باب چهل و چهارم در ادب داشتن، و در باره کسی که اندازه خود شناسد و از حد خود فراتر نرود

تاریخ ارسال:ش, 09/25/1396 - 11:57

(7) 1- عیون بسندش تا امیر مؤمنان (ع) که هلاک نشود کسی که اندازه خود شناسد.
خصال: بسندش مانندش را آورده.
(8) 2- امالی صدوق: بسندش از امام صادق (ع) که هر که پنج تا را ندارد چنان بهره‌ای نبرد، گفته شد آنها چه باشند یا ابن رسول الله؟ فرمود: دین و خرد و شرم و حسن خلق، و حسن ادب.
(9) 3- از امیر مؤمنان (ع) که هیچ شرفی رساتر از ادب نیست.
(10) گویم: اخباری هم در کاتبات مکارم گذشته.
(11) 4- خصال: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: متکبر انتظار ستایش خوب نداشته
(1) و نه بخیل در دوستان بسیار، و نه بی‌ادب در شرافت، و نه دریغ کن در صله رحم، و نه مسخره‌چی در دوستی راستین و نه کم فقاهت در قضاوت، و نه غیبت در سلامت، و نه حسود در آرامش دل، و نه کیفر ده بگناه خود در آقائی، و نه کم تجربه خود رای در ریاست.
(2) 5- خصال: بسندش تا امیر مؤمنان (ع) که دانش ارث ارجمندیست، و آداب زیورهای زیبا، و اندیشه آینه زلال، و عذرخواهی بیم ده خیرخواه، و همین تو را برای ادب خود بس که وانهی آنچه از دیگری نپسندی.
(3) 6- امالی طوسی- بسندش تا امیر مؤمنان (ع)، فرمود: دانش ارث ارجمندیست، و آداب زیورهای زیبائی باشند، اندیشه آئینه زلالی است و پذیرش عذر (از بی‌ادب) بیم‌کننده خیر خواهی است و در خودسازی برای تو همین بس که هر چه از دیگران بدر آری آن را واگذاری و بجا نیاری.
(4) 7- نهج البلاغه: هر ادبی جامه نوی است، (5) و فرمود: هلاک شود مردیکه اندازه خود نداند، (6) و بیکی از هم سخنان خود که گفتار ناهنجاری آورد که شایان پذیرش نبود فرمود:
پر نکشیده پرواز آغاز کردی، و چون کره شتر خردسال بانگ بر آوردی.
(7) 8- کنز کراجکی: امیر مؤمنان (ع) فرمود: ادب از شرافت خاندانی بی‌نیاز کند.
(8) و فرمود (ع) آداب ثمره فهم است، و نتیجه ذهن روشن.
(9) و فرمود: ادب خوب جاگیر شرف خاندانی است.