خودبرتربینی آفت احسان و هر عمل نیک است
خودبرتربینی آفت احسان و هر عمل نیک است
انسان اگر خروجی خیر دارد، فقط باید دلخوش به لطف و عنایت الهی باشد تا شیفته خود و عملش نشود. یکی از خطرناکترین حالتهای خودشیفتگی، در اثر حمله راست شیطان ایجاد میشود. اگر انسان به جنبه های مثبت و معنوی خوبیها که یکی از آنها احسان است، دست پیدا کرد، بدین معنی نیست که او در امان است؛ بلکه ممکن است همان نقاط مثبت و خوب او وسیله ای برای حمله شیطان بشود. بدین صورت که او این نقاط مثبت و خوب را از ناحیه خودش ببیند و موجب شود که دیگران را کوچک دیده و خود را با آبروتر و شریفتر از دیگران ببیند. این نشان می دهد که او گرفتار شیطان شده است.
از کجا بفهمیم که عمل ما خداپسند است یا شیطان پسند؟
این نکته ی حساس برای بعضی افراد مطرح می شود که تشخیص نمی دهند که کارهایی که دارند انجام می دهند، آیا مورد تایید خداست یا مورد تایید شیطان. ملاک و معیار تشخیص آن ایت است که ببینیم آیا ولی فقیه و علمای همراه او آن کار را تایید می کنند یا نه.
اشخاصی که دور گناه را خط میکشند، دست شیطان به آنها نمیرسد که بخواهد آنها را از طریق گناهان، دائم مورد حمله قرار دهد. گهگاهی ممکن است گناهی هم انجام دهند؛ ولی با یک استغفار و توبه یا یک کار خیر آن گناه را از بین میبرند و این جور آدمها دیگر لقمه چرب و نرمی برای شیطان نیستند.
اما انسان چه زمانی برای شیطان لقمه چرب و نرمی می شود؟ موقعی که خود شیطان هم زمینههایی را فراهم میکند که شخص توفیقات عبادی پیدا کند. مثلا گریه و اشکی داشته باشد و حال معنوی خیلی خوشی داشته باشد. شیطان حتی میتواند این حالت ها را به شخص القاء کند. حتی در بعضی از کشفها و خواب دیدن های خوب، به او کمک میکند. بعضی از خبرهای خوب را به او میدهد و کارهایی از این قبیل میکند. به طوری که شخص می پندارد، این حالت، الهی است و مال خود اوست. کم کم دچار توهم میشود و فکر میکند که آدم حسابی شده است و از دیگران خیلی فاصله و اوج گرفته است. این جور خوابها و مکاشفات، کاملاً توهمی و شیطانیست؛ ولی رنگش اصلاً رنگ بدی نیست. چون شیطان می داند این شخص به رنگهای بد و حرام و به چیزهایی که بوی آلودگی و گناه داشته باشد، حساس است؛ او را با صور مقدس، اما غیر الهی مشغول می کند. مثلا ممکن است کسی حتی مجتهد هم بشود، اما مسیرش شیطانی باشد. پس از کجا بفهمیم که مسیر ما الهی است یا شیطانی؟ از اینجا که ببینیم رابطه فرد با اولیای الهی و ذوی الحقوق و استادش و با نایب امام زمان عج و ولی فقیه زمان چگونه است؟ آیا با آنان درگیری دارد؟
خیلیها با چهارتا توهم معنوی، با ولی فقیه درگیر میشوند و معنویت و سوابق خود را دلیل میدانند تا بتوانند حرفهای بیربطی در مورد نائب امام زمان و ولی امر بزنند. اینها خود شیفته هستند. در بین روحانیون از این قبیل افراد کم نیستند که با کمترین اطلاعات و معلوماتی که در خود می بینند، از همه زمین و زمان انتقاد می کنند و همه را زیر سوال می برند و به مراجع تقلید و علما و به ولی امر ایراد میگیرند.
