راهبرد اقتصادی کشور در سال ۹۶
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز اول فروردین خود فرمودند:
«اولویّت امروز ملّت ایران، مسأله اقتصادی است و توجّه کنید که اولویّت دشمن هم مسأله اقتصادی است؛ یعنی امروز دشمنان جمهوری اسلامی برای اینکه بتوانند اهداف خودشان را در مورد ایران و ایرانی و جمهوری اسلامی محقّق کنند، دنبال راهکارهای اقتصادی، و یا به تعبیر درست تر، دنبال ضربه زدن اقتصادی به ملّت ایرانند.»
درباره ی این موضوع، با دکتر محمدهادی زاهدی وفا، اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام به گفت وگو نشسته ایم که متن آن را در ادامه می خوانید.
چرا در یکی و دو دهه ی اخیر موضوع اقتصاد تا این حد اهمیت پیدا کرده و دشمن برای ضربه زدن به ایران، اقتصاد را هدف قرار داده است؟
یک بحث مبنایی وجود دارد که اساسا نظام سلطه با نظام جمهوری اسلامی، هیچ صحنه ی مشترکی نمی توانند داشته باشند. برای اینکه یکی از آرمان های اصلی انقلاب این است که منافع کشور برای خود ملت باشد و در دست استعمارگران و استکبارگران نباشد و از آن طرف، خصلت و خوی نظام سلطه این است که بتواند خودش را بر تمام دنیا و از جمله ایران مسلط کند. لذا بنده فکر می کنم که غیر از یک دوران کوتاه اول انقلابی که نظام سلطه هنوز به یک استراتژی مشخصی نرسیده بود، در حوزه های مختلف با جمهوری اسلامی به نزاع و جنگ و توطئه و فتنه پرداخته است.
فاز اولشان این بود که چون آشکارا جلوی حرکت مردم را نمی توانستند بگیرند، سعی کردند با مهره چینی و نفوذ در داخل در حوزه ی سیاسی، اهداف خودشان را دنبال کنند. بعد مقداری به چهره ها و مهره های سیاسی آن ها که از موضع قدرت حذف می شدند، رو آوردند. سپس به بعضی از آشوب ها و درگیری ها و برخوردهای نظامی، و حتی تقویت و تشکیل گروهک ها و تحریک قومیت ها در مناطق مختلف پرداختند. بعد هم هنگامی که به نتیجه نرسیدند و این حرکت های آن ها سرکوب شد، تزی را به عنوان تز «مهار دوگانه» شروع کردند.
از طرف دیگر، عراق زرادخانه ی عظیمی از تسهیلات جمع کرده بود و ارتشی هم شکل داده بود. پیش بینی آن ها این بود که با تحریک دولت بعث و بلندپروازی او می توانند جمهوری اسلامی را مهار کنند. برای همین با کمک هایی که به صدام کردند و مشورت هایی که دادند، جنگ هشت ساله را به ایران تحمیل کردند. اما نتیجه ی جنگ هم این شد که نتوانستند جمهوری اسلامی را از پای دربیاورند، بلکه باعث شد بعضی از پتانسیل های نظامی و مردمی در جنگ آشکارتر هم بشود.
هنگامی که صدام از صفحه ی درگیری های منطقه ای حذف شد، دول استکباری به تزی تحت عنوان مهار ایران رسیدند، اما این بار مهار دوجانبه نبود، بلکه سعی می کردند ایران را به شکلی در حوزه های اقتصادی بیشتری مهار کنند. اولین حوزه هایی که این ها فکر می کردند بایستی مهار کنند، مهار از طریق انتقال دانش و تکنولوژی، مخصوصاً در بخش صنعت نفت و گاز بود. این قانون، قانونی است که سناتور داماتو پیشنهاد کرد. این اولین گام هایی بود که در مورد تحریم اقتصادی به صورت عملی مطرح شد. البته قبل از آن هم ما در سال ۱۹۷۰ و یا ۱۹۸۰ میلادی از این تحریم ها داشتیم، ولی به صورت سیستماتیک و نظام مند مطرح نبودند.
