اصول آموزش نماز به کودکان و نوجوانان/بخش سوم

تاریخ ارسال:ش, 08/13/1396 - 20:10
آموزش نماز به کودکان
محمدرضا مطهری

۵ـ اصل تکرار و مداومت در آموزش مسائل دینی
تکرار و استمرار، خود بخود سبب یادگیری درست، سرعت عمل و کسب مهارت در هر زمینه ای می شود. همه، مَثَل معروف: «کار نیکو کردن از پر کردن است» را شنیده اند. و همه نیز واقفند که بازی یا رانندگی روی یخ، فقط در نتیجه ی تمرین و تکرار ممکن است.
هیچ کس نمی تواند منکر باشد که اگر مفاهیم و لغات آموخته شده از زبان بیگانه تمرین و تکرار نشوند، دیر یا زود به دست فراموشی سپرده می شود.[1]
دکتر قائمی در این باره می نویسد:
«برای تقویت و ایجاد رفتاری ثابت و عادتی استوار در کودک و نوجوان، باید از مجرای تکرار وارد شد. بسیار از افکار و اعمال، در سایه ی تمرین و عمل مکرر در انسان تثبیت می شوند. حتی ایمان آدمی هم، نوعی تثبیت در سایه ی عمل است، «لا یثبت الایمان إلاّ بالعمل»[2] هر قدر عمل مکرر باشد، امکان تثبیت آن بیشتر خواهد بود.
همچنین در تربیت دینی این اصل وجود دارد که از راه ظاهر و عمل ظاهری، می توان در باطن نفوذ داشت؛ و بر عکس.
بايد كودك را به مظاهر عمل و تكرار در اين ظاهر انس دهيم تا باطن او شكل گيرد. تجارب و تعاليم علمي نشان داده اند، كه حتي عمل ريايي در صورت تكرار در فردي تثبيت مي شود. پس از تثبيت، مي توان يك عمل ريايي را به صورت واقعي و بي ريا درآورد؛ به شرط اينكه نيت عمل را عوض كند. اين روش، بويژه درباره كودك مؤثر است. مثلاً، ممكن است كودك يا نوجواني از طرف امام جماعت تشويق شود و خاطره ي خوشي در ذهنش شكل بگيرد. لذا، وي مدتي به خاطر همين تشويق، به مسجد مي رود. پس از مدتي، جاذبه هاي معنوي مسجد و حالات نماز گزاران به هنگام نماز، اين فرد را مجذوب خود مي كند و او را فردي مذهبي بار مي آورد. اين گونه، ما كودك را به تكرار ظاهر در عبادت سوق مي دهيم، تا زمينه براي انس به عبادت، تثبيت عمل و ايجاد عادت، در او فراهم آيد.[3]
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم ـ، بزرگ مربي مكتب اسلام، در زمينه ي آموزش نماز و تكرار آن براي نوه ي گرامي شان، حضرت امام حسين عليه السلام چنين رفتاري داشتند: «روزي حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلّم قصد خواندن نماز را داشتند. امام حسين عليه السلام در كنار جد بزرگوارشان بودند و قصد همراهي با پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم را داشتند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم تكبير گفتند، ولي امام حسين عليه السلام نتوانستند آن را تكرار كنند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم تكبير دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم را گفتند. بالاخره، در هفتمين بار، تكبير امام حسين عليه السلام صحيح ادا شد و نماز آغاز گرديد»[4]. اين شيوه رفتار نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم ـ، مي تواند الگو و روش خوبي براي والدين و مربيان باشد. آنان بايد همانند پيامبر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم ـ، مراحل رشد كودك را در نظر بگيرند و سعي كنند با صبر و حوصله، به نياز فطري كودكان پاسخ مناسب بدهند.
هنر بزرگ والدين و مربيان اين است كه دنياي كودك را درك نمايند و بدانند كه برخي از مسائل كه ممكن است براي بزرگسالان خسته كننده باشد، براي كودكان لذت بخش است. كودك از تكرار مكررات همچون خواندن و ذكر مكرر قصه ها و داستان ها اصلاً خسته نمي شود. اگر بيان اين داستان ها با صوت خوش و ريتم و آهنگ مطلوب باشد، كودك كاملاً مجذوب و علاقمند مي شود. در اين باره، مادران بخوبي مي دانند كه بعضي قصه ها را صدها بار تكرار كرده اند، ولي باز هم كودك به آن علاقه نشان داده است. لذا، توصيه مي شود كه والدين نماز را با حال مناسب و صوت و آهنگ موزون قرائت كنند، تا كودكان بيشتر به كلام الهي جذب شوند.در اين باره، والدين مي توانند به قرائت نمازهاي علماي رباني گوش دهند و آنها را ضبط كنند تا هم خودشان و هم كوكانشان، بهره مند شوند.