آنقدر این حالت خطرناک و کثیف است که پیامبر میفرماید: اگر این شخص گناهکار باشد، برای من بهتر است از اینکه آدم گناهکاری نباشد. یعنی این آدم گناه کند و با همان گناهان سروکار داشته باشد، خیلی بهتر از این است از این که بیفتد در این خطوط معنوی و مذهبی و یک دفعه دچار خودشیفتگی بشود و خودبرتربینی پیدا کند و در مقابل ولی فقیه بایستد. از صدر اسلام تا کنون، از این گونه افراد زیاد بوده اند که حتی جلوی امام معصوم ع نیز می ایستادند.
بنابراین توهم در این زمینه ها زیاد است و هیچ کس هم از آن در امان نیست؛ مگر این که خدا کمکش کند و تواضع، تهذیب و تزکیه داشته باشد. یعنی انسان باید به خدا پناه ببرد از اینکه کمالی دارد. همانطور که بلاها خطرناک هستند نعمتها هم خطرناکند. چون نعمتی که انسان ظرفیتش را نداشته باشد باعث جهنم رفتن انسان میشود. چون روی صراط برای شیطان مهم نیست که شما از جلو بیفتید از عقب یا راست یا چپ. برای او مهم است که بتواند به شما ضربه بزند. چون هر جا که بیفتی جهنم است. حالا گناه هم نکردی برای شیطان اصلا مهم نیست. تو را با سجاده، با طلبگی، با لباس روحانیت، با سید بودن، با مجتهد بودن، با مرجع شدن، با سپاهی بودن، با بسیجی بودن، با خدمات انقلابی کردن، با آزاده بودن، با جبهه رفتن با مجروح شدن، با جانبازی جهنم می برد.
دعاها و آموزشهای معصومین ع برای دفع خودبرتربینی
در دعاها و بخصوص دعای عالیة المضامین، بعد از این که از خداوند عقل کامل، خرد برتر، فرهنگ متعالی و دل پاک می خواهیم، در آخر می گوییم: خدایا اینهایی که به من دادی، مبادا مرا به جهنم ببرد! این نشانه این است که خیلی ها با دل پاک، عقل کامل و خرد برتر به جهنم می روند. یعنی وقتی انسان دید که دل پاکی دارد و از گناه بدش می آید، آن وقت خود را برتر از دیگران می داند و سقوطش آغاز می شود.
بنابراین تواناییها و نقاط مثبت یک شخص، همیشه برایش خوب نیست. فقط زمانی خوب است که این تواناییها بتواند تعادلش را روی صراط به هم نزند. تواضعش را به هم نزند و اخلاقش را فاسد نکند. او را از مردم و ناس جدا نکند و بتواند با مردم بجوشد و همه ایتام آل محمد علیهم السلام را دوست داشته باشد. یعنی باید نکاهش به خودش اینطور باشد که بدتر و آلودهتر از خودش سراغ نداشته باشد. وجود مقدس امام سجاد(ع) وقتی دعا میکند میگوید: «وَ مَن اَسوَءُ حالَ مِنّی = چه کسی حالش بدتر از من است.»
امام سجاد علیهالسلام چقدر قشنگ میگوید:« الهی مَن اَنَا حَتی تَغضِبَ عَلَیَ = خدایا من اصلاً چه کسی هستم که تو بخواهی به من غضب بکنی؟». اصلاً من ارزش این را دارم که تو بخواهی به من به خاطر گناهانم غضب بکنی؟ گاهی حتی حضرت قسم می خورد: « فوعزتك ما یزین ملكك احسانی = قسم به عزت تو که وجود من هرگز به زیبایی نظام خلقت تو چیزی اضافه نکرده». «وَ لا یُقَبِحُهُ اِساءَتی= و گناهانم هم نتوانسته خلقت تو را آلوده کند.» آنقدر کوچکم که گناهانم نمی تواند نظام هستی را آلوده کند.
ببینید این معصوم چه نگاهی به خودش دارد. دروغ نمیگوید؛ تعارف هم نمیکند؛ برای اینکه ما یاد بگیریم هم نمیگوید؛ دارد از ته دل و با صداقت با خدا مناجات میکند. وقتی که سید الساجدین زین العابدین خلیفۀ الله اینطوری با خدا حرف بزند، تکلیف ما روشن است. برای همین است که پیغمبر فرمود: اگر گناه نکنید، از بدتر از گناه برای شما میترسم و آن خودبینی و عُجب است.