دول استکباری برای اینکه بتوانند جمهوری اسلامی را مهار کنند یا بنا بر بعضی اظهارات، تغییر نظام در جمهوری اسلامی ایجاد کنند، هرکدام از این حوزه ها را در دوره هایی امتحان یا در دوره هایی ترکیبی از این حوزه ها را دنبال کردند. چون حوزه ی اقتصادی حوزه ای است که اهمیت زیادی دارد و تأثیرپذیری آن عمیق و طولانی خواهد بود، این بود که نهایتاً به این رسیدند که در حوزه ی اقتصادی بتوانند جمهوری اسلامی را مهار کنند و امنیت ملی آن را مورد تهدید قرار دهند.
دلیل تمرکز چند سال اخیر بر حوزه ی اقتصاد چیست؟
شاید به دلیل اینکه در سایر حوزه ها تست کردند و به نتیجه ی دلخواه نرسیدند. این ها در فاز حوزه ی سیاسی مشکل پیدا کردند و نتوانستند در اوایل انقلاب پیش بروند. پیش بینی آن بود که با ایجاد آشوب و درگیری، زمینه ی جدایی بین حکومت و مردم را ایجاد کنند، اما تا به امروز که نزدیک به چهار دهه از عمر انقلاب می گذرد، این هدف حاصل نشد. بعید هم هست که حاصل شود. در فاز نظامی هم در دوران دفاع مقدس، ایران به توانایی هایی رسید که بتواند قدرت بسیج مردمی ایران، و توانایی مقابله با دشمن خارجی را بر همگان نشان دهد. اگرچه به ظاهر پیروزی نظامی به صورت فتح و کشورگشایی نصیب جمهوری اسلامی نشد، اما برای سرمایه ی اجتماعی خود توانست این ظرفیت را بروز و ظهور بدهد که جمهوری اسلامی در حوزه ی نظامی قابل تعرض و تهدید نیست. در فاز فرهنگی هم نظام سلطه برنامه های خودش را دنبال کرده و می کند و متقابلا جمهوری اسلامی هم دارد برنامه های خودش را در برابر آن ها اجرا می کند.
بنابراین فاز اقتصادی گزینه ای دیگر برای آن ها بود. فکر می کردند جمهوری اسلامی به دلیل نوع اقتصادی که دارد، ضربه پذیر است. می دانید که، نوع اقتصادی که جمهوری اسلامی دارد، یک اقتصاد کوچک باز است. باز به این خاطر که حجم تعاملات ما با جهان بین الملل به نسبت تولید ناخالص ملی مان، حجم قابل توجهی است. نفت و گاز و پتروشیمی و تا حدی کالا های غیرنفتی صادر می کنیم و از آن طرف هم واردات گسترده ای داریم. بنابراین در حوزه ی تجارت و حوزه ی مالی بین الملل (یعنی تراکنش های بانکی یا مالی)، ترابری بین الملل (کشتیرانی، هواپیمایی و...)، واردات بعضی از کالا های اساسی و فرآورده های نفتی و... ایران را ضربه پذیر دیدند و بر حوزه ی تهدید اقتصادی تمرکز کردند.
شما به مهم ترین قسمت های اقتصاد کشور که در عرصه ی اقتصادی نقاط آسیب پذیرتر است، اشاره کردید. می شود کمی بیشتر توضیح دهید.
