
حضرت ابراهیم (علیه السلام)، شیعه اهل بیت (علیه السلام)
وقتی حضرت حق، این علائم را برای حضرت ابراهیم فرمود و حضرت ابراهیم (علیه السلام) عظمت چهارده نور مقدس: را دید، گفت: «اجْعَلْنِی مِنْ شِیعَتِهِمْ وَ مُحِبِّیهِم؛ خدایا! مرا از شیعیان و محبان آن ها قرار بده». خدا هم مستجاب کرد؛ لذا در قرآن هم نازل فرمود که «وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیم»؛(3) یعنی ما حضرت ابراهیم (علیه السلام) را از شیعیان حضرت علی (علیه السلام) قرار دادیم.(4)
علائم امام (علیه السلام)
اهل بیت: نور مطلق هستند و ذکر و نام و یادشان، انسان ها و مکان ها و زمان ها را نورانی می کند. آن ها بشر هستند؛ اما نه یک بشر معمولی؛ بلکه در برخی صفات با ما فرق دارند. مرحوم شیخ بهایی روایت نقل کرده اند که اهل بیت (علیه السلام)هنگام تولد، ابداً از مجرای طبیعی متولد نمی شدند؛ از جمله در شب تولد حضرت امام زمان (علیه السلام) امام حسن عسکری (علیه السلام) به عمه شان حضرت حکیمه خاتون فرمودند: «امشب برای افطار اینجا بمان». عرض کرد: «برای چه بمانم؟» فرمودند: «خدا امشب به ما فرزندی عنایت می کند؛ بمان که در تولد فرزندم کمک بنمایی». عرض کرد: «از چه کسی فرزند به شما عنایت می کند؟» حضرت فرمودند: «از نرگس خاتون(سلام الله علیها) متولد می شود». حکیمه خانم می گوید: «آمدم نگاه کردم؛ دیدم هیچ اثری از حمل در حضرت نرگس نیست و شکمش به پشتش چسبیده است». به امام عسکری (علیه السلام) گفتم: «من اثر حمل در نرجس خاتون نمىبینم». امام لبخندى زدند و فرمودند:
إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَوْصِیَاءِ لَانُحْمَلُ فِی الْبُطُونِ وَ إِنَّمَا نُحْمَلُ فِی الْجُیُوبِ… لِأَنَّنَا نُورُ اللهِ الَّذِی لَاتَنَالُهُ الدَّنَاسَات؛
ما ائمه، در شکم ها نیستیم؛ بلکه در پهلوهاى مادران می باشیم… زیرا نور خداییم که پلیدی ها آن را نمىآلاید.(5)
اهل بیت: نور مطلق هستند که در عین بشر بودن، با ما تفاوت هایی اساسی دارند که این تفاوت ها مربوط به عظمت و مقامات معنوی آن ها است که ما نمی توانیم کاملاً آن ها را درک کنیم؛ اما از یاد و نامشان می توانیم بهره ببریم که یاد و ذکرشان، باعث نورانیت و حیات دل انسان می شود.
--------------------
پی نوشت ها:
1.کافی، شیخ کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۱۷۵.
2.سوره انعام:۷۵.
3.سوره صافات:۸۸.
4.بحار الأنوار، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج۳۶، ص ۲۱۳.
5.بحار الأنوار، ج۵۱، ص ۲۵.
--------------------
منبع: محو دلدار
- وبلاگ جاهدکاظمی
- بازدید: 768
- 2