توصیف بندگان متواضع در کلام امیر بیان
امیرالمؤمنین(ع) در توصیف کسانی که عبادت ها و اعمال شان آنها را دچار خودشیفتگی نمی کند، فرمود:« اِنَّ للهِ عباداً ... لا یَستَکثِرونَ لَهُ الکَثیر = خداوند بندههایی دارد... که عمل بسیار را در پیشگاه او ، بسیار نمىشمارند.» یعنی به هیچ وجه به چشم شان کارهایی که میکنند، زیاد و مهمی نیست. کار را میتوانند ارزیابی بکنند و منطقی و درست ببینند؛ اما اصلاً از خودشان نمیبینند. امام امت آن همه کار بزرگ کرد. اما انقلاب را بزرگ میدید، مردم، پیروزیها، نظام و اهداف را بزرگ و موفق میدید. وقتی نوبت به خودش میرسید، میفرمود که من از همه مردم معذرتخواهی میکنم. از همه مردم میخواهم که قصورها و تقصیرهای من را ببخشند. پس علامت یک آدم موفق عذرخواهی است.
آنها به کارهای بزرگی که انجام می دهند هم راضی نمی شوند. روح هایشان روح های بزرگی است و کارهای بزرگ انجام می دهند و به آن هم راضی نمی شوند. «ولا یَرضَونَ لَهُ القَلیل = و به عمل اندك برایش خشنود نمىشوند». الان که امام زمان در آوارگی و تردشدگی و تنهایی است. اینها آدمهای قدری هستند که شب و روز برای امام زمان زحمت میکشند. کارهای بزرگ انجام میدهند و هیچوقت این کارها را بزرگ نمیبینند و از این کارهای شان راضی هم نیستند. وقتی به خودشان نگاه می کنند، خود را جزء بدها می دانند.
می فرماید: «یَرَونَ أنفُسَهُم أنَّهُم شِرارٌ، وإنَّهُمُ الأَكیاسُ الأَبرارُ= خود را بد مى دانند، در حالى كه مردمانى زیرك و نیكوكارند.» این خیلی مهم است که می فرماید وقتی به خودشان نگاه میکنند؛ خود را جزء اشرار و بدها می بینند. در حالی که می فرماید اینها بسیار آدمهای زیرک و نیکوکاری هستند.
از عُجب دوری کنیم
هر وقت حرم میروید، مواظب باشید عُجب شما را نگیرد. سرشکسته بروید به حرم و سرشکسته هم بیایید بیرون. بگویید آقا امام رضا! شما لطف کردید ما را دعوت کردید. ما یاد شما نبودیم؛ اما شما یاد ما انداختی که بیاییم. خیلی ممنون که ما را دعوت کردید. خیلی ممنون که به ما توانایی دادید. نه این که طلبکار باشیم. طرف آمده بود حرم امام رضا، یک سنگ هم آورده بود که حاجت ما را بده و گرنه این شیشه هایت را می شکنم. لامپ ها و لوسترهایت را می شکنم.
ما طلبی نداریم. باید تشکر کنیم از اینکه آقا بالاخره ما را آوردی و دعوتمان کردی و از ما نگهداری کردی و نعمت دادی. آدم باید بدهکار هم باشد. اگر روحیه بدهکارشدن پیدا نکند، خیلی خطرناک است. برای همین وارد شده که دعای بعد از زیارت را بعد از نماز زیارت، حتما بخوانید. اول یک زیارتی مثل زیارت جامعه یا زیارت مخصوصه بخوانید. در مقام دوم در این دعا می گوید:« اللَّهُمَّ إِنْ كَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَكَ = خدایا اگر گناهانم مرا در پیشگاه تو بى آبرو نموده... تو رویت را از من بر نگردان.»
این گونه با امام حرف میزنند: «وَ لِی حَقُّ مُوَالاتِی وَ تَأْمِیلِی فَكُنْ لِی شَفِیعِی= و مراست حق دوستى و آرزومندى به درگاه خداى عزّ و جل؛ پس شفیع من باش». «تَأْمِیلِی» من یک آرزومندم. نه از نظر اینکه گدای تو هستم؛ بلکه از این نظر که طمع دارم به درگاه تو. تو را خواسته ام و محتاج تو هستم. یعنی طلبی ندارم، آرزویم هست.