جهان امروز جهانی است که در آن، کشورها تعاملات گسترده ای باهم دارند. بقای کشورها منوط به این است که بتوانند در حوزه ی علم و دانش و فناوری و استخدام آن برای اقتصادشان توانمندتر عمل کنند. هر کشوری که بتواند علم و فناوری بالاتری تولید کند و آن را در استخدام خود قرار دهد، قدرت برتر خواهد بود. برتری اروپا نسبت به سایر مناطق جهان نیز نتیجه ی اختراعات و ابداعات علمی بود. اروپا توانست این اختراعات و ابداعات را در صنایع نظامی، اقتصاد و محصولات خودش استفاده کند و آن ها را کاربردی کند و چه از نظر نظامی و چه از نظر اقتصادی، قدرت خودش را حفظ کند. ادامه ی این تسلط یا سلطه برای اروپا، آمریکا یا دولت های دیگر منوط به این است که بتوانند این سلطه ی علمی و فناورانه ی خودشان را حفظ کنند. حالا اگر کشور دیگری مانند جمهوری اسلامی در عرصه ی جغرافیایی ظهور کند و بگوید ما باید مستقل باشیم و منافعمان را با نظام سلطه از دست ندهیم، مهم ترین عاملی که نظام سلطه و استکبار سعی بر نابودی آن خواهد داشت، وجوه پیشرفت علمی و به تبع آن اقتصاد مبتنی بر دانش و فناوری است. برای همین هم در اولین تحمیل هایی که دول استکباری بر ایران تحمیل کردند، به دنبال تحریم حوزه ی علم و تکنولوژی رفتند. بعد از آنهم روی مهم ترین بخش های اقتصادی ای که به نفت وابسته بود، متمرکز شدند. به هرجهت ما وارث اقتصادی هستیم که از دهه ی ۱۳۴۰ وابستگی آن به بخش نفت گسترش پیدا کرده است.
بعد از حوزه ی نفت و گاز برمی گردیم به حوزه هایی که یک طرف آن رابطه ی بین المللی داریم، مانند حوزه های بانکی و مالی بین الملل. اگر شما کالایی را می فروشید یا می خرید، در واقع یک مبادله ی پولی و مالی اتفاق می افتد. بنابراین اگر دنیا یا کشورهای سلطه گر بتوانند در این نظام مالی بین المللی هم در کار ما اخلال ایجاد کنند، می توانند صادرات و وارداتمان را تهدید کنند. از سویی دیگر موضوع حمل و نقل (کشتیرانی و هواپیمایی) را هدف گرفتند، چون بالأخره باید کالاها را وارد و صادر کنند. موضوع بیمه هم بر همین اساس مطرح شد، چون برای حمل و نقل بین المللی نیازمند بیمه ها هستیم و تحریم بیمه ای هم آن بخش مالی تجارت را تهدید می کند. همچنین بر کالاهای اساسی ای که ایران مجبور است از خارج وارد کند، مانند فراورده های نفتی، کالاهای اساسی و خوراکی و... متمرکز شدند. این ها ارکانی بود که بالأخره برای تحریم به دنبال آن بودند، چون از یک طرف هزینه اش کم بود و از طرف دیگر، اثرش روی اقتصاد ایران زیاد بود. به این ترتیب ایران را مورد تهدید قرار دادند. یا اشخاص و شرکت هایی که مسئولیت این کارها را دارند، در لیست تحریم قرار دادند. این ها مواردی بود که می توانست در بُعد بین المللی، اقتصاد ایران را تهدید کند.
در کوتاه مدت و بلندمدت چه نسخه هایی برای مقاوم سازی اقتصاد ایران داریم؟
هرکدام از این موضوعاتی که نام بردم، راهکارهای خودش را می طلبد و یک برنامه ی کوتاه مدت و بلندمدت را می توانیم پیش بینی کنیم. مثلاً در کوتاه مدت نمی توانیم وابستگی به نفت را قطع کنیم، اما به جای اینکه افتخار کنیم که تولید و فروش نفت ما از یک میلیون بشکه به دو و نیم میلیون بشکه در بلندمدت رسیده و در حال خام فروشی هستیم، افتخار ما بایستی این باشد که ببینیم چقدر از این نفت را می توانیم در کشور به فرآوری بالاتر برسانیم و بعد فرآورده ها را صادر کنیم یا بتوانیم در زنجیره ی صنعتی کشور بیشتر و بیشتر از آن استفاده کنیم. در حقیقت، آن زمان باید افتخار کنیم، که به جای خام فروشی نفت، نفت را تبدیل به فرآورده هایی با قیمت ده ها و صدها برابر کنیم.
