باب پنجاه و نهم در باره کسی که دریغ دارد از مؤمن چیزی را از خودش یا از دیگری یا برادرش از او کمکی خواهد و کمکش نکند یا در انجام آن خیرخواه او نباشد.

تاریخ ارسال:س, 09/28/1396 - 10:38

اخبار باب‌

: (6) 1- امالی طوسی: بسندش از امام ششم (ع) که هر مسلمانی که مسلمان دیگر از او حاجتی خواهد و تواند بر آورد و دریغ کند خدا روز قیامت بسختی او را سرزنش کند و فرمایدش برادرت برای حاجتی که من بر آوردنش را بدست تو نهادم نزد تو آمد و دریغش کردی برای آنکه ثوابش را نخواستی بعزتم که در هیچ حاجتی بتو توجه نکنم چه در عذاب باشی یا آمرزیده گردی. گویم: اخباری هم در باب مواسات گذشت.
(7) 2- همان: بسندش تا پیغمبر (ص) که امیدوارت را نومید مکن تا خدایت دشمن گردد و بدخواه شود.
(1) 3- خصال: بسندش تا ابی هارون مکفوف که امام ششم (ع) بمن فرمود: ای ابو هارون خدا تبارک و تعالی بخود سوگند خورده که خائن در جوار او نباشد گوید: گفتم: خائن کیست فرمود: کسی که یک درهم را از مؤمنی پس‌انداز کند، یا یک امر دنیا را از او باز دارد گوید:
گفتم: پناه بخدا از خشم خدا فرمود: راستش خدای تعالی بخود سوگند خورده که جا ندهد در بهشتش سه دسته را: آنکه واپس زند حکم خدا عز و جل را یا رد کند قول امام بر حق را یا ندهد حق مؤمن را گوید: گفتم: از فزونی آنچه دارد باو دهد؟ فرمود: از خود و از روحش باو دهد و اگر خود را از او دریغ دارد از او نباشد و همانا تخم شیطانست.
(2) صدوق (رضی الله عنه) گفته بخشش از خود و روح همانا صرف آبرو برای انجام حوائج او است.
(3) 4- ثواب الاعمال: بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: هر مؤمنی دریغ دارد از مؤمن آنچه را بدان نیاز دارد و او تواند از خودش یا دیگری آن را بر آورده کند خدا عز و جل روز قیامت او را وادارد با روی سیاه و دو چشم آبی و دو دست بگردن بسته و گفته شود این است خائن بخدا و رسولش و آنگاه فرمان صادر شود برایش بدوزخ در محاسن مانند آمده.
(4) 5- ثواب الاعمال: بسندش تا اسماعیل بن عمار صیرفی که بامام ششم (ع) گفتم:
قربانت مؤمن رحمت است بر مؤمن؟ فرمود: آری، گفتم: چگونه؟ فرمود: هر مؤمنی برای نیازی نزد برادرش آید همانا که آن رحمتی است که خدا بدو روانه کرده و وسیله سازی کرده برایش و اگر حاجتش را بر آورد آن را پذیرفته و اگر ردش کند با توانائی بر آوردن آن از خود رحمتی را که خدا برایش فراهم کرده رد کرده و آن رحمت برای روز قیامت ذخیره شود و اختیارش بدست صاحب آن حاجت است اگر خواهد برای خودش باشد و اگر خواهد برای دیگری ای اسماعیل چون در قیامت او اختیاردار آنست و برای او مقرر است بنظر تو آن را برای که مصرف کند؟ گفتم: قربانت گمان ندارم که از خودش بگرداند فرمود گمان نداشته باش ولی یقین داشته باش که آن را از خود رد نکند، ای اسماعیل هر که برادرش برای حاجتی نزدش آید و بر انجام آن تواناست و آن را بر نیاورد خدا ماری بر او مسلط کند تا روز قیامت انگشت بزرگ او را در گورش بگزد چه آمرزیده گردد و چه عذاب کشد.
(5) 6- همان: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: هر که در حاجت برادر مسلمانش روانه شود و خیر او را نجوید در آن بخدا و رسولش خیانت کرده و خدا عز و جل با او طرف باشد.محاسن: مانندش را آورده.
(6) 7- ثواب الاعمال: بسندش تا ابی بصیر که شنیدم امام ششم (ع) میفرمود: هر که از یاران ما یا دیگری از برادرانش از او یاری خواست در نیازی و او با همه توانش در انجام آن نکوشید البته که بخدا و رسولش و مؤمنان خیانت کرده است.