6ـ اصل آسان گيری در آموزش مسائل ديني
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم در مناسبت هاي مختلف، تأكيد كردند: «دين اسلام آسان است و دينداري مشكل نيست. مبادا، افراد نادان بر خود سخت بگيرند. مبادا متوليان امور ديني، كاري انجام دهند كه مردم تصور كنند دينداري مشكل است و با سخت گيري هاي بيجا، مردم را از دين فراري دهند.»[5]
«روزي پس از نماز، مردم اطراف پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم را گرفتند و از ايشان مسئله اي پرسيدند. چندين بار سؤال كردند: آيا فلان كار اشكال دارد؟
آن حضرت فرمودند: اشكال ندارد. اي مردم! دين خدا در آساني است[6]. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم اين سخن را سه بار تكرار كردند.
پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم فرمودند: «خداوند اسلام را تشريع كرد، آن را آسان و گشاده قرار داد، و سخت و تنگ نگرفت.»[7]
وقتي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم افرادي را براي تبليغ و ارشاد مردم و آشنا كردن آنان با مباني اسلام اعزام مي كردند، يكي از مهمترين رهنمودهايشان اين بود: «مژده بدهيد، نترسانيد، آسان بگيريد و سخت نگيريد.»[8]
در برنامه هاي جمعي و عبادات اجتماعي اسلام، روي موضوع خودداري از تندروي و سخت گيري و خسته نكردن افراد، عنايت خاصي شده است. اولياي گرامي اسلام، توصيه هاي فراواني كرده اند كه مبادا از رعايت حال و حفظ نشاط افراد غفلت شود، و از عبادات و مراسم اسلامي به جاي جاذبه، علاقه و سازندگي تنفر، دافعه و فرار اشخاص حاصل آيد.
به همين دليل در احاديث متعددي، توصيه فراوان شده است كه نمازهاي جمعه و جماعات، نبايد به گونه اي باشد كه به خاطر طولاني شدن آنها حقوق ضعيفان، سالمندان و كودكان از بين برود.
در اين باب، از سوي اولياي عظيم الشأن اسلام توصيه هاي فراواني رسيده است كه براي الگو قرار دادن عمل آن بزرگواران، مواردي را بررسي مي كنيم. [9]
انس بن مالك روايت كرده است: «نماز پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم از همه كاملتر و كوتاهتر بود.»[10]
معاذ پسر جبل كه در يكي از مساجد مدينه پيشنماز بود، روزي در نماز جماعت سوره ي بزرگي را خواند. وي نماز را آنقدر طول داد، كه مردي (پيرمردي) كه در آن نماز جماعت شركت كرده بود، در اثر خستگي و ناتواني طاقت نياورد، و نتوانست نماز خود را به جماعت و همراه معاذ به پايان برساند. از اين رو، وي وسط نماز قصد فرادا نمود، نماز خود را تمام كرد، سوار مركب شد و به سراغ كار خود رفت. وقتي خبر اين گونه نماز جماعت خواندن به اطلاع پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم رسيد، آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلّم بسيار ناراحت شدند و دستور دادند معاذ را حاضر كنند. آن گاه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم با ناراحتي به او فرمودند: «يا معاذ، اياك ان تكون قتانا» (اي معاذ! ديگر اين طور نباشد كه مردم را از نماز جماعت فراري بدهي، بلكه در نماز جماعت سوره هاي كوتاه را بخوان.»[11]
آسان گيري در مسائل ديني كودكان، از اهميت مضاعف و بسزايي برخوردار است. در دوران خردسالي، در نماز به گونه اي عمل كنيم كه كودك احساس جبر و خستگي نداشته باشد. نماز نبايد براي او امري سنگين و كسل كننده شود. به مصلحت او است كه نمازها، با ذكرها، ركوع و سجود خسته كننده و طولاني نباشد. حتي سفارش شده است كه به خاطر چند كودكي كه با شما به نماز ايستاده اند، آن را سريعتر بخوانيد، و از برخي كارهاي مستحبي صرف نظر كنيد. هوشيار باشيد كه او كودك است و حال و روحيه ي شما را ندارد؛ بويژه كه از بسياري حالات و رفتار شما سر در نمي آورد و معناي عبارات شما را نمي فهمند.[12]
ميرزاي نوري در مستدرك الوسائل مي نويسد: «امام سجاد عليه السلام كودكاني را كه نزد او بودند، وا مي داشتند كه نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشا را با هم بخوانند. به آن حضرت اعتراض شد. فرمود: اين عمل براي آنان سبكتر و بهتر است و سبب مي شود كه به خواندن نماز پيشي بجويند و براي خوابيدن و يا سر گرمي به كار ديگر، نماز را ضايع نسازند. و امام عليه السلام ـ، كودكان را به چيز ديگري غير از نماز واجب دستورشان نمي دادند و مي فرمود: اگر قدرت و طاقت بر خواندن نمازهاي واجب داشتند، آنان را محروم نسازيد».[13]
ابن قداح روايت كرده است كه امام صادق عليه السلام فرمودند: «ما به فرزندان خود دستور مي دهيم مادامي كه در حال وضو هستند و مشغول كار ديگري نشده اند، نماز ظهر را با نماز عصر، و نماز مغرب را با نماز عشا بخوانند.»[14]
بعضي والدين و مربيان كه اصرار دارند از روي جبر و اكراه و بدون توجه به حال و روحيه ي كودك او را نماز خوان بار آورند، آنان ناخودآگاه لامذهب هاي آينده و افرادي عقده اي مي پرورانند. چنين افرادي، در نخستين فرصتي كه به قدرت و استقلالي دست يابند، دين و عبادت را ترك خواهندكرد. طبيعي است، مسئوليت چنين وضعي بر عهده ي كساني است، كه چنين زمينه اي را فراهم كرده اند.[15]
دكتر احمدي در اين باره نقل مي  كند: «شخصي را مي شناسم كه پزشك متخصص تغذيه است. او فردي است كه عِرق ملي خوبي هم دارد و در آلمان زندگي مي كند. وي مي گفت: پدر من از متدينين سر شناس يكي از شهرهاست، و همه چيز او سر جاي خودش است؛ نماز خواندنش، اعمال عبادي اش و... با وجود آن كه در شهر سرد سيري بوديم، صبح ها ما را از خواب بيدار مي كرد تا نماز بخوانيم. بعد، خودش در اتاق ديگري مشغول نماز خواندن مي شد. ما تدبيري انديشيديم تا از وضو گرفتن در آن هواي سرد خلاص شويم. بنابراين، بدون آن كه وضو بگيريم، در اتاقمان با صداي بلند در حالي كه خوابيده بوديم نماز مي خوانديم. بعد از چند بار، پدرمان فهميد و با كتك ما را وادار كرد كه وضو بگيريم و نماز بخوانيم. بعد از مدتي، ما ياد گرفتيم كه اين كار را بكنيم: براي وضو گرفتن مي رفتيم، ولي وضو نمي گرفتيم. سپس، ما مي ايستاديم و بلند بلند نماز مي خوانديم تا نشان بدهيم كه داريم نماز مي خوانيم. بدين گونه، پدرم من، خواهران و برادرانم را وادار به نماز خواندن مي كرد. و الان، هيچ يك از ما نماز نمي خوانيم [16].