همچنین باید برنامه ای تدوین شود و به سمتی برویم که نقشه ی راهی برای فناوری های حوزه ی نفت و گاز داشته باشیم. ما هنوز بسیاری از قطعات مربوط به صنعت نفت، چاه ها، انتقال و توزیع را مجبور هستیم وارد کنیم. بعد از آن، باید به این سمت برویم که کاهش صادرات نفت خام داشته باشیم و به دنبال این برویم که کالاها و مصنوعات حاصل از نفت را بتوانیم در دنیا بفروشیم و بازارهایش را پیدا کنیم. این سلسله مراتب را باید در بلندمدت در کشور بتوانیم ایجاد کنیم.
در حوزه ی مالی و بین الملل، کار یک مقدار سخت تر است. به هرجهت یک سوی دنیا با سیستم های تسویه ی مالی موجود با ما کار می کنند، مانند شبکه ی سوئیفت، شبکه ی فکس و... ما باید در این فکر باشیم که بتوانیم یک نظام انتقال مالی موازی و مستقل در دنیا ایجاد کنیم. همچنین باید با بعضی از کشورها سعی کنیم به جای استفاده از ارزهای جهانی مانند دلار و یورو، از ارزهای دوگانه ی خودمان برای مبادله ی تجاری استفاده کنیم. باید با بعضی از کشورها بتوانیم قراردادهای تجاری مالی دوجانبه امضا کنیم.
همچنین در بلندمدت باید به این سمت برویم که بعضی از تکنولوژی های مهم و روز را خودمان در داخل کشور تولید کنیم. چون اگر این توانمندی را داشته باشیم، می توانیم به بسیاری از نقاط بلند خوداتکایی و حفظ موازنه ی قدرت در رابطه ی تجاری دست پیدا کنیم و از طرف دیگر، موجب کاهش وابستگی به خارج بشویم. در یک جمله، اگر بخواهیم دست وپایمان بسته نشود، باید بتوانیم یک نظام جایگزین برایش طراحی کنیم.
راهبردی اقتصادی کشور برای سال ۹۶ چگونه باید باشد؟
ما همچنان باید فکر کنیم دشمن هر لحظه و هر زمان از این اسلحه علیه ما استفاده می کند و خواهد کرد. پس بنابراین بایستی نقاط تهدید خود را تبدیل به نقاط قوت کنیم. دلیلی ندارد که آن ها اگر ضعفی در ما دیدند، دست از آن بردارند. آیا خیرخواه ما هستند یا دوست دارند که به تعبیر خودشان یک ژاپن دیگری در دنیا ظهور کند؟ تازه ژاپن ادعای استقلال و خودکفایی ندارد. آیا آن ها حاضرند منافع خودشان را با ما تقسیم کنند؟ یا خیلی ایران را دوست دارند و خیرخواه هستند که بخواهند به ایران هم فضایی در فضای اقتصاد بین الملل بدهند تا منافع اقتصادی ما تأمین شود؟
بنابراین آن ها از هر ابزاری برای تهدید جمهوری اسلامی استفاده خواهند کرد. خصوصاً از ابزاری که تجربه کرده و دیده اند برایشان خوب بوده است. پس این مقوله هایی که در حوزه ی سیاسی مطرح می شود، باطن قضیه را تغییر نداده است و آن ها در حوزه ی اقتصادی به دنبال تهدید ما هستند و این موضوع تابعی از قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی ماست. بنابراین هرچقدر ما ضعیف تر باشیم، آن ها تهدیداتشان بر ما بیشتر تأثیر خواهد داشت. بالعکس، هرچقدر حوزه ی اقتصاد و در مقوله ی قدرت منطقه ای قوی تر باشیم، تهدیداتشان کمتر می شود.
منبع: khamenei.ir
- وبلاگ عظیم محمودی
- بازدید: 633
- 0