(1) ابو بصیر گوید: بآن حضرت گفتم: مقصودت از مؤمنین کیانند؟ فرمود: از خود امیر المؤمنین (ع) تا پایان آنها.
محاسن: مانندش را آورده.
(2) 8- ثواب الاعمال: بسندش تا امام ششم (ع) که هر کدام از شیعه، که کسی از برادران ما در حاجتی از او یاری خواهد و با توانائی بدو یاری ندهد خ دا عز و جل او را گرفتار کند بانجام حاجت یکی از دشمنان ما که بدان عذاب کشد در روز قیامت. محاسن: مانندش را آورده.
(3) 9- ثواب الاعمال: بسندش از امام باقر (ع) که هر که دریغ کند از کمک ببرادر مسلمانش و انجام حاجت او گرفتار شود بکمک کسی که نه گناه دارد و نه ثواب. محاسن: بسندی مانندش را آورده.
(4) 10- قصص الأنبیاء: بسندی از وهب بن منبه که روایت کردند مردی از بنی اسرائیل کاخی ساخت خوب و محکم و خوراکی ساخت و توانگران را بر آن دعوت کرد و مستمندان را وانهاد، و چون مستمندان آمدند بآنها گفته میشد این خوراک برای شما و همانند شما نیست گفت: خدا دو فرشته در شکل مستمندان فرستاد و بآنها همان گفته شد و خدای تعالی آنها را فرمود: تا بجست توانگران بر آن مجلس وارد شوند پس آنها را وارد کردند و گرامی داشتند و در صدر مجلس نشاندند و خدا بهر دو فرشته فرمود آن شهر و هر که در آنست بزمین فرو برند.
(5) 11- اختصاص: از امام کاظم (ع) که میفرمود: هر که را برادر مؤمنش برای حاجتی آیدش همانا آن حاجت رحمتی است از طرف خدا تبارک و تعالی که بسویش روانه کرده و اگر پذیردش البته او را بولایت ما رساند و آن پیوسته بولایت خدا تبارک و تعالی است و اگر آن را رد کند با اینکه میتواند آن را بر آورد خدا تبارک و تعالی بر او ماری آتشین در گورش مسلط کند و تا روز قیامت او را بگزد چه آمرزیده گردد و چه معذب و اگر حاجتخواه او را معذور دارد حالش سیاه‌تر باشد.
(6) 12- حقوق صوری: امام صادق (ع) فرمود: مؤمن نیازمند فرستاده خداست نزد توانگر نیرومند و اگر رسول حاجت ناروا بدر آید خدا گناهانش را بیامرزد و مسلط سازد بر آن توانگر نیرومند شیطانها که او را بگزند، فرمود: آنها را بدنیا پرستان وانهد و بدان چه دارد خشنود نباشند تا در رنجش اندازند شاعری بر آنان درآید و شعر او را بشنود و هر چه خواهد باو بدهد و ثوابی نبرد و اینست شیطانها که او را بگزند (1) و از آن حضرت است که برفاعة بن موسی که بر او وارد بود فرمود: ای رفاعه بتو خبر ندهم از پرگناه‌تر مردم؟
گفتم: چرا قربانت فرمود کسی که کمک کند مؤمنی را با سخن خوبی، سپس فرمود: بشما خبر ندهم بکمتر ثواب مردم؟ گفتم: چرا قربانت فرمود: کسی است واگیرد از برادرش آنچه نیازمند آنست در کار آخرت یا دنیایش، سپس فرمود: بشما خبر ندهم به پرگناه‌تر مردم؟ گفتم: چرا قربانت فرمود کسی که چیزی از گفتار یا کردارش بر او عیب گیرد یا او را واپس زند برای حقیر شمردن او و تکبر بر او، سپس فرمود: ای رفاعه حرف دیگری هم برایت افزایم ای رفاعه: ایمان ندارد بخدا و نه محمد و نه علی کسی که برادر مؤمنش برای نیازی نزد او آید و در روی او نخندد و اگر آن نزد او باشد بزودی بر آورد و اگر نه از دیگری آن را بخواهد تا آن را بر آورد و اگر بر خلاف این باشد پیوندی میان ما و او نیست.