 

منبع: محمدرضا مطهري، مجله مسجد، شماره 50، صفحه 21.
-----------------------------------
پی نوشت:

[1] شعبانی، مهارت های آموزشی و پرورشی، ۲۳.
[2] کلینی، اصول کافی، ج ۱، کتاب الفکر و الایمان.
[3] قائمي، اقامه ي نماز در دوران كودكي، 36 37.
[4] مجلسي، بحار الانوار، ج 43، 307.
[5] محمدي ري شهري، جشن تكليف، 86.
[6] ابن حنبل، مسند، ج 5، 69.
[7] ابويعلي، مسند، ج 3، 50، حديث 2452.
[8] ابن هشام، السيرة النبوية، ج 4، 237.
[9] صادقي اردستاني، پيوند، 57 58.
[10] ابن حنبل، مسند، ج 3، 100.
[11] حر عاملي، وسائل الشيعة، ج 5، 47.
[12] قائمي، اقامه نماز در دوران كودكي و نوجواني، 35.
[13] نوري، مستدرك الوسائل، ج 15، 160، و ج 3، 19; كليني، كافي، ج 2، 409; حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 3، 14 و 16.
[14] حر عاملي، وسائل الشيعة، ج 15، 183.
[15] قائمي، اقامه نماز در دوران كودكي، 36.
[16] احمدي، مجموعه مقالات دومين كنگره سراسري انجمن هاي اوليا و مربيان كشور، 194.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط