بررسی کارکرد اطلاعات در ایران باستان و معاصر/بخش سوم
کارکرد سازمان های اطلاعاتی در دوره قاجار
(1796 تا 1925 میلادی)
دوره قاجار از نظر موضوعی که در این پژوهش بررسی می شود، با دو دوره دیگر از یک زاویه تفاوت بسیاری دارد. در دوره هخامنشی و سلجوقی مبحث سازمان های اطلاعاتی بیشتر در حوزه روابط پادشاه یا سلطان با والیان و رعایا موضوعیت می یافت و استفاده از این سازمان ها در جنگ ها و برای شناسایی تحرکات رقبای نظامی و سیاسی در همسایگی قلمرویشان تفاوت چندانی با دیگر دوره ها یا دیگر حکومت ها نداشت، ولی با شروع دوره قاجار، روندی آغاز شد که دول خارجی را به عنوان یک عنصر فعال و موثر در سیاست داخلی و خارجی ایران وارد کرد. بنابراین در بررسی جنبه های مختلف ازجمله سازمان های اطلاعاتی باید به این عنصر مهم دوره قاجار توجه داشت. نکته دیگری که دوره قاجار را از سلسله های قبلی اش متمایز می سازد و شاید تا حدودی متاثر از عامل قبلی بود، به عدم اقتدار دولت مرکزی مرتبط است که پیش از این به این شکل کم سابقه بود.
در دوره های قبلی هرگاه دولت مرکزی دچار ضعف می شد، با یک سلسله جدید جایگزین می شد، ولی قاجارها به دلایل متعدد ازجمله رقابت دول خارجی توانستند با وجود ضعف ساختاری بیش از یک قرن بر ایران حکومت کنند. این خصوصیات موجب می شد دولت مرکزی در کنار روش های اطلاعاتی سابق، از شیوه های دیگری نیز استفاده کند.
روشی که از ابتدای دوره قاجار به کار گرفته می شد و مسبوق به سابقه نیز بود، نگه داشتن گروگانی از ایلات بزرگ در پایتخت بود که تضمینی برای رفتار مناسب و شایسته ایل به شمار می رفت. روش دیگری که قاجارها از گذشتگان فرا گرفته بودند، وصلت های مصلحتی با خاندان های بزرگ یا ایلات بود به کرات مورد استفاده قرار می گرفت.
علاوه بر این روش ها شاهان قاجار از شیوه های دیگری نیز بهره می بردند که یکی از آن ها تقسیم قدرت در حکومت ایالات بود. در این روش، فرماندهی قشون و امور مالیاتی به دو مامور جداگانه داده می شد که از اقتدار و خطر نافرمانی حاکم ایالت می کاست. احضار حاکمان به پایتخت روش دیگری بود که میزان اطاعت پذیری آن ها را محک می زد و معمولا با بهانه هایی چون جشن نوروز یا نظایر آن صورت می گرفت. اصولا ساختار اجتماعی ایران به گونه ای بود که نظارت بر ایالات را بیش از حد عادی اجتناب ناپذیر می ساخت.
بسیاری از ایالات از بافت قومی و زبانی متفاوتی تشکیل شده بودند و اگر خان یکی از ایلات ساکن آن ایالت به حکومت آن ناحیه گماشته می شد، زمینه برای سرکشی و ادعای حکومت مستقل یا در صورت امکان دعوی شاهی کاملا مهیا بود. بنابراین سرکوب شدید و سریع امرای یاغی از الزامات حکومت به شمار می رفت.
با اتمام دوره اول حکومت قاجارها که از روش های یادشده برای کنترل ایالات استفاده می شد و ازدیاد دخالت های دول خارجی، به کار گرفتن روش های متنوع برای جمع آوری اطلاعات ضرورت بیشتری می یافت. ابتدای حکومت ناصرالدین شاه با صدارت امیرکبیر توام بود که با آگاهی از اهمیت اطلاعات در زمینه کیفیت حکومت و اقتدار آن و همچنین در مقابل قدرت های خارجی به بازسازی سازمان اطلاعاتی دست زد.
ماموریتی که وی برای دستگاه خفیه نویسان خود تعریف کرده بود، دو شاخه اصلی داشت: نظارت بر حکومت ایالات و جلوگیری از تخلفات و ستم احتمالی بر رعایا و کسب اطلاع از فعالیت های دول خارجی در داخل ایران، مخصوصا سفارتخانه های آن ها که دست وی را برای مذاکره و حفظ منافع ایران باز می گذاشت. دقت و سرعت عمل این دستگاه به گونه ای بود که موجب رواج حکایات شگفت از اطلاع امیر بر همه امور شده بود.
امیرکبیر برای آگاهی از اخبار سفارتخانه های خارجی به ویژه دو سفارتخانه دولت های روسیه و انگلستان که نقش مهمی در سیاست ایران دوره قاجار بازی می کردند، تلاش مضاعفی داشت و می کوشید با تربیت ماموران و اعزام آن ها در پوشش های گوناگون به داخل سفارتخانه ها به هدف خویش دست یابد. یکی از این نمونه ها درباره به کارگیری نایب غلامان سفارت روسیه و استفاده از وی به این منظور، در رساله نوادر الامیر ذکر شده است.
خفیه نویسان امیرکبیر برای نظارت بر فعالیت های کارگزاران دولتی در ایالات و جلوگیری از سرکشی سران و خوانین دائما بین پایتخت و ایالات در حرکت بودند و کلیه اخبار را برای وی گردآوری می کردند. دستگاه اطلاعاتی امیرکبیر کارآمدی خود را هنگام کشف سوءقصد به جان صدراعظم نشان داد. این توطئه توسط پیروان باب که امیرکبیر را مسبب گرفتاری رهبر خود می پنداشتند سازماندهی شده بود، ولی پیش از اجرا توسط ماموران مخفی کشف شد و مجریان آن فورا دستگیر شدند.
هرچند قتل امیرکبیر اقدامات وی را در زمینه دستگاه های اطلاعاتی نیز مانند دیگر ابتکاراتش ابتر نهاد، جمع آوری اطلاعات به روش سنتی کم وبیش ادامه یافت و ابزاری در دست شاه بود تا از نحوه عملکرد والیان خود آگاهی یابد.
البته از نیمه دوم پادشاهی ناصرالدین شاه و با گسترش خطوط تلگرافی در مسیر شهرهای اصلی ایران، ارسال تلگراف به دربار تبدیل به روش جدیدی برای ابراز نارضایتی از حاکمان شد؛ ولی خفیه نویسان همچنان به کار خود ادامه می دادند. گزارش هایی که این خفیه نویسان ارسال می کردند، طیف وسیعی از ستم یا ناکارآمدی دستگاه های دولتی تا ناآرامی های نواحی مختلف را دربر می گرفت.
روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه منبع دیگری است که نشان می دهد در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه دستگاه خبررسانی از ولایات همچنان - اگرچه نه به شکل مطلوب - فعال بود. یکی از خاطرات اعتمادالسلطنه از سال 1298 ق به تغییر شاه از «اخبار تبریز» اشاره کرده است. این گزارش نشان می دهد که مهم ترین کارکرد دستگاه اطلاعاتی در این زمان، همچنان نظارت بر نحوه رفتار کارگزاران حکومت در ایالات بوده است.
نکته ای که در دوره ناصری در زمینه فعالیت های اطلاعاتی تازگی داشت، شکل گیری چند دستگاه موازی از سوی شاه، صدراعظم و سفارت های خارجی برای کسب اطلاعات و نظارت بر رقبا بود. عباس امانت با استفاده از اسناد و آرشیوهای دولتی انگلستان گزارش های جالبی از این فعالیت ها به دست می دهد.
برای نمونه ابقای محمدخان زنگنه به عنوان پیشکار قهرمان میرزا، حاکم جدید ایالت آذربایجان تلاشی از سوی شاه برای نظارت بر رفتارهای حاکم جدید تفسیر شده است.