(2) 13- امالی طوسی: بسندش از امام ششم (ع) که هر مؤمنی از برادر مؤمنش حاجتی خواهد و او میتواند آن را بر آورد و ردش کند خدا مسلط کند بر او در گورش ماری که انگشتانش را بگزد.
(3) 14- دعوات راوندی (همین مضمون را آورده ولی گفته گوشتش را بگزد).
(4) 15- عده الداعی (صدر حدیث شماره 5 را آورده تا آنجا که: ذخیره شود آن حاجت و بر آن افزوده که) و هر که روانه شود در انجام حاجت برادرش و خیرخواهی نکند برایش بهمه توانش بخدا و رسولش و مؤمنان خیانت کرده، و هر که از شیعه ما کسی از برادرانش نزدش آید و از او یاری طلبد در حاجتش و یاریش نکند با اینکه میتواند خدایش گرفتار کند بانجام حوائج دشمنان ما تا بدان عذابش دهد، و هر که حقیر شمارد مؤمن فقیری را و او را سبک گیرد برای اینکه کم دارد خدا روز قیامت در برابر همه مردم او را انگشت‌نما کند و حقیرش سازد و پیوسته بدخواه او باشد و هر که در برش بدگوئی از برادر مؤمنش شود و او را یاد کند و کمک کند خدایش او را در دنیا و دیگر سرا یاری کند و هر که یاریش ندهد و از او دفاع نکند خدایش بخود وانهد و حقیرش کند در دنیا و آخرت.
(5) 16- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: هر مؤمنی دریغ دارد از مؤمن چیزی را که بدان نیاز دارد با اینکه بدان تواناست از نزد خودش یا دیگری خدا عز و جل روز قیامت او را وادار سیاه رو و زاغ چشم و دستها بگردن بسته و گفته شود اینست خائنی که بخدا و رسولش خیانت کرده سپس او را بدوزخ فرمان دهند.
(6) بیان: زاغ چشم گویا اشاره است بقول خدای تعالی (102 سوره طه) و محشور کنیم مجرمان را آن روز زاغ چشم.
(1) بیضاوی گفته: این وصف برای آنست که زاغی بدترین رنگ چشم است و بدخواه‌تر نزد عرب چون رومیان چنین دشمنتر دشمنانشان بودند و از این رو در وصف گفتند سیاه جگر و سرخ سبیل، و زاغ چشم از قول طیبی گوید: بسا مقصود زشتی چهره و بدنمائی صورت باشد.
تا گوید: دلالت دارد بر اینکه برآوردن حاجت مؤمن واجب است با توانائی، و بسا تفسیر شود برد حاجت او برای اینکه مؤمن است یا اینکه بقصد خوار کردن او باشد، و گویا مقصود مؤمن کامل باشد.
(2) 17- کافی: بسندش تا یونس بن ظبیان که امام ششم (ع) فرمود: ای یونس هر که حق مؤمن را نگهدارد و باو ندهد خدا عز و جل روز قیامت او را پانصد سال بر سر پا دارد که عرقش چند وادی سیل براه اندازد، و جارچی از طرف خدا جار کشد که این ستمکاریست که حق خدا را نداده فرمود چهل روز توبیخ شود و فرمان دوزخ باو دهند.
(3) بیان: مقصود از حق مؤمن بستانکاری و حقوق لازم او است و بسا فراگیرد آنچه را حق دینی او است که مضمون اخبار دیگر است، و پانصد سال بحساب سال دنیاست و مطابق نسخه‌ای وادیها از عرقش یا خونش روان شوند که بقولی یعنی اگر ستمش کم است از عرق او و اگر بیش است از خون او.
و توبیخ کن مؤمنانند یا پیغمبران و اوصیاء یا همه آنها و دلالت دارد بر اینکه حق مؤمن حق خدا عز و جل است برای قرب او بخدا کامل است یا اینکه خدا بدان فرمان داده.
(4) 18- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که هر کس خانه‌ای دارد و مؤمنی نیاز دارد به نشیمن در آن و از آتش دریغ دارد خدا عز و جل فرماید: ای فرشته‌هایم بنده من از مسکن دنیای خود دریغ کرد بعزت و جلالم هرگز در بهشتم سکنا نکند.