در وداع میگوییم: «إجعلونی من همّکم=مرا مورد همت خودتان قرار دهید». یعنی به ائمه علیهمالسلام میگویی من را مورد توجه خود قرار دهید. من را در حزب خودتان قرار دهید. من دوست ندارم از حزب شما خارج شوم و دوست ندارم جزو غافلین باشم. این برای وداع بود که بعد از دعای عالیة المضامین خوانده می شود. روزهایی که در زیارت هستید و هنوز وداع نکرده اید عالیة المضامین بخوانید که خیلی دعای زیبایی است. دعایی است که شما از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در این دعا از خدا میخواهید. بعد هم میگویی خدایا من بیحیایی کردم که اینقدر خواستم. ولی خودت هم میدانی این همه خواسته های من، در مقابل تو هیچ است. پیش من زیاد است؛ اما پیش تو خیلی کم است. چون من آدم پستی هستم و به خاطر پستی و حرص زیاد، این همه از تو خواستم.
در عالیۀ المضامین هیچ چیزی نیست که کسی بتواند فکر بکند و در این دعا نباشد. همه چیز را میگویی. بعد آخرش میرسد به اینجا که خدایا به من عقل کامل و ادب بده. چون معصوم است و می فهمد که اینها ظرفیت می خواهد؛ عقل کامل، ظرفیت می خواهد؛ هوش ظرفیت میخواهد؛ تقوا ظرفیت می خواهد؛ گناه نکردنش هم ظرفیت میخواهد؛ کسی موفق است که گناه نمیکند؛ ولی گناهکار را صد طور سرزنش میکند. پس کسی را سرزنش نکن که صد بار بدتر از آن زمین می خوری. مواظب باشیم موفقیت ها و تقواهای مان کار دست مان ندهد.
عاقل، کار خیر کم از دیگران را بسیار میبیند
نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله در توصیف شخص عاقل فرمود:«یَستَكثِرُ قَلیلَ الخَیرِ مِن غَیرِهِ، و یَستَقِلُّ كَثیرَ الخَیرِ مِن نَفسِهِ[الخصال : 433/17]= خوبى اندك دیگران را زیاد مى بیند و خوبى هاى بسیار خود را اندك مى شمارد.».
عقل یعنی نگهدارنده کسی که عاقل است و هر چه کار خیر بکند، سقوط نمیکند. عاقل زیرک است. برای همین حضرت فرمود، آنهایی که کار خیر بسیار خود را نمیبینند، جزو اکیاس و ابرارند. اکیاس یعنی افراد با کیاست. با وجود این که بیشترین کار خیر را انجام می دهند؛ اما باز هم خود را جزو بدها و اشرار می بینند.
ولی ما تا یک ذره وضع مان خوب میشود و کسی به ما می گوید، التماس دعا، باور میکنیم که کسی هستیم. البته این وظیفه است که اگر کسی گفت التماس دعا؛ حتی اگر برای خودت هم آبرو قائل نیستی، باید بگویی چشم. من دعایت می کنم. چون زبان شما زبان پاکی است نسبت به او و با زبان او گناه نکرده ای.
گاهی زورمان میآید به دیگران بگوییم التماس دعا. مثلاً یک خواهر بدحجاب داری یا یک برادری داری که حالا یک روزی روزه ای گرفته یا ماه رمضان مسجد رفته، به او بگو برای من دعا کن. با جدیت و با التماس بگو خواهش میکنم برایم دعا کن. یک موقع آدم به دعای گناهکاران نجات پیدا میکند. بزرگان و علمای ما خیلی تیز بودند، یک زن فاحشه را هم که میدیدند، میگفتند خدایا به حق این زن فاحشه به ما رحم کن. اگر هم میتوانستند با او هم کلام شوند، میگفتند برای ما هم دعا کن. چون آدم عالم، عاقل و خداشناس است و میفهمد رابطه بینهایت کمال با بینهایت ضعف یعنی چه؟ فاصله عبد با مولا یعنی چه؟ چنی کسی، غرور، نخوت، تکبر، گندگی کردن و کلاس گذاشتن در مرامش نیست.