در جای دیگری ماموریت علی خان فراشباشی، برای ایستادن در نزدیکی صدراعظم و استراق سمع مذاکرات وی با سفیر انگلستان، نشانه ای از توجه شاه به نکات اطلاعاتی خوانده شده است.
در مقابل شاه، صدراعظم نیز بیکار نبود. میرزا آقاخان نوری، صدراعظم محیل ناصرالدین شاه که پس از عزل امیرکبیر توسط شاه به این مقام رسیده بود، در عزل و نصب ها و تنش های سیاسی بین شاه و حاکمان یا سفارت های خارجی می کوشید از این شبکه اطلاعاتی خود بهره ببرد.
علاوه بر شاه و صدراعظم، سفارت های خارجی نیز با استخدام و پرداخت دستمزد به اتباع ایران در کسب اطلاعات و استفاده از آن کوشا بودند. دو نمونه از این جاسوسان رسمی و غیررسمی دولت انگلستان که اخبار دربار ایران و مذاکرات نماینده تزار با شاه را به سفارت انگلستان گزارش کرده بودند، با استفاده از اسناد وزارت خارجه انگلستان در کتاب امانت ذکر شده است که نمونه ای از تلاش های اطلاعاتی دول قدرتمندی مانند انگلیس و روسیه در آن روزگار است.
ناصرالدین شاه در اواخر سلطنت طولانی خود تلاش هایی برای نوسازی دستگاه اطلاعاتی کشور انجام داد که بیشتر در قالب استخدام یک افسر اروپایی به نام کنت دو مونت فورت جلوه گر شد. این افسر برای بنای نظمیه به شکل جدید به ایران دعوت شد و دست به اقدامات جدیدی زد که بعضا مخالفت هایی را در پی داشت.
کنت برخلاف رویه معمول که براساس آن باید اخبار مربوط به نظمیه به حاکم تهران می رسید تا وی به اطلاع شاه برساند، مستقیما به شاه گزارش می داد. هرچند مدت خدمت کنت در نظمیه چندان به طول نینجامید، ظاهرا پس از عزل، «وظیفه استخبار» را انجام داده است. وی از اطبایی که برای مداوای اهالی تهران به خانه های مختلف می رفتند، به این منظور استفاده می کرد.
در این دوره اندک اندک تغییراتی در ساختار دستگاه اطلاعاتی راه یافت که می توان گفت از سر اقتضا بود. رواج بحث های روشنفکری و تشکیل محافل و انجمن های مخفی لزوم انجام تغییرات در ساختار دستگاه اطلاعاتی را موجب شد که فعالیت های کنت نخستین گام آن بود. موفقیت نظمیه نوین در شناسایی برخی از این انجمن ها یا کشف نارنجک های وارده از مرزهای شمال غربی می توانست امیدوارکننده باشد. ولی پیروزی انقلاب مشروطه، کوتاه زمانی پس از این موفقیت ها نشان از کافی نبودن این اصلاحات برای جلوگیری از تحرکات اجتماعی می داد.
دوره پس از انقلاب مشروطه در حوزه دستگاه اطلاعاتی را می توان از سویی ادامه اصلاحات آرام و تدریجی و از سوی دیگر تاسیس نهادهای جدید در این زمینه نامید. اقدامات کنت در اواخر دوره ناصری زمینه شکل گیری یک هسته اطلاعاتی جدید را فراهم ساخته بود که بیشتر با اقدامات وی در دوره مسوولیت و پس از آن مشخص می شد، ولی در دوره پس از انقلاب مشروطه که انقلابیونی مانند یپرم خان کنترل اداره پلیس را به دست گرفتند، تجربیات آن ها از نظمیه دیگر کشورها به یکباره در نظمیه جدید به کار گرفته شد.