(5) بیان: ظاهر این اخبار وجوب یاری مؤمن است تا هر چه توانائیست و سکنا دادن به آنها و جز آن کسی از اصحاب بوجوب قائل نشده بلکه ظاهرشان اینست که ترکش گناه کبیره است و آن حرج عظیمی است که مخالف با دین آسانست و بسا تفسیر شود که منع بخاطر ایمانست و از طرف کافر است یا در صورتیست که اضطرار مؤمن تا آنجاست که بیم تلف یا ضرر عظیم مؤمن رود و واجب است کمک باو یا اینکه مقصود از بهشت ممنوع بهشتهای خاص مقربانست.
(6) 19- کافی: (مضمون شماره 11 را آورده و بدان افزود که) که هر که یکی از برادرانش در وضع خاصی بدو پناهنده و با توانائی باو پناه ندهد از ولایت خدای تعالی بریده است.
(1) بیان: بهمین سند رفتن در باب قضاء حاجت مؤمن گشته تا گفته آن حضرت حالش بدتر باشد تا گوید: و بیان بیشتری برایش گوئیم مقصود اینست که کارش بولایت ما پیوند و سبب محبت ما باو شود و بسا مقصود این باشد که این کار او را بولایت ما رساند.
(2) 20- کافی: بسندش تا امام باقر (ع) که هر که کمک خود را از برادرش دریغ کند یا اقدام بدان را در نیازش خدا گرفتارش کند بکمک کسی که گناه باشد و ثوابی ندارد.
(3) بیان: و اقدام کند" بسا مقصود از آن دریافت کمک برای او از دیگری باشد (شرحی در باره تفسیر الفاظ و اعراب و احتمالات آن دارد که ترجمه‌اش سود عمومی ندارد مترجم) (4) 21- کافی: بسندش از امام ششم (ع) که فرمود: هر که از شیعه ما نزد برادرش آید و در حاجتی از او کمک خواهد و او را کمک ندهد با اینکه تواند جز که خدایش گرفتار کند باینکه حوائج شماری از دشمنان ما را برآورد و عذاب کند خدایش بدان در روز قیامت.
(5) بیان: ... دلالت دارد بر حرمت بر آوردن حاجت مخالفان و می‌شود مقصود نواصب باشند که دشمن ائمه‌اند یا جز مستضعفان، و تفسیرش باعانت بر حرام بعید است.
(6) 22- کافی: بسندش از امام ششم (ع) فرمود: کسی از یاری برادر مسلمانش بکوشش و همدردی با او دست نکشد جز که خدایش گرفتار کند بکمک دادن بکسی که گناه دارد و ثواب ندارد.
(7) 23- کافی: بسندش از امام کاظم (ع) که می‌فرمود هر که توجه کند باو یکی از برادرانش تا در وضع خاصی باو پناهنده باشد و او با توانائی پناهش ندهد ولایت خدا عز و جل را بریده است.
(8) بیان: پناهنده شود برای رفع ستم یا یک حاجت لازم ولایت خدا را بریده یعنی محبت خود را بخدا یا محبت خدا را بخود یا نصرت خدا را از خود بریده یا مقصود این است که ایمانش نابود شده زیرا خدا سرپرست و ولی مؤمنانست و حاصل آنکه خدا سرپرست کارهای او نباشد و او را برهنمائی خصوصی نرساند و کمک نصرت باو ندهد.
(9) 24- کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) که هر که در باره حاجت روانه شود و خوب در آن کوشش نکند البته بخدا و رسولش خیانت کرده.
(10) بیان: (بعد از شرح الفاظ گوید:) دلالت دارد که خیانت بمؤمن خیانت بخدا و رسول است.
(11) 25- کافی: بسندش (مضمون شماره 7 را آورده و در تفسیر از خود امیر المؤمنین تا
پا نشان گفته: می‌شود که مقصود ائمه (ع) باشند چنانچه در اخبار بسیاری مؤمنین آیات قرآن بآنان تفسیر شده زیرا مؤمنان بحق کسانیند که از طرف خدا امان میدهند و خدا اجازه میکند و بسا که مؤمنان دیگر را هم فرا گیرد.
(1) 26- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) (بمضمون شماره 24 و در آخرش افزوده و خدا خصم او است یعنی از طرف مؤمن با او طرف شود در آخرت یا در دنیا هم و برای او در هر دو انتقام کشد.
(2) 27- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که هر که با برادرش مشورت کند و او رای پاک و بی‌غرض بوی ندهد خدا عز و جل رای او را بگیرد و نابود کند.
(3) بیان: در شرح الفاظ حدیث و اعراب آنست.