روح عوامی را در خود حفظ کنیم
اگر کسی رشد کرد و روحیه ی عوامی از او گرفته شد، خیلی خطرناک میشود. این یادتان نرود که داشتن روحیه ی عوامی، خیلی مهم است.
خدا امام سلام الله علیه را رحمت کند. همه ما نسبت به او خیلی بدهکاریم تا قیامت و بعد از قیامت هم مدیونش هستیم. وقتی میخواست حرم برود؛ قاطی همه مردم می رفت و در حرم مینشست. مثل همه مردم مفاتیح برمیداشت و میخواند. خیلی از این آقایانی که از خود متشکر بودند، برایش پیغام میفرستادند که این بد است. تو مرجع تقلید هستی. زشت است که تو مفاتیح دستت میگیری و مثل بقیه مردم دعا میخوانی. تو باید کلاس بگذاری و از دور بایستی جلوی ضریح و عرض ادب کنی. بعضی ها میگفتند تو چرا میروی وسط جمعیت سینه میزنی؟ مرجع تقلید که وسط جمعیت مثل عوام سینه نمی زند. امام قسم می داد و میگفت تو رو خدا این روحیه ی عوامی را از ما نگیرید.
بعضی ها هم که خیلی کلاس دارند، می گویند ما تشریف بردیم حرم. نمی گویند مشرف شدیم و به شرافت رسیدیم؛ بلکه می گویند ما تشریف بردیم. یعنی شرافت را بردیم به حرم. یعنی حضرت علی علیهالسلام الان باید خیلی کیف کند که من به زیارتش رفتم. حضرت عبدالعظیم باید کلاهش را بیاندازد بالا که ما رفتیم حرم زیارت کردیم.
امام رحمة الله علیه وسط جمعیت میرفت. به او تنه میزدند و امام پرت میشد و عبایش می افتاد. اگر کسی رشد کرد و روحیه ی عوامی از او گرفته شد، خیلی خطرناک میشود. این یادتان نرود روح عوامی خیلی روح مهمی هست.
این فرهنگ که ما جزو خواص هستیم و نباید صلوات را بلند بفرستیم. ما نباید وسط جمعیت برویم. ما نباید در عزای امام حسین ع به خودمان گِل بمالیم. فرهنگ های غلطی هستند. مرجع تقلید است. خیلی هم عالم بزرگی است، ولی تعقیبات را خودش میخواند. نمیگوید، برای ما زشت است و تعقیبات را باید کس دیگری بخواند. خواندن تعقیبات خیلی شرافت دارد. مرجع تقلید خودش تعقیبات میخواند:« اِنَّ الله وَ مَلائِکُتَهُ...» و بعد صلوات فرستادنش هم از همه مردم بلندتر است. چنین مرجع تقلیدی خیلی زیرک است. اصلاً شأن مرجعیت، او را نگرفته است. درود بر مراجع اسلام. درود بر مراجع شیعه. درود بر علمای مردمی. عالِم اگر مردمی نشد، خطرناک است.
باز حضرت فرمود:« لا تَستَكثِروا الخَیرَ و إن كَثُرَ فی أعیُنِكُم[الأمالی للصدوق : 518/707] = خوبى را زیاد مشمارید، هرچند در نظر شما زیاد آید.» مثلاً طرف می گوید، شما کاری کردید کارستان. عجب کاری کردید. چقدر تأثیر داشت. اگر تو نبودی، ما چنین و چنان.... خدا به برکت تو چه کار کرد! کار تو خیلی معرکه است و از این قبیل حرفها. حضرت می فرماید، اصلاً کارتان را بزرگ نشمارید؛ حتی اگر در نظرتان بزرگ بود. ببینید که چگونه ما را تربیت میکنند که روی صراط بمانیم و با این افراط و تفریطها و خودشیفتگیها در جهنم نیفتیم.
نویسنده : استاد محمد شجاعی
- وبلاگ میکائیل حیدری
- بازدید: 870
- 1