یپرم خان برای کلانتری ها، مرکزی به نام کمیساریا تاسیس کرد و اداره ای به نام تحقیق که معادل سازمان اطلاعات فعلی بود در آن بنیاد نهاد. پس از یپرم خان نیز تغییرات ادامه یافت؛ هرج و مرجی که در فاصله مجلس اول تا آغاز جنگ جهانی اول بخش بزرگی از ایران را دربر گرفته بود، موجب شد با استخدام افسران سوئدی ژاندارمری نوبنیادی سر و شکل گیرد که اداره ای به نام تامینات در آن آغاز به کار کرد. هرچند وظیفه اصلی این اداره رسیدگی به جرائمی مانند قتل و سرقت بود، ولی به کارگیری روش های جدید اطلاعاتی در آن، زمینه آشنایی ایرانیان با پیشرفت های سازمان های اطلاعاتی را فراهم ساخت. آنچه در مورد کارکرد این دستگاه ها تغییری نیافته بود، انتظار از آن برای نظارت بر عملکرد کارگزاران بود.
نتیجــه گیـــری
تاریخ ایران از دوران باستان تا دوره معاصر تحولات متعدد و فراوانی را پشت سر نهاده است. در بیشتر عرصه ها تحولات تاریخی، تغییرات ریز و درشتی ایجاد کرده است. در پژوهش حاضر کوشش شده سازمان های اطلاعاتی در سه دوره زمانی متفاوت از تاریخ شامل ایران باستان، ایران میانه و ایران دوره قاجار به عنوان جزئی از دستگاه اداری یا دربار بررسی شوند و نوع کارکرد دستگاه اطلاعاتی در این سه دوره ارزیابی شود.
این ارزیابی بر اساس چارچوب نظری پژوهش که سه کارکرد شناختی، نظارتی و اجرایی برای دستگاه اطلاعاتی در نظر می گرفت، انجام شد و همان گونه که نشان داده شد، دستگاه اطلاعاتی ایران در هر سه دوره فعال بود و به جمع آوری اطلاعات یا کسب خبر می پرداخت. با این حال با وجود تفاوت های فراوانی که این سه دوره تاریخی در دیگر زمینه ها با یکدیگر داشته اند، به لحاظ کارکرد دستگاه اطلاعاتی شباهت جالبی میان این دوره ها دیده می شود؛ در هر سه دوره انتظار از دستگاه اطلاعاتی آن بود که بر عملکرد دستگاه اداری حکومت – به ویژه حاکم یا والی ایالت - نظارت کرده و هرگونه اقدامی را که اقتدار و سیاست حکومت مرکزی را به مخاطره می انداخت، گزارش کند. به عبارت دیگر در هر سه دوره دستگاه اطلاعاتی کارکرد نظارتی داشت.
روایت تاریخی هر جامعه از پدیده های اجتماعی و سیاسی را می توان مهم ترین منبع شناسایی برداشت های موجود از آن پدیده ها در زمان حال دانست. از این رو شناسایی برداشت تاریخی از کارکرد و نقش سازمان های اطلاعاتی در کشورداری، شاخص مهمی در آگاهی از برداشت و انتظار امروزین ایرانیان از دستگاه های اطلاعاتی است. با توجه به آنکه یافته های این پژوهش نشان دهنده آن است که مهم ترین انتظار از اطلاعات در تاریخ سیاسی ایران، نظارت بر دست اندرکاران اجرایی نظام سیاسی بوده است، می توان ادعا کرد که امروزه نیز یکی از توقعات نظام سیاسی از دستگاه اطلاعاتی ایفای مناسب و درست نقش نظارتی است.
ایفای این نقش به ویژه در ساحت مسائل اقتصادی و اجرایی نظام اداری کشور و با توجه به تاکید رهبر معظم انقلاب و دیگر مسوولان کشور بر موضوع مبارزه با فساد اقتصادی می تواند راهگشای بسیاری از مسائل کشور در شرایط فعلی باشد.
منبع: پایگاه وزارت اطلاعات
- وبلاگ ziaossalehin.ir
- بازدید: 857
- 1